به گزارش خبرنگار شهر، در بخش اول اين همايش دکتر کامران افشارمهاجر مقاله خود با موضوع «بررسي تحولات و چالشهاي گرافيک معاصر ايران»، سميه عليپور همکار و نماينده دکتر اصغر کفشچيان مقدم مقالهاي با موضوع «پژوهش پيرامون تصوير فرشتگان در آثار نقاشان ده سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي» و دکتر علي عباسي مقالهاي با موضوع «طرحواره تنشي فرآيند گفتمان در تابلوي «ذوالجناح» اثر کاظم چليپا» را به حاضران ارائه دادند.
در بخش دوم همايش پس از نمايش پردهخواني و پذيرايي، ژرارد کاريس، پژوهشگر هلندي درباره «خلاقيت در هنر (پنتاگونيسم)» به سخنراني پرداخت و پس از آن ميزگردي با موضوع «هنر انقلاب اسلامي ايران» با حضور ايرج اسکندري، عبدالمجيد حسينيراد، احمد دالوند و مرتضي گودرزي ديباج برگزار شد.
افشارمهاجر در اين همايش در پرداخت به موضوع «بررسي تحولات و چالشهاي گرافيک معاصر ايران» به ارائه تعاريف کلاسيک و امروزي گرافيک پرداخت و اظهار داشت: اگر گرافيک به معناي ارتباط تصويري باشد، اولين نقاشيهاي انسان روي ديوار غارها نيز ميتواند شامل آن باشد. همچنين نقوشي که روي سفالينههاي تپه سيلک کاشان موجود است و حتي در دوره جديدتر آثار مربوط به قرن 16 ميلادي که هنرمندان با تکنيکهاي چاپ دستي شروع به تکثير آثارشان کردند.
وي ادامه داد: از اين دوره آثار ميتوان به آثار گرافيکي رامبراند اشاره کرد که متکي به خط هستند. اين دسته از آثار در تعريفي از گرافيک ميگنجند که هر نوع طرحي که در تاريخ هنر بهصورت خطي طراحي شده است را شامل ميشود. اما تعريف ديگر گرافيک تعريفي است که مربوط به پس از انقلاب صنعتي است.
اين گرافيست همچنين درباره تاسيس سنديکاي طراحان گرافيک در ايران در سال 53 شمسي سخن گفت و اظهارداشت: عدهاي همچون شيوا و آغداشلو جزء هستههاي اصلي اين سنديکا بودند و يکي از کارهايي که در اين سنديکا کردند ارائه تعريفي براي گرافيک بود. در اين تعريف، يک اثر گرافيک پيامي است تصويري که نيت تکثير در ذات آن باشد.
افشارمهاجر در ادامه سخنانش به اختراع صنعت چاپ در در 1450 در آلمان، انقلاب صنعتي و فرهنگسازي برلاي مصرف توليدات ماشينها اشاره کرد. وي همچنين شيوه آموزش هنر در باهاوس که شيوهاي کاربردي بود را در اشاعه گرافيک نقطه عطف دانست. اين گرافيست صنيعالملک را پدر گرافيک ايران ناميد و آثار طراحاني چون هوشنگ کاظمي، محمد بهرامي، صادق بريراني، مرتضي مميز و قباد شيوا را نقاط عطف گرافيک در ايران عنوان کرد.
در ادامه اين همايش سميه عهليپور به ارائه مقاله مشترک خود با دکتر کفشچيانمقدم که در همايش حضور نداشت، پرداخت. وي در اين مقاله تغييرات و تحولات وجود فرشتگان در آثار هنري از دوران گذشته تا دوران پس از انقلاب را بررسي کرده و به تغييرات و ديدگاههاي نوين در کاربرد اين عناصر در نقاشيهاي پس از انقلاب اشاره کرد.
در اين مقاله تغييرات فرشتگان در دو محور موضوعي و ساختاري بررسي شد. محور موضوعي اين تغييرات، به موضوعات معاصر و ايدئولوژيک، موضوعات معنوي و موضوعات تلفيقي تقسيم و شرح داده شد. همچنين در محور ساختاري، به فرم و ترکيببندي فرشتگان، حالت پيکرههاي فرشتگان، جامههاي فرشتگان، بالهاي فرشتگان از نظر فرم، سرپوشها و پالت رنگي در به تصويرکشيدن فرشتگان به تفصيل در نقاشيهاي پس از انقلاب بررسي شد.
بخش نتيجهگيري اين مقاله نيز از چهار عنوان شامل «حضور گسترده فرشتگان در موضوعات متنوع تاريخ معاصر پس از انقلاب اسلامي»، «رويکرد جديد هنرمندان انقلاب اسلامي در انتخاب مضامين و بيان تصويري با محوريت فرشتگان»، «تلفيق و همآميزي ديدگاه ةاي انقلابي، تاريخي و آرماني در نمايش تصوير فرشتگان» و همچنين «الهام از سنت توسط هنرمندان دوران انقلاب و تلفيق آن با سلايق شخصي منبعث از شرايط تاريخي و ارائه تصويري نو» تشکيل شده است.
در ادامه دکتر علي عباسي نيز در مقاله خود با عنوان «طرحواره تنشي فرآيند گفتمان در تابلوي «ذوالجناح» اثر کاظم چليپا» به بررسي چگونگي تبديل حس به شناخت پرداخت و اظهار داشت: وقتي چيزي را تبديل به گفتمان ميکنيم، آنرا تبديل به يک امر شناختي کردهايم.
وي گفت: مي خواهم در اين مقاله نشان دهم که معنا چگونه از لايههاي زيرين خود را به سطح ميرساند و وقتي زايش صورت گرفت، تنش و نوسان معنا در تابلوي «ذوالجناح» چگونه است.
عباسي به اين منظور از طرحوارهاي استفاده کرد که محور عمودي ان عاطفه و محور افقي آن شناخت را نشان ميداد. اين طرحواره در مقابل طرحواره مربع معنايي، توسط فونتني و زيلبربرگ ارائه شده است.
عباسي در مقاله خود با خوانشي گفتماني از تابلوي ذوالجناح به کمک طرحواره تنشي، به يافتن حرکت جهتدار معنا و ميزان تنش معنا در اين تابلو پرداخت و اظهار داشت: گفتمان اين نوع هنري بايد غالبا طرحواره سقوطي و بعد تنشي داشته باشد؛ زيرا نيت گفتهپرداز اين نوع هنري، بيشتر برانگيختن احساس و عاطفه گفتهخوان است تا شناخت.
اين پژوهشگر سپس به مطالعه تابلوي ذوالجناح بر اساس اين نظريه پرداخت و در انتها اينگونه نتيجهگيري کرد: ابن تابلو و اين نوع هنري به عنوان گفتمان هنري از طرحوارهاي استفاده مي کنند که در ابتدا اوج تنش عاطفي را در خود دارند و سپس با افول تنش عاطفي، گستره شناختي را بالا ميبرند.
دوميين روز از همايش علمي سومين جشنواره تجسمي فجر عصر ديروز سهشنبه 26 بهمنماه با حضور دکتر کامران افشارمهاجر، سميه عليپور، علي عباسي، ژرارد کاريس، ايرج اسکندري، عبدالمجيد حسينيراد، احمد دالوند و مرتضي گودرزي ديباج در سالن اجتماعات موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شد.
مقالات ارائهشده در اين همايش دوروزه در قالب کتابي توسط مرکز هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر خواهد شد.