به گزارش «شهر» بزرگترين رويداد سينماي ايران، پس از سه دهه سيامين دروه برگزاري را تجربه ميکند. سه دههاي که سينماي ايران طي آن روزهاي زيادي را در اوج و فرود گذرانده و همواره در بهمنماه منتظر برپايي جشنوارهاي بوده تا نسل به نسل سينماگران را تا به امروز بدرقه کند.
در جشنواره فيلم فجر اما در کنار نمايش آثار نمايندگان نسلهاي مختلف و ايجاد رقابت در ميان آنها، مراسمهايي چون بزرگداشت پيشکسوتان حوزههاي مختلف نيز همواره در دستور کار بودهاست. اين مراسم عمدتا در آيين افتتاحيه برگزار ميشود. اما امسال هنوز زمان دقيق برپايي آن مشخص نشدهاست. داوود رشيدي بازيگر و کارگردان تئاتر، محمد بزرگنيا کارگردان و نويسنده، عليرضا زريندست مدير فيلمبرداري، حسين زندبافت تدوينگر و جمال شورجه کارگردان و تهيه کننده چهرههاي منتخب اين دوره هستند و نکته اين که امسال نيز به تمامي بخشهاي سينما توجه شده و از ميان آنها دبيرخانه جشنواره به ترکيبي متنوع رسيدهاست. البته پيش از اين براي داوود رشيدي از طرف خانه سينما مراسم بزرگداشتي برگزار شده بود. وي همچنين نشان درجه يک هنري از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت کردهاست.
آنچه در ادامه ميآيد شرحي است بر سوابق چهرههايي که در جشنواره سيام آيين بزرگداشتشان برگزار خواهد شد:
داوود رشيدي
وي در سال 1312 در تهران متولد شد. او تحصيلات متوسطه را (بدليل فعاليتهاي ديپلماتيک پدرش) در ترکيه و پاريس به پايان رساند و تحصيلات دانشگاهي را در ژنو ادامه داد و از کنسرواترا ژنو در رشته کارگرداني و بازيگري تئاتر و از دانشگاه ژنو باليسانس حقوق سياسي فارغالتحصيل شد.
در سال 1343 به تهران آمد و در اداره تئاتر آن زمان وابسته به وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. سپس گروه تئاتر امروز را پايهگذاري کرد، که هنرپيشگاني مانند: پرويز فنيزاده، داريوش فرهنگ، مهدي هاشمي، فهيمه راستکار، سياوش طهمورث، مرضيه برومند، سوسن تسليمي، به عضويت در اين گروه درآمدند.
رشيدي در نمايي از فيلم "اکباتان"
در سال 1352 از اداره تئاتر به تلويزيون ملي ايران رفت و در سمت مديريت گروه نمايش و سرگرميهاي آن سازمان (شامل: سريالها، مسابقات، تئاترهاي تلويزيوني) مشغول به کار شد. رشيدي از سال 1350 با فيلم سينمايي "فرار از تله" وارد عرصه بازيگري سينما شد و علاوهبر بازيگري و کارگرداني در سينما، تلويزيون و تئاتر به تهيهکنندگي سينما نيز روي آورد.
از کارهاي وي در حوزه بازيگري سينما ميتوان به "کرکسها نميميرند"، "اعدامي"، "کمالالملک"، "خانه عنکبوت"، "بيبي چلچله"، "گلهاي داوودي"، "ملاقات با طوطي" و "پرچمهاي قلعه کاوه" و در حوزه تئاتر به "معجزه در آلاباما"، "حسن کچل"، "فيزيکدانها"، "گمشدگان"، "مستاجر"، "روياي نيمه شب تابستان" اشاره کرد. او در مجموعههاي تلويزيوني چون "هزار دستان"، "گلپامچال"، "امام علي(ع)"،"ولايت عشق" و "معصوميت از دست رفته" نيز نقشآفريني کردهاست.
رشيدي در سالهاي اخير کارگرداني نمايشهايي چون "آقاي اشميت کيه؟" و "منهاي دو" را نيز برعهده داشتهاست. او در آخرين حضور سينمايي خود به صورت افتخاري در سکانسي از فيلم "اکباتان" به کارگرداني مهرشاد کارخاني که اقتباسي آزاد از "فرار از تله" مرحوم جلال مقدم است، به ايفاي نقش پرداخت.
محمد بزرگنيا
محمد بزرگنيا متولد 1323 تهران، فارغالتحصيل مدرسه عالي تلويزيون و سينما (دوره دوم) است. وي پس از پايان تحصيلات، فعاليت هنري را در تلويزيون آغاز و با ساخت فيلمهاي مستند، در گروه ورزش ادامه داد. او با دستياري کارگردان در فيلم "پستچي" به کارگرداني داريوش مهرجويي وارد سينماي حرفهاي شد.
نمايي از "راه آبي ابريشم" به کارگرداني بزرگنيا
وي تاکنون نويسندگي و کارگرداني آثاري چون "1936"، "کشتي آنجليکا"، "طوفان"و "جايي براي زندگي" را برعهده داشته است. آخرين فيلم سينمايي وي با عنوان "راه آبي ابريشم" با بازي بهرام رادان، رضا کيانيان، عزت الله انتظامي و... پاييز امسال به روي پرده رفت اما با وجود اينکه يک پروژه فاخر ملي محسوب ميشد نتوانست در اکران با استقبال روبرو شود.
اين کارگردان سينماي ايران به سازنده آثار دريانوردي معروف است و تاکنون در دروههاي مختلف جشنواره فيلم فجر تنديس بهترين کارگرداني و بهترين فيلم از نگاه ملي را دريافت کرده است. وي امسال نيز در هيئت انتخاب سيامين جشنواره فيلم فجر حضور دارد.
عليرضا زريندست
وي در سال 1324 در تبريز متولد شد و پس از گذراندن سال دوم ابتدايي به تهران آمد. ورود او به سينما به اتفاق امير نادري و به کمک برادرش محمد زريندست بود که در اواخر دهه 1340 از امريکا به ايران آمد و سوداي فيلمسازي در سر داشت.
نادري با وساطت عليرضا زريندست بهعنوان عکاس "وسوسه شيطان" ساخته محمد زريندست، مشغول به کار شد و عليرضا زريندست به عنوان دستيار فيلمبردار. هر دو به دنبال هدف ديگري بودند. وقتي نادري فيلمنامه "خداحافظ رفيق" را نوشت زريندست فيلم "شکوه قهرمان" را در سال 1348 براي برادرش فيلمبرداري کرد.
بخت با زريندست يار بود. در فاصلهاي که نادري در تقلاي يافتن تهيهکننده بود زريندست فيلمهاي "از ياد رفته"و "فاتحين صحرا" را براي برادرش و "وحشي جنگلي" را براي روبرت اکهارت فيلمبرداري کرد. در چنين وضعي نادري و زرين دست، که دست و بالشان از حيث مالي بسته بود، تصميم داشتند براي فيلمبرداري "خداحافظ رفيق" از سبک و سياق تازهاي استفاده کنند. اين فيلم از نخستين فيلمهاي موسوم به خياباني بود. آنها با اتکا به شيوه فيلمبرداري خبري آن را ساختند و به خلاف فيلمهاي سنتي معمولي حدود 80 دقيقه از آن را روي دست فيلمبرداري کردند.
زرين دست در پشت صحنه "بي پولي"
زريندست در فيلمهاي "رشيد"، "خواستگار"، "خورشيد در مرداب" و "ساز دهني" هم حضر داشت وهنوز قائل به اين نبود که فيلمبردار نقش اساسي در ارکان فيلم دارد و اهميت آن را صرفاً در ضبط وقايع ميدانست. زريندست در فيلمهاي "مسلخ"،" شاهرگ" و"سرايدار" هنوز سبک و سياق خاصي در فيلمبرداري نداشت؛ اگر چه استعداد او به عنوان فيلمبردار حرفهاي مشهود بود.
مجموعه تلويزيوني "دايي جان ناپلئون" براي او تجربه کمنظيري بود که در 30 سالگي کسب کرد. حدود 400 هزار فوت نگاتيو فيلم رنگي گرفت و با استفاده از دانش تقوايي روانشناسي رنگها و کنتراست و تأثير آنها را در ساختار فيلم آزمود. "گزارش" نخستين تجربه او در استفاده از نگاتيو کداک و کار با روش فيلمبرداري با نور کم و محدود بود.
زريندست در "بازجويي يک جنايت"، "نقطه ضعف" و "تصوير آخر" از قابليتهاي نورپردازي در فيلم رنگي استفاده بيشتري کرد. در "طلسم" منطبق با ساختمان فيلم از نورپردازي کلاسيک و اکسپرسيونيستي بهره برده و در "خارج از محدوده" فيلمبرداري و حرکات روان دوربين از امتيازهاي کارش بود.
زريندست در "کلوزآپ" از همه حساسيتهاي خود گذشت تا زريندست نباشد و فيلمي متعلق به کيارستمي را ارائه بدهد. او با فيلمبرداري سياه و سفيد "آبادانيها" بازگشتي به فيلمهاي نيمه اول دهه 1350 داشت؛ اگر چه به دليل ضعف امکانات فني و چاپ و لابراتوار نتوانست به شفافيت فيلمهاي سياه و سفيد دهه 1350 برسد.
زريندست در "پري" و"بازمانده" ساختمان بصري فيلم را از فيلمنامه و حسي که القا ميکنند کسب کرد و در "دشمن"، "نابخشوده"، "سفر شبانه"، "فرياد"، "بلوغ" و "چشمهايش" فيلمبردارياش هم سطح و اندازه خود فيلمها بود.
از کارهاي اخير وي در حوزه سينماي ميتوان "تلفن همراه رئيس جمهور"، "ملکه"، "يکي از ما دونفر"، "بيداري"، "پسر آدم، دختر حوا"، "سوپر استار"، "بي پولي"، "فرزند خاک" و... را نام برد. زريندست همچنين جوايز متعددي را از جشنواره فيلم فجر تاکنون دريافت کرده است.
جمال شورجه
وي متولد 1333 زنجان، فارغ التحصيل کارگرداني از دانشکده سينما و تئاتر دانشگاه هنر است و کارگرداني فيلمهايي چون "روزنه"، "شب دهم"، "عمليات کرکوک"، "لبه تيغ"، "عبور از خط سرخ"، "دايره سرخ"، "باشگاه سري"، "ياس هاي پنهان"، "33 روز" و... را برعهده داشته است.
نمايي از فيلم "33 روز" ساخته جمال شورجه
شورجه بهعنوان تهيهکننده فيلمهايي چون "آسمان هشتم" و "نفوذي" در سينماي ايران حضور داشته است. وي همچنين در دولت دهم در شوراي پروانه ساخت اداره نظارت و ارزشيابي ارشاد و شورايعالي سينما نيز حضور داشت که ابتداي امسال از عضويت در شوراي عالي سينما استعفا داد.
هم اکنون فيلم "33 روز" به کارگرداني وي با حضور بازيگران لبناني بر پرده سينماها است. شورجه تا کنون جوايز متعددي چون جايزه حقوق بشر و بهترين کارگرداني را در دورههاي مختلف از جشنواره فجر دريافت کرده است.
حسين زندباف
وي متولد 1325 ساري است و فعاليت در سينما را سال 1350 با دستياري کارگردان در فيلم "عزيز قرقي" به کارگرداني جواد طاهري آغاز کرد. او برادر حسن زندباف (آهنگساز) است.
وي در سينما کارگرداني فيلمهايي چون "ماموريت"، "معما"، "مرگ سفيد" و "دست شيطان" را در دهه 60 برعهده داشته است. همچنين در مقطعي در فيلمهاي "زبان مادري"، "شبهاي روشن"، "ايستگاه متروک"،"شبهاي تهران"، "موميايي3"، "رواني"، "راز مينا"، "سفر" و...حضور داشته است.
زندباف در مقام تدوينگر با "تلفن همراه رييس جمهور" در جشنواره سيام حضور دارد
عمده فعاليتهاي زندباف اما در سينما تدوين است. "دستهاي شيطان"، "مردي که زيادمي دانست"، "اتوبوس"، "مهاجر"، "ساوالان"، "آپارتمان شماره 13"، "مستاجر"، "از کرحه تاراين"، "بوي پيراهن يوسف"، "معجزه خنده"، "توفان شن"، "گاهي به آسمان نگاه کن"، "کلاه قرمزي و سروناز"، "مارمولک"، "قبرستان غير انتفاعي" و... از جمله فعاليتهاي وي در سينما است.
منبع: مهر