به گزارش خبرنگار «شهر»، شهرام گيلآبادي، کورش پارسانژاد و آرش تنهايي سخنرانان و کارشناسان اين نشست بودند و اجراي آنرا رضا جلالي برعهده داشت. سيدقاسم ناظمي، معاون هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران نيز در اين نشست حضور داشت.
پس از خوشامدگويي توکليان، رييس موزه امام علي(ع) و ارائه گزارش محمد اردلاني از نمايشگاه پوسترهاي عاشورايي در اين موزه، گيلآبادي به بررسي نمادهاي عاشورايي در طراحي گرافيک پرداخت. وي با تاکيد بر تداوم نمايشگاههاي پوستر عاشورايي در سالهاي اخير، اظهارداشت: هر اثر هنري در دايره معناشناسي خود يک سيستم را شکل ميدهد و سيستم نظام هدفمندي است که همه عناصر آن براي رسيدن به يک هدف در کنش و واکنش با يکديگر هستند.
وي ادامه داد: يکي از مشکلات حائزاهميت در آثار هنري که در سالهاي اخير در اين حوزه به نمايش گذاشته ميشوند و در سوگوارهها شرکت ميکنند، نداشتن معرفت به موضوع است. براي مثال در اثري چون نگاره معراج حضرت رسول(ص)، يک محمدپژوهي وجود دارد که موتيفهاي خاص خود را خلق کرده و آبشخور اصلي اين موتيفها، فکر اصلي اثر است که توسط هنرمند در سراسر آن جاري است.
اين پژوهشگر افزود: نکته حائزاهميت ديگر، تصويرپژوهي براي کار تصويري است. وقتي ونگوگ تحت تاثير گراوورهاي شرق قرارگرفت، تصوير بود که او را تحت تاثير قرار داد. نقصي که امروز در تصاوير عاشورايي ميبينيم به اين دليل است که نکته اول يعني پژوهش در آنها بسيار کمرنگ است و نکته مطرحشده دوم که عناصر دم دستي را شامل ميشود به وفور در آنها يافت ميشود و عموما هويت آثار مخدوش است.
شهرداري از آثار عاشورايي نخبگان استفاده کند
در ادامه نشست رضا جلالي با طرح اين سوال که آيا ميتوان هنرمندي پرورش داد که بتواند اثر هنري مذهبي خلق کند، پارسانژاد را به گفتگو دعوت کرد. پارسانژاد گفت: به نظر ميآيد انتخاب عناصر دم دستي نشان دهنده تنبلي هنرمندان گرافيست است. فکر مي کنم متوليان برگزاري چنين سوگوارههايي بايد همراه با فراخوان يک متن که زاويه ديد هنرجويان را وسعت بخشد، در اختيار آنان قرار دهد تا بتوانند به زواياي تازهاي از واقعه عاشورا نيز بپردازند.
وي ادامه داد: پوستر بايد در جامعه ارائه شود و مردم آنرا ببينند. طبيعي است که براي موضوعي چون محرم و عاشورا، بايد کار نخبگان گرافيک توسط شهرداري انتخاب و در سطح شهر و تکايا نصب شود. البته امسال سازمان زيباسازي شهرداري تهران به چند هنرمند سفارش کار داده بود ولي اين آثار به قدري در مکانهاي نامناسب نصب شده بودند که در بافت تصويري نازيباي شهرمان ديده نميشدند.
نشناختئن گذشته علت شكلگيري آثار دم دستي ست
سخنراني آرش تنهايي در پاسخ به پرسش جلالي درباره راهکارهاي جذب هنرمندان در اين عرصه، ادامه اين نشست پژوهشي بود. وي در اينباره گفت: فکر ميکنم هنرمندان جوان به اين موضوع علاقمند هستند و اين طيف فارغالتحصيلان در رشتههاي گرافيک، اين امکان را ايجاد کرده است که در هر مناسبتي از يک طراح گرافيک استفاده شود و بسياري از دانشجويان و فارغالتحصيلان دوست دارند فرصتي براي ديدهشدن داشته باشند.
وي ادامه داد: مشکل اصلي ارائه آثار اين هنرمندان است. مشکل پژوهش و تحقيق ريشه عميقتري دارد. هنرجوي ما بسيار خوب ونگوگ و ميلتون گليزر را ميشناسد ولي چقدر تاريخ تصويري ايران را مطالعه کرده يا ديده است. متاسفانه کتابخانههاي ما به پژوهشگران و دانشجويان مقاطع پايينتر از دکترا، بخشي از خدمات خود را ارائه نميدهند و اين طيف از مطالعه نسخ خطي و سنگي محروم است.
تنهايي گفت: اين عدم شناخت گذشته است که باعث طراحي اثري دم دستي ميشود. در بسياري از دانشگاههاي شهرستانها، کتابخانه مناسب وجود ندارد و دانشجويان به زحمت حتي با مرتضي مميز آشنا هستند. در حاليکه دانشگاهي که رشته گرافيک را به رشتههاي خود اضافه ميکند، بايد زمينه مطالعه در اين رشته را نيز ايجاد کند.
وي ادامه داد: همچنين هيچ مرکزي براي پژوهش درباره هنر عاشورايي وجود ندارد و براي دانشجوي گرافيک، امکان دسترسي به متريال مورد نياز کار و پژوهش موجود نيست.
سفارش عجولانه فرصت ايده به هنرمند نميدهد
در ادامه گيلآبادي اظهارداشت: در جشنواره هنرهاي اسلامي، اولين اقدام خوب سازمان زيباسازي، خريداري بخشي از آثار بود. به نظر ميرسد ما هنرمندان خود به اقتصاد کارمان اهميت نميدهيم؛ درحاليکه در سراسر دنيا يکي از رسالتهاي گالريها و موزهها فروش آثار است.
وي سپس موتيفهاي عاشورايي را از چهار منظر قابل بحث دانست و گفت: اول از باب معناشناسي که وجه انديشگي و معرفتي کار است ميتوان اين حوزه را بررسي کرد. روزي شعراي ما چيزهايي را ميديدند که براي ديگران قابل ديدن نبود. در تابلوي معراج که در موزه لوور تاريخ 1514 ميلادي را بر خود دارد، يکي از بينظيرترين پژوهشهاي هنرمند درباره معراج را ميتوان ديد. ولي وقتي هنرمند با يک سفارش عجولانه مواجه است بهراستي چگونه بايد به ايده برسد. در چنين موقعيتي است که معرفتشناسي اثر عجولانه، همان موتيفهاي تکراري و روساختها ميشود و هنرمند خود را تکرار ميکند.
اين پژوهشگر ادامه داد: دومين نکته مورد بحث، کارکرد هنر است و متاسفانه ميبينيم که در بسياري از حوزهها کارکردي براي اثر هنري در نظر گرفته نشده است. سومين نکته، سواد بصري است. جامعه ما با ادبيات به کار رفته در گرافيک آشنا نيست. ما بايد مخاطبشناسي کنيم بهويژه امروز که با تکثر مخاطب مواجهيم.
وي افزود: چهارمين نکته فابل بحث، فضاي عاطفي و احساسي جامعه است. اين نقصي عمده و اساسي است که فضاي عاطفي به هر سمتي که حرکت ميکند، ما هنرمندان را نيز با خود ميبرد. اينکه رضا عابديني کتاب تعزيه طراحي ميکند و اين کتاب در چند نقطه جهان جايزه ميگيرد به اين دليل است که او بر اساس اعتقادش حرکت کرده است.
گيلآبادي تاکيد کرد: جوهره کار هنر،جوهره عبادي است. وقتي هنرمندي بر اساس حس و عاطفهاش دست به طراحي کتاب تعزيه ميزند، يعني به آن اعتقاد دارد. وقتي کار از سطح سفارش معمولي فراتر رفت يعني دلدادگي ايجاد شده است.
فضاي شهر را به آثار ماندگار بياراييم
بخش ديگر اين نشست پاسخ پارسانژاد به سوال جلالي درباره چگونگي تزريق روح خلاقيت به هنرجو بود. پارسانژاد در اينباره گفت: از زماني يک گرافيست آرتيست ميشود که يک حس شاعرانه در او وجود داشته باشد. درس دادن چنين چيزي تقريبا محال است؛ البته ميتوان خلاقيت را با هنرجو تمرين کرد ولي نميتوان کسي را شاعر کرد.
وي ادامه داد: طراحي که شاعر باشد، از جايي به بعد در فرآيند توليد کارش آن شاعرانگي پديد ميآيد و باعث ميشود کاري تازه خلق کند، حتي اگر از المانهاي تکرار شده در کارش استفاده کند. تربيت يک طراح مذهبي تا وقتي که اين حس وجود نداشته باشد عملي نيست.
پارسانژاد سپس با اشاره به تاثير پوسترهاي باتوري در چهره امروزين شهر پاريس، گفت: متاسفانه ما بايد اوج هنرمان را در نمايشگاهها ببينيم واين بسيار مفيد خواهد بود که فضاي شهرمان را به آثاري ماندگار از هنرمندان برجستهمان بياراييم.
وي در ادامه درباره دو اثر خود براي حاضران توضيح داد و پس از آن آرش تنهايي با تاکيد بر اهميت شيوه سفارش و انتخاب هنرمند مناسب توسط سفارشدهندگان، گفت: ما اغلب به دنبال show هستيم و نه ريشهها. به نظر من حتي صفحهآرايي يک متن مذهبي گرافيک خاص خود را ميطلبد و بسياري از هنرمندان مشتاق هستند اينگونه کارها را انجام دهند.
سخنان گيلآبادي درباره آداب خلق اثر هنري، پيشنهاد براي عاشورا پژوهي تصويري و اختصاص ديوارهايي در سطح شهر براي خلق آثار عاشورايي توسط هنرمندان برجسته، تاکيد بر لزوم تعلق اثر هنري به اقليم و زمانه خود و همچنين تاکيد بر لزوم هوشمندي سازمانها در سفارش آثار هنري، پايانبخش اين نشست بود.
اين نشست همزمان با نمايش آثاري از ابراهيم حقيقي، قباد شيوا، مصطفي اسدالهي، مسعود سپهر، مسعود نجابتي، رضا عابديني، فرزاد اديبي، احمدرضا ميرمقتدايي، علي وزيريان، دکتر محمد خزايي، اونيش امينالهي، محمد اردلاني، سيدحسن موسيزاده، آرش تنهايي، مجيد کاشاني و عليرضا عسکريفر در قالب نمايشگاه 100 پوستر از پنج نسل از طراحان گرافيک معاصر، برگزار شد.