شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۱۹
کد خبر: ۴۰۵۵۵
|
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۳
فيلم انيميشن «ماشين‌ها 2» تازه‌ترين ساخته استوديو پيکسار از جمعه 24 ژوئن (سوم تير) در سينماهاي جهان اکران شد.

خبرآنلاين- پيکسار سال 1995 اولين فيلم بلند خود «داستان اسباب‌بازي‌» را روانه سينماها کرد.


از آن زمان تاکنون نام اين استوديو با بالاترين کيفيت در حوزه فيلم انيميشن و فيلم‌هايي مطرح بوده که با تلفيقي از گرمي، شوخ‌طبعي و تصاوير شگفت‌انگيز با همه گروه‌هاي سني ارتباط برقرار مي‌کنند.


به اعتقاد برخي «ماشين‌ها 2» در ميان فيلم‌هاي پيکسار يک استثنا است و شايد ضعيف‌ترين کار آن‌ها باشد، اما آن‌ها فيلم‌هاي خوبي دارند که در ادامه به پنج نمونه آن اشاره مي‌شود.


«وال-‌اي» (2008): فيلمي همزمان جسورانه و سنجيده و خلاق‌ترين اثر پيسکار تاکنون. «وال-اي» اساسا يک فيلم صامت است که در آن دو شخصيت اصلي که دو روبات ناساز هستند، از طريق با بيب‌بيب کردن با هم ارتباط برقرار مي‌کنند و شايد کلا سه کلمه بين‌شان رد و بدل شود.

  

با اين حال، اندرو استنتن کارگردان «وال-اي» انواع و اقسام راه‌ها را پيش پاي آن‌ها مي‌گذارد تا با شوخي، بي‌تابي و ظرافت احساسي، خود را براي هم تشريح کنند. فلز خراب‌شده و قُرشده‌اي که چارچوب وال-‌اي را شکل داده، چنان واقعي به نظر مي‌رسد که مي‌توانيد به آن برسيد و لمسش کنيد. در همين حال، چشمان بزرگ او آن آسيب‌پذير و پر از خواهش است که جز برقراري ارتباط با آن کار ديگري از دست‌تان برنمي‌آيد


«باورناپذيرها» (2004): داستان خانواده‌اي از ابرقهرمانان که مي‌کوشند در دنياي واقعي خشنود باشند، صرف نظر از سن و سال مخاطب از جهات مختلف طنين‌انداز است.


 آقاي اينکرديبلز (کريگ تي. نلسن) و الاستيگرل (هالي هانتر) پدر و مادر خانواده که کارشان مبارزه با جنايتکاران است، اکنون که گرفتار زندگي در حومه شهر هستند، ديگر کارآيي سابق را ندارند و بچه‌ها هم فقط سعي مي‌کنند بفهمند کي هستند. فيلم براد برد کارگردان و نويسنده زيرکانه و پيچيده است و فيلمنامه‌اي قوي دارد.


«بالا» (2009): اين يک فيلم ماجرايي درجه ب کلاسيک است که از طريق تماشايي‌ترين تصاوير انيميشن سه‌بعدي بيان مي‌شود، يک کمدي با حضور دو فرد ناسازگار که پيش از اين به دفعات ديده‌ايم.


 يکي از اين دو نفر يک پيرمرد بداخلاق 78 ساله و ديگري يک پسربچه هشت ساله تپل است که در سفري هوايي به آمريکاي جنوبي در خانه‌اي پرنده با هم همراه مي‌شوند، اما به‌يادماندني‌ترين بخش فيلم تصاوير دوست‌داشتني و غمناک است که سال‌ها ارتباط عاشقانه اين مرد پير و همسرش را نشان مي‌دهد.


اين صحنه‌ها تنها چند دقيقه طول مي‌کشند، بي آن‌که حرفي رد و بدل شود - تنها موسيقي پرافسوس مايکل جياکينو تصاوير را همراهي مي‌کند - اما داستاني کامل و رضايت‌بخش را روايت مي‌کنند. حتي سعي نکنيد جلوي گريه خود را بگيريد: آن‌ها مي‌آيند و واقعا هم حق دارند.


«داستان اسباب‌بازي» (1995): اين فيلمي بود که حضور مبهوت‌کننده پيکسار با آن آغاز شد؛ اولين بلند کاملا کامپيوتري. و در حالي که از آن زمان تاکنون تکنولوژي به طور قابل ملاحظه پيشرفت کرده، اين فيلم همچنان يکي از بهترين‌هاست، صرفا به اين خاطر که فرض داستان بسيار هوشمندانه است: اگر اسباب‌بازي‌ها شخصيت داشته باشند و زنده باشند و اين را تنها زماني نشان دهند که انسان‌ها اطرافشان نيستند، چه مي‌شود؟


جان لسه‌تر، مغز متفکر پيکسار کارگردان و يکي از فيلمنامه‌نويسان «داستان اسباب‌بازي» بود و داستان درباره يک کابوي اسباب‌بازي و يک فضانورد کاملا مجهز که براي جلب نظر اندي کوچولو صاحب خود رقابت مي‌کنند.


تام هنکس، تيم آلن، جان رتزنبرگر و دان ريکلز سردسته گروه فوق‌العاده بازيگراني بودند که به اين شخصيت‌ها جان بخشيدند. «داستان اسباب‌بازي» فيلمي گرم، زيرکانه و شيرين است که هر بار از ديدن آن لذت مي‌بريد.


«شرکت هيولاها» (2001): يکي از فيلم‌هاي دست کم گرفته‌شده پيکسار که بر مبناي ايده‌اي زيبا شکل گرفت. اين‌جا هيولاها موجوداتي عادي هستند؛ سوار ماشين مي‌شوند و براي شام قرار مي‌گذارند، اما شغل‌شان ترساندن بچه‌ها و در آوردن جيغ آن‌هاست که منبع انرژي مانتستروپليس است، شهري که شباهت زيادي به نيويورک دارد.


نکته پيچيده اين است که هيولاها خودشان تا حد مرگ از بچه‌ها مي‌ترسند. بيلي کريستال و جان گودمن در نقش مايک و سالي به زيبايي در کنار هم قرار مي‌گيرند. زندگي اين دو دوست صميمي زماني از اين رو به آن رو مي شود که با دختري که از آن‌ها نمي‌ترسد روبرو مي‌شود. «شرکت هيولاها» فيلمي خل و چل‌وار و عجيب و غريب، ديدني و جنون‌آميز است، اما چيزي که شما را گير مي‌اندازد تاثير احساسي فيلم است.

نظر شما