يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۳۱
کد خبر: ۳۸۱۹۱
|
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۳:۴۲
دومين روز همايش «فكري جوان ايراني، پرسش‌هاي امروزي» (جاي پا) روز گذشته با حضور حجت‌الاسلام والمسلمين غرويان، عماد افروغ و علي مطهري با بررسي«مولفه‌ها و بايسته‌هاي الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» در دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش شهر،‌ در اين همايش كه به همت سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در دانشگاه تهران برگزار مي‌شود، ابتدا حجت‌الاسلام غرويان به تبيين رابطه مردم و حکومت در الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت پرداخت و گفت: يک ديدگاه متوسط و معتدلي وجود دارد که راي مردم در آن تاثيرگذار است اما نه به شکل صددرصد بلکه کسب مشروعيت يکي از اجزاء است.


غرويان افزود: بحث حکومت ديني و جمهوري اسلامي يکي از زيربنايي ترين مباحثي‌ست که بايد در جامعه ما مطرح شود، چرا که نسل جوان روي کار مي‌آيد. به همين دليل بايد بحث ولايت فقيه هر چه بهتر تبيين شود.


وي با بيان اين که سه ديدگاه عمده در باب حکومت ديني و اسلامي مطرح است، افزود: با حکومت اسلامي همان جمهوري اسلامي‌ست که داريم. مهم‌ترين مسئله اين است که راي مردم چقدر ارزش دارد؟ معتقدند که راي مردم صرفا در مقبوليت است و ارزش خاصي ندارد، يعني ما حکومت ديني را قبول داريم يا نداريم. اما اين خيلي محل بحث نيست، ديدگاه دوم نقش مردم را در «مشروعيت» مي‌داند، يعني حقانيت پيدا مي‌کند و اکثر مردم به آن راي مي‌دهند.

غرويان در ادامه عنوان كرد: در انديشه‌هاي ليبرال دموکراسي نيز مي‌گويند حکومت يک امر مردمي است براي مردم و اگر مردم يک حکومت را پذيرفتند، مشروع مقابل قبول است. يک ديدگاه متوسط و معتدلي هست مبني بر راي اينکه راي مردم تاثيرگذار است اما نه صددرصد بلکه راي مردم بخشي از مشروعيت حکومت است که در آن تاثير گذار است. بنده نه جانب افراط را قبول دارم که راي مردم صددرصد مشروعيت را تعيين مي‌کند و نه اينکه به هيچ وجه اثر ندارد، بلکه حد وسط صحيح است. عده‌اي که مي‌گويند راي مردم ارزش ندارد، براين باورند که راي مردم شارع نيست و اگر براي راي مردم ارزش قائل شويد اين نوعي شرک است. اين يک اشکال بزرگ است. اما مي‌توان اين نگراني را حل کرد. به نحوي كه مشروعيت و شريعت آسيب نبيند.

وي با بيان اينکه دليلي به نام دليل افتراض مطرح است، گفت: يعني يک فرضي مي‌کنيم و طبق آن فرض تحليل علمي مي‌کنيم و نتيجه مي‌گيريم. اگر فرض کنيم دو مجتهد هستند که هر دو خصوصيات ولي فقيه يعني عالم بودن، عادل بودن، شجاعت، فقيه بودن، مدير و مدبر بودن و... را دارند و يکي از اين دو عالم مقبوليت و محبوبيت بيشتري نزد مردم دارد از نظر شريعت همان کسي برتر است که مقبوليت بيشتري دارد.

غرويان افزود: در شريعت ما به زيبايي هم بسيار توجه شده است و حتي در بحث نماز جماعت مطرح مي‌کند که اگر دو پيشنماز از همه جهات يکسانند کسي که زيباتر است، جلو بايستد و يا در جاي ديگري آمده کسي که خوش سخن‌تر است جلو بايستد.

وي با اشاره به اينکه در جاي ديگري در دين اسلام براهتمام به امور مسلمين تاکيد شده است گفت: کسي که 80 درصد پايگاه مردمي دارد نسبت به کسي که 20 درصد مقبوليت مردمي دارد بيشتر مي‌تواند نسبت به امور مسلمين اهتمام بورزد. کسي که مشروعيت اوليه را دارد، مي‌تواند وارد بحث شود، بنابراين مردم در مشروعيت پله دوم نقش دارند و طبق اين نظر نقش مردم و راي مردم جايگاه خودش را دارد.


وي ادامه داد: فکر مي‌کنم اشکال بدون جوابي نمي‌توان به اين نظريه وارد کرد مجمع دو نظريه افراط و تفريط در همين دليل افتراضي‌ست که توضيح آن مطرح شود.



غرويان در پاسخ به سئوال يکي از دانشجويان در خصوص وظايف ولي فقيه تصريح کرد: خاصيت خورشيد نور دادن و قابليت رويت کردن است. چه شي را در مقابل آن بگيري و چه نگيري ما يک ولايت بالفعل داريم و يک ولايت بالقوه. امير المومنين(ع) چه در خانه بنشيند و مردم به ايشان راي ندهند و چه به ايشان راي بدهند، ولي است، مردم ولايت را به اميرالمومنين (ع) نمي‌دهند ولايت او بالقوه است اما احترام و اعمال ولايت منوط به راي مردم است. در مقام اعمال ولايت و اقدام بر تشکيل حکومت آن مجتهدي که 80 درصد مشرعيت دارد، بايد ولي فقيه باشد.



وي در پاسخ به سئوالي مبني بر اينکه چرا بيشتر جوانان جامعه به گرايش افراطي يعني نقش صددرصدي مردم اعتقاد دارند، گفت: جوانان مي‌خواهند آزاد باشند و يک جا اين آزادي را در فرار از دين و قوانين و مقررات و نزديک به دموکراسي غربي مي‌بينند. اينها مي‌خواهند قوانين بيشتري باشد که آزادي بيشتري داشته باشند.

دکتر عماد افروغ:

کساني سياست‌گذاري فرهنگ را بر عهده دارند که هيچ سر رشته‌اي از فرهنگ ندارند

عضو پژوهشگاه علوم انساني در دومين روز از همايش فکري‌جوان ايراني ، پرسش‌هاي امروزي در دانشگاه تهران گفت: اينکه به يک باره توجه ما به اهميت مباحث هويتي و فرهنگي جلب ريشه در اين دارد که ما متوجه شديم الگوي توسعه غرب با فرهنگ ما همخواني ندارد و ما بايد درک صحيحي از فرهنگ توسعه بريم. زيرا برداشت اشتباه ما از فرهنگ توسعه نه تنها باعث پيشرفت ما نشد بلکه باعث عقب‌ماندگي ما هم شد. ما بايد بتوانيم توسعه را با فرهنگ خود وفق بدهيم.

عماد افروغ سخنراني خود با موضوع بازخواني هويت در الگوي اسلامي – ايراني پيشرفت را با در نظر گرفتن آثار استاد مطهري ادامه داد و گفت: من شاهد تجلي آثار اين بزرگوار در جامعه نيستم. تمام سياست‌هاي ما بايد به سمت و سويي برود که معرفت، مهارت، فرصت‌ها و انگيزه کافي براي انسان ايجاد کنيم. دانشگاه نيز در جريان الگوي اسلامي – ايراني پيشرفت بايد داراي استقلال، آزادي عمل و فضاي رقابت باشد و بايد از تمام ظرفيت‌هايي که به لطف خدا در اختيار داريم کمال استفاده را ببريم خصوصاً از نخبگان براي اجراي بهتر اين طرح بايد طلب مشارکت کنيم.


وي در رابطه با پيوند ايرانيان با اسلام و اين که چرا ايرانيان اسلام را پذيرفتند گفت: اسلام باعث شد ايرانيان خود را بشناسند و اين شناخت را به جهانيان انتقال دهند. ايرانيان به علت يکتا پرستي تمايل زيادي به پذيرش اسلام داشته‌اند و اسلام هم از فرهنگ و منش ايراني متقابلا متاثر بوده است.

افروغ ‌درادامه گفت: ما با روش نمي‌توانيم به تنظيم الگو براي پيشرفت اسلامي ايراني بپردازيم و آن را محقق کنيم .ما بايد با رويکردي فرآيند مدار و توجه به تمام ظرفيت‌ها و حرکت مستمر، به سمت محقق‌کردن الگو پيش برويم. و سه مشکل اساسي: فقدان نظارت بر امور فرهنگي و عدم اطلاع مردم از حقوق فرهنگي خود، سياست زدگي و اقتصاد زندگي و استحاله از فرهنگ در آنها، حضور افراد ناآگاه از امور فرهنگ در عرصه سياست گذاري فرهنگي را هر چه بهتر حل کنيم.

علي مطهري:

فرهنگ غير از آموزش و تعليم و تربيت است

علي مطهري در اين همايش درباره بايسته‌هاي فرهنگي الگوي اسلامي– ايراني پيشرفت اظهار نظر داشت: فرهنگ غير از آموزش و تعليم و تربيت است. گاهي اين دو با هم اشتباه مي‌شوند. گاهي برخي انتقادات فرهنگي دارند اما کساني که مي‌خواهند پاسخ دهند، آمارهاي آموزشي مي‌دهند، در حالي که بايد محل بحث مشخص شود. البته آموزش مي‌تواند جزئي از فرهنگ باشد اما تمام فرهنگ نيست.

وي با بيان اينکه فرهنگ مجموعه‌اي از آموخته‌هاي معنوي و فکري و روحي ، اجتماعي اخلاقي و مذهبي يک قوم است، افزود: البته درباره اسلام نمي‌توان اين طور نظر داد. اسلام خودش يک فرهنگ و يک سري اندوخته‌هاي معنوي، فکري و روحي دارد . معمولاً فرهنگ و تمدن را در کنار هم ذکر مي‌کنند و مانند ايمان و عمل صالح در قرآن در کنار هم آمده است.

نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي بيان داشت: فرهنگ را مي‌توان به عنوان آنچه در برگيرنده يک سري آداب و رسوم يک قوم است و تمدن را به آنچه مربوط به قدرت ابزار سازي علم و صنعت يک مجموعه است تعريف کنيم. لذا دو مقوله مختلف هستند. به همين دليل گاهي مي‌گويند فرهنگ ملي ست و تمدن جهاني فرهنگ ملي نيست مانند اسلام يک فرهنگ جهاني است.

مطهري دين، اخلاق، ادبيات، هنر و علم را عناصر فرهنگ دانست و گفت: يک نکته مهم در باب فرهنگ مسئله استقلال فرهنگي و به تعبير ديگر استقلال فکر است. استعمار فرهنگي كه از آن تعبير به خود باختگي فرهنگي ياد مي‌شود زماني به وجود مي‌آيد كه مردم آنچه متعلق به خودشان است بي‌ارزش و متعلقات ديگري را ارزش مي‌پندارند.

وي به ذکر جملاتي از شهيد مطهري در خصوص فرهنگ پرداخت و اظهار داشت: شهيد مطهري فرمودند: همان‌طور براي يک فرد لازم است اعتماد به نفس در کارها داشته باشد در جامعه نيز لازم است استقلال فکري داشته باشد. و يا در جاي ديگر گفتند: استعمار فرهنگي از همه استعمار زده است ، نمي‌تواند با آن مبارزه کند.

هنر امام خميني و ياران ايشان شخصيت دادن به ملت بود و از راه بازگشت به ايدئولوژي اسلام و تاريخ خودشان به شخصيت رسيدند. اگر شخصيت داشته باشيم هيچ نداشته باشيم، به همه چيز مي‌رسيم. اما اگر شخصيت نداشته باشيم هيچ چيزي نداريم. اين نماينده مجلس شوراي اسلامي خاطر نشان کرد: يکي از عناصر سازنده هويت ملي ما ايراني ها اسلام است. نشانه ملي خود باختگي فرهنگي به دانستن هر آنچه از طرف خود است و خوب دانستن هر آنچه از طرف بيگانه است. تمايل و استفاده از الفاظ بيگانه نوعي خود باختگي شديد است.

وي ادامه داد: بسياري از کشورها به دليل تغيير زبان اصلي شان به انگليسي در گذشته فارسي و عربي بود به نوعي سبب حذف فرهنگ اسلامي و ايراني و خود باختگي فرهنگي آن دولت‌ها شد. مسئله ديگر لباس است و اينکه ما مدل لباس يا رنگ ان را از کشورهاي اروپايي بگيريم ، خود باختگي فرهنگي است. موسيقي، جشن‌هاي فرهنگي مانند ولنتاين، نوع غذا و نوشيدني‌هاي غربي و به طور کلي تقليد از سبک زندگي غرب در مقابل سبک زندگي اسلامي از مصاديق خود باختگي فرهنگي به شمار مي‌رود .

مطهري تاکيد کرد: يکي از مولفه‌هاي فرهنگي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت مسئله سبک زندگي است. ما بايد به سمت سبک زندگي اسلامي برويم در يکي از اجزاي آن نظام خانوادگي اسلامي است . اسلام مي گويد يه غريزه را تحريک نکنيد در حالي که غربي‌ها خلاف اين عمل مي‌کنند. ما مي‌خواهيم هم اسلام باشد هم غرب، به بيان ديگر نه اسلام هست، نه غرب، اشتباه است. ما بايد بتوانيم به طور واقعي نظام خانوادگي اسلامي داشته باشيم. خوشرويي احترام به ديگران، نوع معماري شهرها و اصلاح عزاداري‌ها از مباحث مهم فرهنگي است و بايد درباره اصلاح و حفظ آنها اهتمام بورزيم. بحث کار و ارزش دادن به کار از ديگر مباحثي است كه در دين اسلام بر آن تاکيد شده است . همچنين نام گذاري بايد به شيوه صحيح صورت بگيرد.


مطهري در پاسخ به سوالي در خصوص علت تاثيرگذاري فرهنگ غربي روي ايراني‌ها بيان داشت: غربي‌ها در فرهنگ خود از بي‌اخلاقي‌هاي بسياري از مجله بي‌اخلاقي جنسي بهره مي‌گيرند و با فرهنگ‌ها سازگار نيستند و البته افراد سن بالاتر را نيز تحت تاثير قرار مي‌دهد.

وي در پاسخ به سوال ديگري درباره الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت گفت: بحث‌هاي نظري لازم است اما بايد در جهت خودش و به گونه‌اي باشد که آثار عملي داشته باشد.

نظر شما