به گزارش «شهر»، اين هنرمند عرصه موسيقي كه در دومين نشست نقد و بررسي آثارش شامگاه گذشته ـ 21 آبان ماه ـ در شهر كتاب سخن ميگفت، ادامه داد: بنده هم سليقهام اين گونه بوده كه رديف را اين چنين بنوازم و هر انتقادي را هم ميپذيرم چرا كه من از نظر مضمون به رديف وفادار بودم.
دومين نشست نقد و بررسي آثار حسين عليزاده ـ نوازنده معاصر ـ با حضور هومان اسعدي و ابوالحسن مختاباد برگزار شد.
هومان اسعدي كه در جلسهي گذشته به طور كلي نقد را به 16 دسته تقسيم كرده بود در دومين نشست، سخنان خود را اين گونه آغاز كرد: تكنوازي آثار حسين عليزاده را با تاكيد بر بداههنوازي ميدانم و معتقدم كه تكنوازيهاي ايشان را ميتوان به سه دستهي رديفنوازي، اجرا يا الهام از آثار استاد شهنازي و بداههنوازي الهام گرفته از موسيقي عاميانه تقسيم كرد.
وي ادامه داد: رنگهاي صدايي جديد در تكنوازي و نوآوري محتوايي در ساختار مدال از ويژگيهاي آثار عليزاده است كه ايشان اين ويژگي را بسيار مورد توجه قرار دادهاند.
اسعدي، رديفنوازي در دوره حسين عليزاده را داراي جايگاه ويژهاي دانست و افزود: رديف ميرزا عبدالله را بسياري از هنرمندان نواختند اما اگر كمي بيشتر به اين آثار دقت كنيم متوجه ميشويم كه اجراي عليزاده متفاوت از اجراي ساير هنرمندان است چرا كه در آثار عليزاده بيشتر به اركان موسيقي پرداخته شده است.
او در ادامه سه نمونه از آثار رديفنوازي حسين عليزاده و استاد برومند را براي حاضران پخش كرد و در مقايسه آنها گفت: در اجراي عليزاده حس شخصي به چشم ميخورد، اين در حالي است كه در بسياري از آثار موسيقي حس شخصي ديده نميشود.
اسعدي معتقد است: اگر در يك اثر حس شخصي نوازنده وجود نداشته باشد، اثر موسيقايي مصنوعي به گوش ميرسد. آنها از رديف يك فلت ميسازند و در اجراي تخت آنها اثري از شدت و ضرب ديده نميشود.
اين منتقد درباره تسلط موسيقيدان به رديفهاي موسيقي توضيح داد: رديف به دو صورت نسل به نسل منتقل شده است. بعضي تنها كالبد رديف را ياد گرفتند و بعضي روح رديف را درك كردند.
او در ادامه سخنانش از آثار استاد شهنازي و روح لطيف رديف در آنها ياد كرد و گفت: اصل اثر همان روح است و بايد بگويم اين روح و طراوت در آثار عليزاده هم ديده ميشود. براي همين است كه بيشتر اوقات آثار عليزاده تقليد ميشوند و هيچ كدام از شاگردانشان نتوانستند اين آثار را با امضاي خودشان توليد كنند.در زمينهي آواز هم اينگونه است. سايهي شجريان آنقدر بزرگ است كه همه ميخواهند از او تقليد كنند.
در ادامه اين نشست، حسين عليزاده با پاسخ به سوالي مبني بر شكستن قواعد رديف، سخنان خود را آغاز كرد.
او گفت: رديف در دانشگاه يكي از واحدهاي درسي است و هنرمندان در اين مرحله به دو دسته تقسيم ميشوند. دسته اول كساني هستند كه نسبت به شيفتگي خود به موسيقي قديمي، بدان وفادارميمانند و تمام تخصص و عشقشان هم اين است كه با تاكيد به سنت ساز بزنند.
عليزاده خاطر نشان كرد: رديفها سرمشقهايي هستند كه شاگرد بايد آنها را قبول كند، اين كه بعضيها به من ميگويند متر را در رديف رعايت نكردم بايد بگويم نمرهي من در هنرستان پايين 19 نبود.
او با ذكر خاطرهاي گفت: ما در مقابل همهي اساتيد بزرگ موسيقي امتحان ميداديم و آنجا اصلا ما مطرح نبوديم و بايد صرفا آثار استادان مطرح و قديمي را مينواختيم. تا جايي كه بنده يادم ميآيد، يك بار آهنگي ساختم كه بسيار مورد توجه استادان قرار گرفت و وقتي از من پرسيدند اين قطعه از كيست؟ جرات نكردم بگويم خودم آن را ساختهام، پاسخ دادم از يكي از استادان قديمي است.
عليزاده در همين رابطه يادآور شد: اين سختگيريها براي اين بود كه ميخواستند، آدمهايي را به سبك قديم تربيت كنند و البته خيلي هم خوب بود، چرا كه عدهاي خود را با اين قوانين تطبيق دادند.
اين نوازنده در بخش ديگري از سخنانش از محمدرضا لطفي ياد كرد و گفت: لطفي در همان زمان يكي از آثار كپي شده را به سبكي فاخر نواخت، به گونهاي كه استاد برومند گفته بود، زين پس بايد از لطفي ياد بگيريم. لطفي در آن اثر از شيوه قدما استفاده كرده و چون آن را با حس شخصي تركيب كرده بود، اثر را به امضاي خودش رسانده بود.
اين آهنگساز معتقد است: رديف سرمايه يك نوازنده است كه اگر به آن مسلط باشد ميتواند از نظر مادي و معنوي يك عمر تامين باشد و شاگردان زيادي تربيت كند.
عليزاده همچنين بيان كرد: در گذشته هر كدام از استادان موسيقي فكر ميكردند اين سرمايه متعلق به خودشان است و از اين راه زندگي ميكردند، اما متاسفانه در ساز و آواز عدهاي غم كاذب وجود دارد اما برعكس بعضيها طوري ساز ميزنند كه هنگام نواختنشان احساس زندگي ميكنيد. بنده هم سليقهام اين گونه بوده كه رديف را اين چنين بنوازم و هر انتقادي را هم ميپذيرم، چرا كه من از نظر مضمون به رديف وفادار بودم.
عليزاده در پاسخ به سوال يكي از هنرجويان حاضر در جمع، مبني بر چگونگي ياد گرفتن حس در نواختن گفت: بعضي چيزها همچون حس، ياد گرفتني نيست و مسئلهي خودشناسي در آن مهم است. به هر حال در اين زمينه بايد با آدمهاي با احساس رفت و آمد كنيد ، طوري كه شيفتهي حس آنها شويد نه اينكه از آنها تقليد كنيد. بعضي وقتها خود شاگرد به استاد حس منتقل ميكند.
عليزاده در پاسخ به سوال ديگري درباره لزوم يادگيري رديف،گفت: اگر آناليز رديف را بشناسيد، در واقع يك فرهنگ ايراني را شناختهايد. رديف تكنيك ساز را بالا ميبرد و دفاع از رديف براي تعصب نيست بلكه براي شناختن است. همين رديف ماست كه باعث ميشود گاهي آهنگسازان خارجي از موتيف يك گوشه دستگاهي ما يك قطعه طويل بسازند.
نوازنده «شورانگيز» در ادامه سخنانش درباره تكنيك نوازندگي بيان كرد: تكنيك در نوازندگي چيزي است كه بايد تا سن 20 سالگي آن را به دست آوريد.
سپس هومان اسعدي به نقد و بررسي بداههنوازيهاي حسين عليزاد پرداخت و از وفاداري او به رديف سخن گفت و افزود: بداههنوازي عليزاده الهام گرفته از موسيقي عاميانه ماست و بداههنوازيهاي آزاد ايشان باعث شده اثر از فضاي مدال خارج شود و يك حركت تاثيرگذار داشته باشد. به طور كلي برداشت از موسيقي نواحي و مردمي در آثار عليزاده با برداشتن انتزاعي ،تاثيرگذار و نه تماتيك همراه است.
در ادامه مراسم بعد از پخش بخشي از بداههنوازيهاي حسين عليزاده ،اين هنرمند بيان كرد: زماني اثري به وجود ميآيد كه ديگر نه تو، هماني و نه ديگر اثر مال توست. خيلي سال پيش وقتي با لطفي به آمريكا رفته بوديم مردم قطعه من را بيشتر از خودم ميشناختند و بر روي پوسترها نوشته بودند «سازندهي نينوا آمد» و هركس با هر ديد و رويكردي كه داشت آثار من را تفسير ميكرد. ميخواهم بگويم گاهي اتفاقاتي در ذهن،دست و قلب آدمي ميافتند كه ديگر دست من نيست و گويي مشترك است ،يعني قطعه متعلق به همه است.
بخش ديگري از اين نشست به بررسي بداههنوازي آزاد، عليزاده در فضاي انتزاعي اختصاص داشت و پس از اينكه قطعهي «مبارك باد» براي حاضران پخش شد، عليزاده بيان كرد: گاهي لازم نيست، نقاش، تابلو را كامل بكشد، چرا كه ميتواند با دو خط مفهومش را برساند و حرفش را بزند. هميشه برايم سخت است كه وقتي ميخواهم به صحنه بروم چيزي را از قبل با خودم قرار گذاشته باشم. دوست دارم خود را رها كنم و خيلي در قيد و بند اين نيستم كه شنونده لذت ببرد يا نبرد. البته بيشتر اين تجربهها را در خارج از ايران ميكنم، چون در ايران تعصب زياد است.
اين آهنگساز افزود: هر مقوله را بايد شناخت و زماني كه بشناسي ميداني كجا بايد از آن استفاده و كجا آن را كنار بگذاري. بنده ديگر در مرحلهاي نيستم كه نگران باشم كارم خوب از آب در ميآيد يا نه؟ زيرا هنگامي كه آدم در دنيايي غرق ميشود و با حس جلو ميرود، كم كم همه چيز ناخودآگاه ديكته ميشود. ميخواهم با دو زخمه مخاطب را متوجه فضاي كارم كنم. آنچه در ذهن ميبينم انجام ميدهم و خود را آزاد ميدانم.
او در ادامه سخنانش درباره نواختن دستگاهها و گوشههاي ايراني با ساز تنبور گفت: تنبور ساز مقدسي براي كرمانشاه است و براي بنده هم بسيار قابل احترام است، چرا كه عاشق آن منطقه و موسيقياش هستم. براي همين دستگاهها و گوشههاي ايران را با اين ساز نواختم. من به عنوان آهنگساز و نوازنده هيچ آييننامهاي ندارم و بايد بگويم هنگامي كه يك آهنگساز به كل فرهنگ ايران نگاه كند تا حدي غني ميشود كه بتواند بهترين آثار را توليد كند.
ابولحسن مختاباد ـ پژوهشگر موسيقي ـ در بخش ديگري عنوان كرد: قصدمان اين است كه نشست نقد و بررسي آثار حسين عليزاده سه جلسهي ديگر هم ادامه داشته باشد، به گونهاي كه گروه نوازي، كارهاي اركسترال و مسائل آموزشي ايشان نيز در اين نشستها بررسي شود.
منبع: ايسنا