به گزارش شهر به نقل از روابط عمومي مديريت فرهنگي هنري منطقه 11، نشست نمايش «بعضي وقتا خوبه كه آدم چشماشو ببنده» با حضور آرش عباسي نويسنده، رحيم نوروزي بازيگر، مصطفي محمودي منتقد بهزاد صديقي منتقد و مجري جلسه عصر شنبه 26 شهريور ماه در خانه فرهنگ شيخ هادي برگزار شد. در اين جلسه قرار بود سياوش تهمورث كارگردان نمايش نيز حضور داشته باشد ولي در اين نشست حضور پيدا نكرد.
در ابتداي اين نشست، بهزاد صديقي مجري جلسه درباره سبك نوشتههاي آرش عباسي گفت: نمايشنامه «بعضي وقتا خوبه كه آدم چشماشو ببنده» در ژانر رئال نوشته شده و آرش عباسي به عنوان يكي از نويسندههاي جوان و فعال در سبك رئاليستي آثار درخشاني را خلق كرده است. البته نگارش متنهاي رئال آن هم براي صحنه تئاتر بسيار كار سختي است زيرا بايد باورهاي مخاطب را در نظر گرفت تا شخصيت پردازيها براي مخاطب باور پذيرتر باشد.
آرش عباسي درباره نگارش اين نمايشنامه گفت: اين سبك از نگارش ساده نيست. حرفه من نمايشنامه نويسي است و با نوشتن آميخته شدم ولي ميتوانم بگويم سخت ترين متني بود كه تا به حال به نگارش درآوردهام. براي نوشتن يك نمايشنامه ابتدا بحث مخاطب شناسي را درنظر نميگيرم چراکه بايد در وهله اول خودم با متن ارتباط برقرار كنم و شخصيتها برايم تاثيرگذار باشند. در اين نمايشنامه از تمامي شخصيتها يك الگوي واقعي در اطراف خود داشتم و در زندگي روزمره خود با آن روبرو ميشدم.
در ادامه جلسه مصطفي محمودي منتقد جلسه درباره متن نمايش توضيح داد: داستان نمايش ساده و يك خطي است و يك ميهماني را به تصوير ميكشد كه در آن چند زوج حضور دارند و در اين ميهماني حقايقي از چندين سال قبل آشكار ميشود.
تمام شخصيتها واقعي هستند و ما آن ها را در اطرافمان لمس ميكنيم و شايد هم آن شخصيتها بي شباهت به خودمان نباشد.
وي افزود: در نمايش زياده گويي به چشم ميخورد. من آن را به دو بخش تقسيم ميكنم؛ در بخش اول هيچ اتفاقي رخ نميدهد و ما شاهد كارها و شوخيهاي شخصيتهاي نمايش هستيم ولي در بخش دوم اتفاقات پشت سرهم رخ ميدهد.
عباسي در اين باره بيان كرد: با قسمت اول صحبتها موافقم؛ بخش اول دچار زياده گويي شده و شايد احتياج به يك بازنويسي داشته باشد زيرا اين متن در مدت كوتاهي نوشته شده و جاي تامل و فكر بيشتري دارد ولي به هر حال به اين مساله هم اعتقاد دارم كه تا بخش اول نباشد، مخاطب نميتواند با بخش دوم ارتباط برقرار كند و نميتوان بگويم طرز فكرم در اين رابطه درست يا غلط است ولي به نظرم اين متن رئاليستي است و روزمرگي و صحبتهاي غير مفيدي كه همه ما در طول روز از آن استفاده ميكنيم در اين نمايش نشان داده شده است.
محمودي اشارهاي به بازنويسي مجدد متن كرد و در ادامه اظهار كرد: اين نمايش بيش از اندازه به متن متكي بود و خط به خط نمايشنامه به اجرا در ميآمد و كارگردان هيچ گونه كار خاصي در زمينه طراحي صحنه و لباس و موسيقي انجام نداده بود و ما با يك بي نظمي و بي سليقگي روبرو بوديم همچنين روي شخصيتهايي مثل علي كه رحيم نورورزي آن را ايفا مي كرد و نقش برجسته و مهمي در نمايش داشت به خوبي كار نشده بود و نميتوانست آن طور كه بايد تاثيرگذار باشد. به نظر من متن داراي لايههاي زيريني بود كه تهمورث بايد به كنكاش آن ميپرداخت.
در ادامه جلسه رحيم نوروزي بازيگر اين نمايش درباره مشكلاتي كه بر سر راه اين تئاتر وجود داشت، گفت: ما گروهي بوديم كه به طور تصادفي كنار يكديگر جمع شديم و در مدت زمان يك ماه تمرين نمايش را روي صحنه برديم از ديگر مشكلات ما اجرا در سالن اصلي تئاتر شهر بود. اين سالن براي نمايش بسيار بزرگ بود و ما بر خلاف اينكه نمايش رئاليستي بود بايد با صدايي شبيه به فرياد ديالوگها را ميگفتيم.
نوروزي با بيان اين که اجراي تئاتر با سينما و تلويزيون كاملا متفاوت است، تاکيد کرد: نميتوان در تئاتر به موضوعاتي كه در سينما پرداخته ميشود، اشاره کرد چراکه تئاتر ريشه در آيين ما دارد.
وي اضافه كرد: بيشتر اهالي تئاتر از جمله خود من از همين راه كسب درآمد ميكنند پس نمي توان توقع داشت كه ما تنها كارهاي بسيار قوي در كارنامه هنري خود داشته باشيم بلكه من براي معيشت خود كارهاي ضعيف هم انجام ميدهم با وجود اين همه مشكلاتي كه بر سر راه تئاتر وجود دارد نميتوان توقع خلق يك شاهكار را از هنرمند داشت.
نوروزي اذعان داشت: لودگيهايي كه شخصيتهاي داستان داشتند كاملا تعمدي بوده است زيرا با توجه به رئال بودن داستان ميخواستيم بگوييم روابط ما در طول زندگي تا چه حد سطح پايين و دم دستي است.
محمودي در ادامه گفت: بداهه گوييهاي اين نمايش زياد بود و به سمت لودگي و تئاتر لاله زاري سوق پيدا مي كرد من براي آينده هنري سيامك صفري نگران هستم اين بازيگر با وجود پتانسيل و توانمندي بالايي كه دارد با انتخابهاي غلط، خودش را به اتمام ميرساند.