به گزارش خبرنگار «شهر»، سودابه شاپوري، عضو هيئت علمي دانشگاه تنکابن، گفت: وقتي درباره «سواد اطلاعاتي» صحبت ميکنيم انتظار داريم کتابداران بتوانند در ايجاد و آموزش آن به افراد جامعه نقشي مهم داشته باشند؛ زيرا سطح سواد اطلاعاتي اقشار مختلف جامعه، کيفيت زندگي اجتماعي را تعيين ميکند.
وي ادامه داد: سواد چيزي است که ما براي زندگي به آن نياز داريم و گفته شده سواد توانمنديها و قابليتهايي است که ما در شرايط مختلف به آن نياز داريم. سواد که امروز انواع مختلفي دارد، روزگاري تنها قدرت خواندن و نوشتن را شامل ميشد، چيزي که امروز ديگر براي برآمدن از عهده پيچيدگيهاي زندگي کافي نيست.
شاپوري گفت: بهطور کلي مهمترين و نخستين جزء سواد اطلاعاتي، احساس نياز به اطلاعات است. هر کدام از ما در هر جايگاهي که باشيم، نياز به اطلاعات داريم و فرقي نميکند يک خانهدار باشيم يا نجار يا کشاورز، هر اطلاعاتي که بتواند کيفيت زندگي را ارتقا دهد براي جامعه ارزشمند است.
وي ادامه داد: جزء دوم سواد اطلاعاتي، پيداکردن يا جايابي اطلاعات مناسب و جزء سوم آن توانايي جستجوي اطلاعات از ميان منابع است. چهارمين بخش سواد اطلاعاتي توانايي گزينش و تشخيص اين است که کدام بخش از منابع مي ?واند براي ما مفيد باشد و پنجمين مرحله نيز سازماندهي اطلاعات و نظم دادن به آنها براي قابل استفاده بودن است.
اين مدرس کتابداري افزود: ششمين مرحله در اين فرآيند، بهکارگيري اطلاعات و استفاده از آنهاست و درباره هفتمين جزء آن بايد بگويم سرانجام تمام فعاليتها در زندگي روزانه و فرآيند سواد اطلاعاتي، ارزيابي است، اينکه ما بدانيم چه اتفاقي افتاده و به کجا رسيدهايم. متاسفانه در روند کلي کار کتابخانهها، به فرآيند ارزيابي اهميت کافي داده نميشود.
شاپوري همچنين گفت: هدف آرماني سواد اطلاعاتي اين است که ميتواند در نهايت باعث يادگيري مادامالعمر شود.
در ادامه مهري پريرخ، عضو هيئتعلمي دانشگاه فردوسي مشهد، تاکيد کرد: بحث يادگيري مادامالعمر امروز در همه جهان هدف کتابخانههاي عمومي است. ما بايد خودمان زا توانمند کنيم و همراه با پيشرفت تکنولوژي، ياد بگيريم. براي اين ياد گرفتن نيز در ابتدا بايد به اين باور برسيم که نياز داريم مشکلاتمان حل شود و در جامعه همچون يک روح نباشيم.
وي ادامه داد: امروز در تمام دنيا فقير يعني کسي که دچار فقر فکري است و بخش اعظمي از آنچه شانس ناميده ميشود، فقر فکري ماست. همچنين خردمند کسي است که توانايي استفاده از دانش خود را داشته باشد. کسي که سواد اطلاعاتي دارد، مشکلات را پيشبيني ميکند و در جامعه پيچيده امروز بسيار به اين مهارت نياز داريم. بايد مشکلات را به شکاف اطلاعاتي خودمان ربط دهيم نه به بدشانسي.
در ادامه همايش شاپوري به ذکر ويژگيهاي يک فرد با سواد اطلاعاتي پرداخت و به استانداردهاي مختلفي که در سراسر دنيا براي سواد اطلاعاتي به وجود آمده است، اشاره کرد. وي عامترين اين استانداردها را استاندارد سواد اطلاعاتي استراليا دانست که براي کتابخانههاي عمومي مناسبتر است؛ زيرا اين مراکز جامعه ناهمگني را پوشش ميدهند.
پس از آن پريرخ با اشاره به ميانسال شدن جامعه ايران در سالهاي آينده، گفت:جامعه ما هماکنون آمادگي مراقبت از اين تعداد سالمند و ميانسال را ندارد؛ ولي کتابخانهها ميتوانند به زندگي سالم اين قشر کمک کنند. اگر اين قشر ياد بگيرند از خودشان مراقبت کنند و روي پاي خود بايستند، در اين حوزه مشکلي نخواهيم داشت.
وي سپس از کتابداران خواست نمونههايي از مواردي را که توانستهاند نياز مبهم يک مخاطب را تبديل به يک نياز مشخص و شفاف کنند، توضيح دهند و پس از ان به تشريح مراحل استاندارد سواد اطلاعاتي استراليا شامل تعريف، جايابي، گزينش، سازماندهي، نحوه ارائه و ارزشيابي پرداخت.
پريرخ همچنين در اين همايش انواع منابع چاپي و الکترونيکي را براي کتابداران تشريح کرد و راههاي دستيابي به اين منابع، فهرستهاي کتابخانهاي و مقالات را توضيح داد.
اين مدرس دانشگاه درباره نقش کتابخانهها در آموزش و سنجش سواد اطلاعاتي گفت: آنچه در ابتدا داريم، «داده» است که وقتي معنادار شد، «اطلاعات» خوانده ميشود. زماني که بين اطلاعات ارتباط برقرار شد، تبديل به «دانش» ميشود و کاربرد هوشمندانه دانش در سطح بالا به معناي «خرد» است.
وي تاکيد کرد: در فرآيند تبديل داده به خرد، کتابخانههاي عمومي نقشي اساسي دارند و ميتوانند در مراجعان خود تحول ذهني ايجاد کنند.
شاپوري نيز در پايان اين همايش با اشاره به راهکارهاي آموزش سواد اطلاعاتي، روشهاي اين آموزش را برشمرد و تاکيد کرد: هدف از آموزش سواد اطلاعاتي، ارتقاي سطح بينش، دانش و مهارت افراد است.