دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۸:۰۱
کد خبر: ۴۵۵۰۶
|
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۵:۱۵
احمد مسجدجامعي درباره«يه حبه قند» چه مي‌گويد
پس از آغاز نمايش فيلم «يه حبه قند» بازار يادداشت‌نويسي براي اين فيلم داغ شده است. پس از يادداشت ابراهيم حاتمي‌‌كيا، احمد مسجد‌جامعي عضو شوراي شهر تهران كه سابقه نشستن بر صندلي مديريت فرهنگي كشور را هم دارد يادداشتي درباره اين فيلم نوشته است. متن اين يادداشت كه در روزنامه شرق به چاپ رسيده است به شرح زير است.

به گزارش«شهر»، «يه حبه قند» تصوير آشنايي از ايران مي‌دهد. با اينكه تصويري كه در اين فيلم مي‌بينيم با تصويري كه از زندگي امروز مي‌شناسيم، يكي نيست، اما اين تصويرها براي ما تصوير آشنايي است. شبيه اين تصويرها را هر يك از ما در گذشته ديده‌ايم و برخي از ما دوست داريم در آينده نيز ببينيم. فيلم «يه حبه قند» تصويري از ايران گم‌شده ماست، ايران فراموش‌شده با ارجاعات مناسب به سنت‌ها و آيين‌ها؛ اما همه فيلم اين‌ها نيست. كارگردان مي‌خواهد با اين تصوير آشنا حرف بزند. مي‌خواهد با يادآوري اين تصويرهاي آشنا از ارزش‌هاي از دست‌رفته‌اي بگويد كه فكر مي‌كند براي ايران امروز ضرورت دارد.

 

در اين فيلم خانواده‌اي به تصوير كشيده مي‌شود با افراد متفاوت از نظر سليقه و گرايش و حتي اعتقاد، اما همه هنگام مصيبت با هم مهربان مي‌شوند. فيلم پر از جزيياتي است كه در خدمت همين هدف كلي قرار گرفته است؛ حفظ خانواده كه در فيلم معنايي وسيع‌تر مي‌يابد و به جاي كشور مي‌تواند بنشيند.

 

اگرچه كارگردان در تصويري كه از اين شخصيت‌ها ارايه مي‌دهد، روي جنبه مثبت برخي از آن‌ها تكيه مي‌كند و به نحوي شخصيت‌هاي ايده‌آل خود را نيز نشان مي‌دهد. مثلا مواجهه روحاني بدون لباس فيلم را با مرگ ببينيد! روبه‌رو شدن او با مرگ با اينكه كاملا انساني و آلوده به ترس و‌ نگراني‌هاست، اما متفاوت است. با اين همه از اين فيلم با كنار هم قرار گرفتن آدم‌هاي مختلف با سليقه‌هاي متفاوت مي‌توان معنايي بزرگ‌تر را استنباط كرد. در اين دوره معمولا فيلمسازان به سمت فيلم‌هاي بدون مرز و عام‌تر توجه دارند كه به موضوعات انساني فارغ از اينكه وابسته به كجا هستند، مي‌پردازد. اين گرايش روشنفكرانه در سينماي ما نيز پررنگ است؛ شايد يكي از ويژگي‌هاي حضور در بازارهاي بزرگ جهاني باشد. اگرچه چنين فيلم‌هايي كه در آن انسان فارغ از جغرافيايش مدنظر باشد، در جهان امروز با ارزش و حتي ضروري است، اما اكتفا كردن به اين فيلم‌ها باعث مي‌شود مسايل ملي و بومي از يادها برود. مير كريمي در «يه حبه قند» فيلمي كاملا ايراني ساخته است؛ فيلمي وفادار به جغرافيايي خاص، البته با نگاه و ارزش‌هايي كه خودش به آن پايبند است. فيلمي پر از جزييات تصويري كه آلوده به هيجانات زودگذر نيست و تلاش دارد به موضوعي عميق‌تر و ماندگارتر بپردازد. اگرچه فيلمش نمايشي از زندگي روزمره و اتفاقات روزمره در يك خانواده قديمي است، اما پشت اين اتفاقات روزمره و جاري عمقي نهفته است و از اين ظاهر به باطني مي‌رود كه فكر مي‌كند، مشكل اصلي امروز ماست.

 

«يه حبه قند» نه‌تنها تصوير كلانش ايراني است، كه در جزييات نيز ايراني است. انگار كارگردان در چيدن همه جزييات فيلم به اين نكته توجه داشته و تعريفي از رفتار و فضا و غذاي ايراني داشته است. حجب و حياي ميان دو جوان عاشق، سرور و شادي و عزاداري و تمام حالات زندگي در اين فيلم با تلقي‌اي از ايراني بودن، شكل گرفته است. فضا كاملا ايراني است و واكنش‌ها و رفتارها نيز. البته اين موضوع پيش از اين در فيلم و مجموعه‌هايي مانند قصه‌هاي مجيد كه بر اساس نوشته هوشنگ مرادي‌كرماني و به كارگرداني كيومرث پوراحمد ساخته شده و همچنين در فيلم كمتر شناخته‌شده «چون باد» به كارگرداني محمدعلي سجادي نيز ديده شده است. در آن فيلم‌ها نيز فضايي كاملا ايراني بر فيلم حاكم بود و بدون اينكه از خيلي از نمادها و نشانه‌هاي مرسوم استفاده كند، به عمق زندگي ايراني نزديك شده بودند، اما در فيلم ميركريمي توجه به جزييات ايراني در خدمت مفهومي بزرگ‌تر قرار گرفته است و باز هم در چارچوب ايراني و ايران معناشدني است، هر چند ايراني فراموش‌شده است.

 

منبع:روزنامه شرق

نظر شما