دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۷:۱۶
کد خبر: ۴۲۱۶۴
|
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۲
عبدالجباركاكايي ‌در نشست پنجشنبه خودمانيِ فرهنگسراي ابن سينا گفت: در شرايطي كه گستره و جغرافياي مخاطبان شعر و ترانه، بسيار گسترده و ‌متنوع شده است، ‌سرودن ترانه دشوارتر از سرودن شعر است.

به گزارش شهر به نقل از روابط عمومي مراكز فرهنگي هنري منطقه دو،‌ عبدالجبار كاكايي،‌ شاعر و ترانه سرا، كه در نشست پنجشنبه خودمانيِ فرهنگسراي ابن سينا،‌در روز 30 تيرماه، سخن مي گفت، ‌با بيان اينكه اكنون در محافل ادبي، ترانه نقش قالب را بازي مي كند،‌ تصريح كرد: اتفاقات دهه اخير، تنوع و تعدد مخاطبان و نيز كاهش سن مخاطبان ترانه و موسيقي، جغرافياي ترانه را دستخوش تغيير كرده است.



وي افزود: اكنون همه مي توانند با وسايل متنوع سمعي و بصري، ترانه و موسيقي بشنوند و همين سبب شده است كه سطح و سن مخاطبان نزول يابد.پس به گمان من اشعار سروده شده ، بايد در سطح و حد همه مخاطبانِ اشعار ما باشد.اين درحاليست كه مخاطب شعر هم دارد خاص مي شود اما ترانه، ‌قالب محاوره اي دارد و بسهولت با مخاطب ارتباط برقرار مي كند.


اين شاعر براين باور بود كه شعر در شرايط كنوني،‌ به يك بن بست رسيده است. به گمان كاكايي شعر،‌ منزوي تر از ساير هنرهاست.


وي تصريح كرد: شايد در واقع بن بست شعر ناشي از اين باشد كه ساير هنرها نظير سينما و نقاشي امكان تجلي و ظهور عيني و ارائه را دارند اما شعر ،‌ منزوي تر از ساير هنرهاست.


كاكايي خطاب به آنانكه به سرودن ترانه روي مي آورند،‌ توصيه كرد: طوري ترانه بگوييد كه قابليت مكتوب كردن را داشته باشد. اين اصالت كلامي فرد را ثابت مي كند. كلام بايد محكم باشد.اگر كلمات درست و اصولي در كنار هم چيده شده باشد،‌ قابليت دفاع هم خواهد داشت.


وي با اشاره به اينكه ترانه كلامي است كه اجرا ميشود و قبل از اجرا هم،‌ تنها يك پيشنهاد است،‌ تاكيد كرد: كاري كه ترانه سراها بايد به آن اهتمام ورزند اين است كه با مخاطب ارتباط برقرار كنند و ترانه اين قابليت را دارد كه بتواند ارتباط بيشتري با عامه مردم برقرار كند.


شعر سراغ من آمد

عبدالجبار كاكايي،‌ در نشست پنجشنبه خودماني در پاسخ به سوالي درخصوص اينكه چه شد كه عبدالجبار كاكايي،‌ شاعر شد،‌ گفت: راستش را بخواهيد من از آندسته شاعراني بودم كه شعر،‌خودش،‌ سراغ من آمد.  


من تا 18سالگي ساكن ايلام بودم.دوران جواني بود مصادف با جنگ بود.حتي تصاويري كه از آن سالها در ذهن ما نقش بسته است تصاويري است كه از تلويزيون پخش مي شد: دشمني كه قدم به قدم به ما نزديك مي شد و براي من تنها راه رهايي از اين شرايط سختِ دشوار،‌ شعر گفتن بود. اينطور بود كه شعر به سراغ من آمد و از ابتداي شعر گفتن هم،‌آهنگين و موزون مي سرودم و با ترسيم صحنه هايي كه ديده بودم،‌ از اين بار غم خود را مي رهاندم. اما مساله اين بود كه ما آن اعتماد بنفسي كه در بچه هاي پايتخت نشين هست را نداشتيم تا اينكه وارد تهران شدم و در سال 60-61 با گردهمايي شعرايي چون قيصرامين پور‌ و شاعران جوانِ آن روزها در خيابان حافظ،‌ فرصت مغتنمي براي من هم فراهم شد تا با شاعراني چون سلمان هراتي،‌ حسين منزوي و ديگر غزل سراها و شاعراني كه در جريان ادبيات وشعر ايران تاثيرگذار بوده اند‌، آشنا شوم.


مميزي در شعر و ترانه

نشست پنجشنبه خودماني با عبدالجبار كاكايي،‌ با شعر و ترانه خواني ششمين ميهمان فرهنگسراي ابن سينا ادامه يافت. وي سپس به مبحث مميزي در شعر و ترانه اشاره مختصري كرد .



وي با اشاره به تبعات مميزي در شعر و ترانه گفت: متاسفانه گويا تنها آنچه براي مميزها مهم است‌،خودِ واژه هاست نه فضايي كه شعر در آن ترسيم و سروده شده است يا جملات پيش و پس آن. من خود بارها با اين مشكل مواجه بوده ام كه مثلا واژه اي چون "آغوش" را در فضاي شعر مذهبي بكار گرفته ام. اما وقتي شعر در وزارت ارشاد به دست مميزها رسيده است، بجد و مصرانه خواهان تغيير و جايگزيني واژه شده اند. گويا هنوز ما اين مجال را نداريم كه حتي درباره مقولاتي نظير آغوش آن هم در فضاي يك شعري كه براي امام زمان (عج) سروده شده است،‌ سخن بگوييم. مي ترسم مميزهاي ما پا را از مميزي اخلاقي فراتر بگذارند و بعد هم وارد مميزي در وزن و مباحث تخصصي آن هم در شعر و ترانه برسند.اين مميزي است؟



به نسل آينده اميدواريم

كاكايي در نشست پنجشنبه خودمانيِ فرهنگسراي ابن سينا سخنان خود را با اين جمله ادامه داد كه به نسل آينده اميدواريم.


وي گفت: هميشه فروغي و نوري است و ما بايد به آينده و نسل آينده اميدوار باشيم. البته اين را هم مي خواهم بگويم كه يك اتفاقِ هميشگي در همه نسلها رخ مي دهد و تكرار هم مي شود اين است كه هميشه نسلهاي قديمي تر، نسل آينده را مورد سرزنش قرار مي دهند. من فكر ميكنم ديگر وقت آن رسيده است كه اين قياس و مقايسه ها را كنار بگذاريم.


فرهنگسراها در تعليم شاعران نقش بسزايي ايفا كرده اند

كاكايي در سخنان خودماني خود به نقش فرهنگسراها در تعليم شاعران اشاره كرد و گفت: الحمدلله فرهنگسراها طي اين چندسال اخير بسياري از خلاها را جبران كرده اند. موفق هم بوده اند.كاري كه وزارت ارشاد و صداو سيما بايد انجام مي داده اند،‌ فرهنگسراها برعهده گرفته اند و با برپايي كارگاه هاي شعر و ادبيات سهم بسازيي در تعليم و آموزش شاعران داشته اند.



من به زبان محاوره علاقه دارم

يكي از مباحثي كه در نشست پنجشنبه خودماني فرهنگسراي ابن سينا مطرح شد اين بود: شما شاعري هستيد كه سه دهه را تجربه كرده ايد. در اين ميان شاعري شما از سالهاي جنگ آغاز شد. كتابهايتان را كه ورق مي زنيم انگار وابستگي شما به غزل بيش از ساير قالبهاي شعري بوده است.دغدغه شخصي ما اجتماعي است.در ترانه هايتان هم تغزلي هست.انگار هميشه مخاطبي روبروي شما نشسته است.با آنكه مخاطبان متكثرند اما انگار در ذهن شماي شاعر، ‌يك نفر هست.


كاكايي در خصوص اين مبحث گفت: من به زبان محاوره علاقه داشتم. پيش از انقلاب هم ترانه را دوست مي داشتم و اطلاعات خوبي از ترانه ها داشتم.اما‌ مي بينيم بعد از انقلاب و حاكميت فضاي جنگ،اين قالب به حاشيه رفت. خب كاري كه من انجام دادم اين بود كه غزل را وارد زبان محاوره كردم.تلاش من براي نزديك كردن زبان گفتار به شعر بود و در ترانه هم اين قابليت هست.



جاي خالي شعر صلح

آخرين محور گفتگوي نشست پنجشنبه خودماني با عبدالجبار كاكايي، پرداختن به موضوع شعر صلح بود. وي با بيان اينكه شاعران ما در سروده هايشان كمتر به مقوله صلح پرداخته اند،‌گفت: صلح از موضوعاتي است كه شاعران ساير كشورها بسيار به آن پرداخته اند.اما در ايران، ‌بعد از جنگ جاي اين موضوع خالي بود.


متاسفانه ميراثِ باقي مانده از جنگ، ‌ميراثي شد براي منازعات سياسي. براي زياده خواهي ها. مجموع اين اتفاقات مجال نداد كه فضاي سرودن اشعاري با مضمون صلح در ميان شاعران ما شكل بگيرد.

به گفته كاكايي تفاوت ديگري كه شاعرِ جنگ ما با ساير كشورها داشت،‌در گنجاندن مفاهيمي نظير عشق،‌ معشوق و مفاهيمي اين چنيني در شعر شاعران ديگر كشورها بود.



وي تصريح كرد: مي بينيم شاعران دهه 60 ايران، به دليل شرايط فرهنگي و حجب و حيايي كه بر روابط ميان آدمها حاكم بوده، از پرداختن به اين موضوعات مي پرهيزند. ما بسيار به ندرت، معدود و محدود با شعري مواجه مي شويم كه از معشوق گفته و نوشته باشد و ريشه و علت آن نيز در حياي شرقي و حياي اجتماعي بود. در شعر آن سالها ما با واژه هايي نظير مادر،‌ خواهر يا دختر مواجه مي شويم اما از معشوق يا حتي همسر سخني به ميان نمي آيد .اگر هم اين واژه گنجانده شده باشد، ‌بندرت بوده است.اما بعد از جنگ، فضايي براي طرح اين مسايل هم فراهم شد.البته پس از جنگ هم نوشته ها و سروده ها در اين راستا بود كه ما از جنگ بيزاريم حتي اگر خاطرتان باشد صفتي كه ايرانيها براي جنگ برگزيده بودند،‌تحميلي بود و اين نشان مي دهند كه مردم ما هيچگاه طالب جنگ نبوده و نيستند.



ميهمان هفتم: غلامرضا اعواني

‌در پايان نشست پنجشنبه خودماني با عبدالجبار كاكايي، سيدقاسم ناظمي،‌رئيس فرهنگسراي ابن سينا،‌ هديه اي به رسم يادبود به وي اهدا كرد و از حضور اديبان و فرهيختگان و علاقمندان به شعر ،‌تقدير و تشكر كرد.

مدير مراكز فرهنگي هنري منطقه دو از حضور غلامرضا اعواني،‌ ميهمان هفتم خودماني، خبر داد و گفت: چهارشنبه،‌ 5 مردادماه ،‌ ميزبان دكتر غلامرضا اعواني،‌استاد ئيس مؤسسه پژوهشي حکمت و فلسفه ايران خواهيم بود.

نظر شما