به گزارش شهر، سعيد عقيقي نويسنده فيلم صداها در نشست نقد و بررسي فيلمش در باشگاه فيلم تهران گفت: مضمون در همه فيلمها کيفيت مشخصي دارد مانند فيلم صداها که داستان وقوع يک قتل را به تصوير ميکشد ولي فرم ارائه آن متفاوت با کليشههاي امروزيست گرچه اين نوع کار به نوعي ريسک تلقي ميشود ولي اين گونه فيلم ها مخالف مکانيسم معمول سينما است و داستان را از زاويهاي ديگر براي مخاطب روايت ميکند.
همچنين واجد سميعي تهيه کننده فيلم در پاسخ به اين سوال که چرا فيلم چندان مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت و چرا اين سوژه را براي ساخت فيلمش در نظر گرفته است؟ گفت: پيشنهاد اکران فرهنگي از سوي برخي دوستان ارئه شد و بنا بر اين قرار گرفت تا گروههايي متشکل از فرهنگ دوستان و علاقمندان تشکيل شده و فيلم در حضور آنها اکران شود ولي متاسفانه برخي مسائل باعث شد تا فيلم به صورت تک سانس اکران شود به عقيده من اگر ارائه فيلم روال عادي خود را طي ميکرد و نمايش معقولي داشت پيشنهاد گروههاي فرهنگي در نوع خود جالب و کارآمد بود.
در ادامه وي در پاسخ به اين سوال که چرا اين سوژه را پذيرفته است گفت: درست است که واقعه قتل در يک مجتمع مسکوني اتفاق ميافتد و از نظر بعد و پرسپکتيو با توجه به ذائقه مخاطب ايراني که علاقمند به تغيير فضاي صحنهها است
کمي سخت به نظر ميرسيد که به عنوان کاري جذاب به نتيجه برسد ولي از آنجائيکه در ابتداي کار قرار بود اين پروژه با مشارکت موسسه فارابي ساخته شود و عدم همکاري مديران اين موسسه و فسخ قرارداد مشارکت از طرف آنها مراحل ساخت را با توجه به کمبود بودجه با دشواريهاي فراواني روبرو کرد.
با اين وجود به جرات ميتوان گفت که محصول آماده ارائه امروزي نتيجه همکاري و تلاش خانم حکمت و آقاي واجدسميعي و تمامي دست اندرکاران است که با وجود انصراف فارابي پروژه را کنسل نکرده و با وجود تمام مشکلات آنرا به سرانجام رساندند.
در ادامه فرزاد موتمن کارگردان فيلم در رابطه با مراحل ساخت پروژه و جوانب آن توضيحاتي را به اين شرح ارائه داد: در ابتدا بايد اشاره كرد که اين فيلم به نوعي به صورت مستقل ساخته شده چرا که در ايران اغلب فيلم هاي ساخته شده با مشارکت و سرمايه گذاري نهادهاي دولتي و به پشتوانه مالي آنها ساخته ميشود ولي از آنجائيکه موسسه فارابي همکاري خود را به صورت کامل با اين کار قطع نمود بخش خصوصي هزينه کامل آنرا برعهده گرفت.
سينماي مستقل در ايران با تعاريفي که از آن در خارج از ايران وجود دارد يکسان نيست و با توجه به نوپا بودن ارائه فيلمهاي ايراني در عرصه بينالمللي نميتوان انتظار زيادي از آن داشت.
در مورد پذيرش فيلمنامه آقاي عقيقي لازم به ذکر است که از آنجائيکه فيلمنامه هاي ايشان با روحيات و سلايق من سنخيت دارد و نوشتههاي ايشان اغلب به گونهاي است که داستانهاي کلاسيک را تغيير داده و به صورت نو و مدرنيته ارئه ميدهد در واقع کليشهها را شکسته و تغيير ميدهد و نقلي متفاوت از داستاني کاملا کليشه اي ارائه ميدهد و زاويه هاي ديگر را هم به صورت پررنگ به مخاطب عرضه ميکند باعث همکاري 10 ساله ما دونفر شده است.
سعيد عقيقي نويسنه صداها در رابطه با نگرش جديدش به موضوعات مختلف چنين گفت: اينکه بخواهيم اسامي مانند فيلم فرهنگي براي چنين پروژه هايي بناميم چندان منصفانه به نظر نميرسد چراکه در آن صورت بايد فيلم هاي غيرفرهنگي هم داشته باشيم تا بتوان وجه تمايز بين آنها را دريافت.
متاسفانه اکنون در ايران براي جذب مخاطب و کشاندن مردم به سينما از سوژه هايي استفاده ميشود که بيشتر عوام پسندانه است مانند استفاده از واژه ها و شخصيت هايي که هيچ عمقي در آنها ديده نميشود.
در جمع بندي نهايي ميتوان به اين موضوع اشاره داشت که فيلم صداها تلاش كرده تا با عدم تعهد به کليشهها و با تغيير فرم بدون آسيب رساندن به محتوا زاويه ديگر از داستان را به نمايش گذارد و در واقع با جابجايي شاتها بيننده را وادار به تفکر در مورد جزئيات كرده و داستان را به صورت خورد خورد ارائه دهد نه به صورت کلي و روايي.
در پايان خانم رويا نونهالي بازيگر فيلم صداها در پاسخ به سوال برخي حاضران در رابطه با نحوه ارائه نقش خود توضيحاتي را به اين شکل ارائه داد: در واقع اين فيلمنامه به خود حادثه نميپردازد چراکه در همان ابتدا قتل و قاتل معرفي شده است بلکه به علت حادثه و شخصيت تک تک افراد ميپردازد و به حال شخصيت ها به شکل ويژه اهميت داده شده و پررنگ تر جلوه داده ميشود و به عقيده من موضوع جذاب اين است که يک خشم پنهان در تمام شخصيت ها ديده ميشود و اين خشم بدون انجام رفتارهاي خشن و به صورت حس در افراد نمايان است.
هر بازيگري با توجه به سليقه خود و معيارهايش يک فيلمنامه را ميپذيرد و من با توجه به متفاوت بودن کار علاقمند به همکاري در اين پروژه شدم.