مهر- محمدرضا عباسيان مديرعامل موسسه رسانههاي تصويري و دبير ستاد مبارزه با محصولات غير مجاز سمعي و بصري است. وي در طي اين مدت فعاليتهاي مختلفي چون برگزاري هفتههاي فيلم در خارج از کشور، حضور آثار در جشنوارههاي بين الملل، توليد مشترک در حوزه سينما و... را انجام داده است. در اين گفتگو درباره اين فعاليتها و برنامههاي آينده موسسه رسانه هاي تصويري صحبت کرديم.
طبق شنيدهها زماني که شما پست مديريت موسسه رسانههاي تصويري را گرفتيد آقاي شمقدري تاکيد کرد در بخش بينالملل بيشتر تمرکز و فعاليت کنيد. چه ضرورتي احساس ميشد که از شما که مديرعامل رسانههاي تصويري و دبير ستاد مبارزه با قاچاق فيلم هستيد چنين درخواستي صورت گرفت.
- محمدرضا عباسيان: دليل شروع همکاري من با معاونت سينمايي موضوع بينالملل و سابقه کاري است که در اين حوزه داشتم و اساساً نگاه آقاي شمقدري از ابتدا اين بود که واحد مستقلي را براي بخش بينالملل سينماي ايران تاسيس بکنند.
در بنياد سينمايي فارابي که واحدي با اين عنوان وجود دارد...
- به هر حال فارابي يکي از اين بخشها است. در مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي اين کار انجام ميشود. در انجمن سينماي جوان هم همينطور.غير از هر سه اينها عنواني داريم که جشنوارهها است مانند جشنواره فجر و بازار آن و ... که خيلي تاثيرگذار هستند.
اينکه فارابي اين کار را بهدرستي انجام ميدهد و يا نميدهد را بايد از آقاي شمقدري بپرسيد. به هر حال نگاه معاون سينمايي اين بود که بينالملل بايد داراي يک بخش مستقل باشد که کل سينماي ايران را نمايندگي کند و مشخصاً در همان نقاطي که ايشان و خيليها معتقدند مانند عرضه سينماي ايران، بيشتر فعاليت کند.
به همين دليل نياز به واحدي براي اين منظور بود و چون جايگاه مشخصي وجود نداشت اتفاق خاصي به آن شکلي که مد نظر بود نميافتاد به هر حال بايد وضعيت تغيير ميکرد. از طرفي موسسه رسانههاي تصويري محل عرضه آثار است و وابسته به معاونت سينمايي است. با توجه به مواردي که عنوان کردم، قرار شد که بنده به عنوان مدير موسسه رسانههاي تصويري، بخش عرضه بينالملل را هدايت کنم و متاسفانه وارد بحث قاچاق آثار شدم و دبيري آن را با وجود تمام مشکلاتي که دارد پذيرفتم و اين موضوع به مسئوليتهاي خودم در رسانههاي تصويري اضافه شد. واحد بينالملل با همين فرصت کم که فعاليت خود را آغاز کرده، موفق هم بوده است.
به هر حال دادن مسئوليت بخش بينالملل به شما شايد به اين دليل باشد که مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي به خوبي فعاليت خود را انجام نميدهد که البته اين موضوع را حتي برخي فيلمسازان در مصاحبههاي مختلف چند بار بيان کردند.
- ممکن است ايشان از عملکرد بنياد سينمايي فارابي و مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي در بخش بينالملل راضي نباشند. ناراضي به اين معنا که ما همه تعاليجو و به دنبال پيشرفت و ارتقاء هستيم. توانايي افراد بسيار مهم است و هدف هم اهميت دارد بايد در ابتدا در بخش بينالملل توقع را مشخص کنيم و وظيفه را تعريف کنيم.
مهمترين عرضه از نظر من عرضه درست سينماي ايران در بخش مستند و داستاني است. عرضه به شاخههاي مختلفي تقسيم ميشود که يکي از آنها حضور در جشنوارههاي بينالمللي است. اين تنها بخشي است که تقريبا به آن توجه شده است.
ما به هر حال در حوزه سينماي داستاني و مستند قلههاي دنيا را فتح کرديم. ما ميتوانيم با سينماي دنيا در اين بخش رقابت کنيم. اما در سينماي داستاني وضعيت اينگونه نيست. درست است جوايزي را در اين بخش دريافت کرديم اما به هر حال نميتوانيم بضاعت سينماي داستاني ايران را با دنيا مقايسه کنيم. به غير از جشنواره شاخه بسيار مهم ديگري وجود دارد که بخش فروش و عرضه است که کاملا در سينماي مستند و داستاني فراموش شده است. ما هيچ عايدي از چرخش اقتصادي سينماي دنيا نداريم.
غير از بحث مالي ارزش فرهنگي است که سينماي ايران ميتواند در دنيا داشته باشد. اگر يک فيلم از سينماي ايران از يک تلويزيون محلي از کرواسي پخش شود چقدر ميتواند تاثيرگذار باشد. اين رسالت فرهنگي است که بر دوش فيلمسازان و مسئولين ما قرار دارد که البته در بخش مستند هم اينگونه است.
نکته سوم که چهارچوب اصلي بخش بينالملل به شمار ميرود، بحث توليد مشترک است که حرف مهمي در دنيا در حال حاضر ميزند. بيشتر توليدات مستند و داستاني تقريباً در سينماي دنيا توليد مشترک هستند.
شما چقدر بحث توليد مشترک را نياز امروز سينماي ايران ميدانيد؟
- به هيچ عنوان تا امروز به معني توليد مشترک کاري در سينماي ايران صورت نگرفته است. فيلم مشترک اين نيست که به طور نمونه يک فيلم ايراني در خارج ساخته شود و يا برعکس. فيلم مشترک به اين معني است که محصول مشترک دو طرف بينالمللي باشد. سرمايه و عوامل از دو طرف باشد و در نهايت طرفين از عوايد آن سود ببرند. به طور مثال ما يک ايده داريم و يک کمپاني مصري با ما در ساخت آن مشارکت ميکند، طرفين نظرات خود را ارائه ميکنند و ما بايد در اين بخش به نظرات يکديگر احترام بگذاريم.
ما در داخل کشور توليد مشترک داريم به طور نمونه فارابي با صدا و سيما و يا حوزه هنري با يک بخش خصوصي مشارکت ميکنند. تعداد فيلمهايي که در داخل کشور به صورت توليد مشترک ساخته ميشود زياد است. اما توليد مشترک به معني اينکه بينالمللي باشد نداريم.
البته تاکنون سعي شده فيلمهايي را به عنوان محصول مشترک سينماي ايران معرفي کنند اما در تيتراژ آنها هيچ اسمي از طرف ايراني ديده نميشود؛ بهطور مثال فيلم «برف» که با بوسني ساخته شد و در زمان مديريت قبلي مرکز گسترش، تبليغاتي صورت گرفت که اين فيلم توليد مشترک ايران و بوسني و چند کشور ديگراست. اما در زماني که فيلم در بخشي از جشنواره کن نمايش داده شد هيچ اسمي از مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي در تيتراژ آن نبود و اين موضوع براي همه ايرانيان جاي سئوال داشت که اين چه توليد مشترکي محسوب ميشود؟!
امروز هم اگر اين فيلم را در اينترنت جستجو کنيد هيچ اسمي از ايران در آن ديده نميشود. شما اگر 5 تا 10 درصد سهم در توليد داشته باشيد عنوان ميشود اين فيلم محصول سينماي فرانسه، بوسني و ايران. پس اين توليد مشترک نيست.اگر آقايان پول دادند اشتباه بود و بايد جواب بدهند.
موارد متعدد ديگري هم در اين زمينه وجود داشته است. معني توليد مشترک اين است که تهيهکننده ايراني از محل فروش فيلم در اکران آمريکا و اروپا سهمي داشته باشد. درباره مراحل فيلم نظر دهد و بر روي محتوا نظارت داشته باشد. تا امروز به طور تقريبي عنوان ميکنم فيلمي به عنوان توليد مشترک نداشتيم. يکي از موارد توليد مشترک اين است که طرفهاي حرفهاي توليد مشترک اروپايي و آمريکايي هستند و بايد تفاهمنامه توليد مشترک فيلم بين دولتها تبادل شده باشد اما تاکنون چنين اتفاقي نيفتاده است.
فيلم «چمدان» ساخته ماني حقيقي که در جشنواره فجر سال گذشته در بخش خارج از مسابقه نمايش داده شد محصول مشترک ايران و يک کمپاني آلماني است. درست است که مدير آن کمپاني آلماني يک ايراني است اما توليد مشترک محسوب ميشود.
کارهايي را که مرکز شما در دست توليد دارد کدامند؟
در حال حاضر فيلمي را با يک کمپاني آلماني در دست توليد داريم که درباره يک خانواده عراقي است که در پي حمله امريکا به عراق دچار مشکلاتي شدند. البته در بحث توليد مشترک بايد اين موضوع را در نظر بگيريم که نبايد الزاما به هر شکل توليد مشترک کنيم. بلکه محتواي مورد نظر بايد مورد تاييد نظام جمهوري اسلامي و مسئولين نيز باشد. ما در موسسه رسانههاي تصويري براي فيلمهايي توليد مشترک انجام ميدهيم که محتواي آن نيز از دغدغههاي نظام باشد. فيلمي که عنوان کرديم بحث مهاجرت به اروپا و تبعات جنگ عراق و آمريکا است.
از قبل طرحي را از يک فيلمنامهنويس ترک مقيم آلمان داشتيم که توسط تهيهکننده ارائه شده بود. کار را بر همين مبنا آغاز کرديم.
توليد اين فيلم مشترک چگونه شکل گرفت؟
- از حدود يک سال پيش مقدمات آن آغاز شده است. آشنايي شخصي من با تهيهکننده اين کار يکي از دلايل شکلگيري فيلم بود. حدود چند هفته پيش آقاي محمدرضا گوهري فيلمنامهنويس سينماي ايران را به مدت دو هفته به آلمان فرستاديم تا تحقيقات را انجام دهند ايشان برگشتند و سيناپس اوليه کار را ارائه کردند. جلساتي نيز با يکديگر داشتيم و در واقع کار در حال پيشرفت است و اميدواريم امسال فيلم در آلمان با حضور بازيگراني ايراني آلماني و عرب کليد بخورد که بايد تمامي آنها از چهرههاي حرفه اي باشند.
در حال حاضر قرار است پنجاه درصد هزينه توسط ايران و مابقي توسط تهيهکننده آلماني تامين شود. دنبال اين هستيم طي مذاکراتي که انجام داديم يک بخشي از هزينه را از کشور قطر تامين کنيم که اگر باز هم اين امر صورت نگيرد طرفين ايراني و آلماني آمادگي اين را دارند که کار را به صورت مشترک انجام دهند.