شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۴۷
کد خبر: ۴۹۱۹۴
|
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۳:۵۵
عبدالجبار كاكايي در نشست نقد نغمه گفت: ترانه رسمي با سانسورهاي خود خلاقيت‌ها را دچار نقصان مي‌كند و زمانيكه ترانه سرا براي سروده هاي خود آزادي نداشته باشد هراس در قلم او مانع خلاقيتش مي‌شود.

به گزارش خبرنگار «شهر» بيستمين نشست «نقد نغمه» شب گذشته ـ24 بهمن‌ـ با موضوع بررسي «ترانه و ترانه سرايي بعد از انقلاب» و با حضور عبدالجبار كاكايي، اهورا ايمان، محمدعلي بهمني شاعر و ترانه سرا و مصطفي كمال پور تراب آهنگساز در فرهنگسراي شفق برگزار شد.

در اين نشست ابوالحسن مختاباد مجري‌کارشناس برنامه از انتشار کتاب مجموعه نشست‌هاي نقد نغمه شامل 21 برنامه و همچنين برگزاري نشست بررسي آثار لوريس چگنواريان خبر داد و در ادامه با تاکيد بر نقش ترانه به عنوان يك رسانه افزود: در طي سه دهه اخير، ترانه نقش رسانه را ايفا مي‌كرد؛ حتي دوران جنگ و انقلاب فضاي خاص خودش را در پيوند موسيقي و ترانه به وجود آورد.

عبدالجبار كاكايي شاعر و ترانه سرا نيز در اين نشست گفت: از زماني كه ترانه و تصنيف با تكنولوژي همراه شد با حوزه‌هاي مختلفي ارتباط يافت و شنونده‌هاي زيادي را به‌ خود جذب كرد.

ترانه‌سرايي نوين،  جريان‌ساز است

كاكايي اظهارکرد: ترانه در دو خاستگاه رسمي و مردمي به وجود آمد که نوع رسمي آن وظيفه نگهداري از زبان فارسي را بر عهده داشته است.همچنين ترانه رسمي موجب به وجود آمدن سانسور شد.

او تاکيدکرد: ترانه رسمي و مردمي با عبور از مرحله‌اي همانند انقلاب اسلامي ايران همچنان نتوانسته است به تعريف مشخصي برسد و به پيشرفت ترانه‌سرايي كمك كند. ترانه‌سرايي جريان‌ساز را مي توان در خاستگاه مردمي آن جست‌وجو كرد زيرا پديده‌اي به نام ترانه‌نويسي نوين در ترانه سرايي مردمي به وجود آمد.

او درباره اولين سانسوري كه در ترانه‌سرايي به وجود آمد، تصريح‌كرد: موضوعي به نام سانسور اولين‌بار براي ملك شعراي بهار به وجود آمد؛ ملك الشعرا زماني كه براي ضبط ترانه خود به استوديو رفت مامور نظميه قبل از ضبط ترانه درخواست كرد كلماتي را در ترانه تغيير دهد كه با مخالفت بهار روبرو شد اما در نهايت كلمات در ترانه تغيير پيدا كرد و ترانه ضبط شد.

اين ترانه سرا در ادامه گفت: ترانه رسمي با سانسورهاي خود خلاقيت‌ها را دچار نقصان مي‌كند و زماني كه ترانه سرا براي سروده‌هاي خود آزادي نداشته باشد هراس در قلم او مانع خلاقيتش مي‌شود.

او تاكيد كرد: براي نوشتن ترانه طور ديگري با كلمات برخورد مي‌كنم زيرا ترانه سرايي با شعر متفاوت است؛ در ترانه سرايي آزادي عمل شعر را نداريم و بايد از فضاي انتزاعي و تخيل شعر فاصله گرفت. وقتي ما منطق شعر را با زبان محاوره تركيب مي‌كنيم به ترانه عاميانه مي‌رسيم. ترانه عاميانه از قبل از انقلاب به وجود آمد متاسفانه به دليل نام گذاري ترانه عاميانه هر جواني براي خود قطعه‌اي مي گويد و نام آن را ترانه مي‌گذارد.

ترانه محاوره‌اي در ايران سخيف است

اين شاعر درباره ميزان توجه به ترانه عاميانه اظهاركرد: در كشورهايي مثل مصر و عراق اهميت بيشتري به ترانه و شعرهاي مردمي مي‌دهند و تنها شاعران كلاسيك از زبان معيار استفاده مي‌كنند ولي در ايران رفتن به سمت محاوره سخيف و سطح پايين تلقي مي‌شود.

محمدعلي بهمني شاعر و ترانه سرا نيز درباره پيشينه ترانه گفت: زماني كه من ترانه سرايي را شروع كردم بايد روي يك ترانه كلام مجدد مي‌گذاشتيم تا بتوانيم وارد اين عرصه شويم؛ آن زمان گذاشتن ملودي روي كلام ممنوع بود. از نظر من موسيقي كلامي است كه روي ملودي از پيش تعيين شده گذاشته مي‌شود. اما اگر كلام داشته باشيم و بخواهيم روي آن ملودي بگذاريم دچار به هم ريختگي خواهيم شد و از خاستگاه آن دور مي‌شويم.

كپي رايت ترانه در مسير قانوني

بهمني با اشاره به دستورالعمل‌هاي انتخاب ترانه در صدا و سيما تصريح‌کرد: در مركز موسيقي صداوسيما بانك ترانه‌اي وجود دارد كه از ميان آنها تعدادي ترانه مورد قبول واقع مي‌شود و بدون اينكه به ترانه‌سرا اطلاعي بدهند ترانه را مي‌خوانند در صورتيكه شعر بايد با لحن خود شاعر خوانده شود. اين مساله در حال تبديل شدن به يك مصوبه است كه بدون اجازه شاعر و ترانه سرا نبايد از اثر استفاده كرد.

او اظهار كرد: ما در روزگاري هستيم كه ترانه‌هاي خوب سروده مي شود ولي متاسفانه مورد استقبال و حمايت شركت‌ها قرار نمي‌گيرد و فرصتي براي آنها به وجود نمي‌آيد تا شنيده شوند. جشنواره سال گذشته شعر فجر موجب شد تا شاهد ترانه‌هاي خوب و قابل توجهي باشيم كه بيشتر اين ترانه ها متعلق به ترانه سراها و شاعران شهرستاني بود.

مصطفي كمال پور تراب آهنگساز نيز در ادامه اين جلسه گفت: بايد موسيقي و ترانه را از پايه بررسي كرد در اين صورت در عرصه شعر و ترانه ما دچار تحول خواهيم شد.

پور تراب افزود: در سه مورد مي‌توان موسيقي و ترانه را مورد بررسي قرار داد گاهي اوقات شعر آنقدر گويا است و ظرافت هاي آن كاملا رعايت شده و ديگر نيازي به موسيقي ندارد. بر عكس اين قضيه هم اتفاق مي‌افتد گاهي موسيقي آنقدر غني است كه ديگر احتياجي به ترانه ندارد.

او ادامه داد: در واقع اگر موسيقي يا ترانه به حد اعلاي خود باشد ديگر نيازي به تركيب اين دو نيست. در مورد سوم، ما ترانه و موسيقي را با يكديگر پيوند مي‌دهيم در اين شرايط موسيقيدان و شاعر بايد ظرافت‌هاي كار خود را رعايت كنند و با يكديگر به توافق برسند و براي دست يافتن به يك نظر مشترك هر دو بايد از خود گذشت نشان دهند.

كاكايي در ادامه جلسه با اشاره به رسيدن به موسيقي طبيعي در اين باره اظهارکرد: شاعران بايد به موسيقي طبيعي كلام برسند اگر زبان پر از حشو باشد موسيقي طبيعي به وجود نمي آيد. در كنار موسيقي طبيعي در مورد شعر بايد درست خواني هم صورت بگيرد ولي به شاعر و نوع بيان آن اهميت چنداني نمي دهند. در قديم گاهي شاعر هم درست ترين قرائت را از شعر خود نداشته است به همين خاطر راوي به وجود آمد تا بتواند جان كلام را دريابد و به شنونده منتقل كند.

ترانه‌سرايي قبل و پس از انقلاب

اهورا ايمان از ديگر ترانه‌سرايان کشورمان نيز در ادامه بحث تفاوت ترانه سرايي قبل و بعد از انقلاب گفت: ترانه سرايي قبل و بعد از انقلاب دو تفاوت عمده دارد كه به ترانه لطمه بزرگي وارد كرده است. ورود شاعران به عرصه ترانه سرايي موجب شد تا مرز بين ترانه و شعر بين بيشتر افراد از بين برود و تفاوتي بين اين دو قائل نشوند به همين خاطر ترانه ها را شعر مي ناميدند. همچنين بعد از انقلاب استفاده واژه ترانه در تلويزيون ممنوع شد و در تيتراژ به جاي اسم ترانه سرا از شاعر استفاده مي‌كردند.

اين ترانه سرا افزود: قبل از انقلاب ترانه علاوه بر اينكه خود يك رسانه بود رسانه اي هم داشت ولي بعد از انقلاب ترانه رسانه‌اي ندارد و نمي تواند مانند رسانه عمل كند. ما بعد از انقلاب شاهد به وجود آمدن سرود بوديم در واقع سرود داراي رسانه بود كشور ما در آن زمان با جنگ روبرو شد و براي به وجود آمدن شور در مردم به سرود احتياج داشتيم.

او با اشاره به تعريف نشدن ساز و كار در كار موسيقيايي در اين باره بيان كرد: متاسفانه تعريف نشدن ساز و كار موسيقيايي لطمه فراواني به موسيقي و ترانه زده است. متوليان موسيقي علاقه چنداني به روشن شدن تعريف ها و چارچوب ها ندارند و با كپي كردن آثار و استفاده از ترانه ها بدون اجازه خالق آن برخورد نمي كنند. اين اتفاق در سينما رخ داد و جايي كه ببينند يك فيلم كپي مي شود با آن برخورد جدي مي كنند ولي ترانه هم چنان چرخه نا سالمي دارد.

ايمان در ادامه اظهاركرد: در موسيقي بعد از انقلاب، ما شاهد يك گسست 20 ساله بوديم در واقع ما تا سال 77 مرجع چنداني براي ترانه سرايي نداشتيم و تنها مرجع ترانه سرايان خوانندگان لس آنجلسي بودند. هر كس با توجه به علاقه اي كه داشت پيشرو يك خواننده و ترانه سرا مي شد. همچنين تصنيف قبل از انقلاب متوقف شد و بعد از انقلاب ما شاهد تصنيف هاي قابل ملاحظه و تاثيرگذار نبوديم.

وي تاكيد كرد: البته افرادي مثل شهرام ناظري تصنيف هاي قابل توجهي خواندند و محمدرضاشجريان تصنيفي با لهجه مشهدي خواند ولي ما در مورد كميت صحبت نمي كنيم تصنيف هاي بعد از انقلاب نتوانستند سير صعودي به تصنيف ببخشند و در واقع آنقدر زياد نبودند كه بتواند روي تاريخ تصنيف تاثير قابل ملاحظه اي بگذارند.

اين ترانه سرا درباره تفاوت تصنيف و ترانه توضيح داد: متاسفانه ما در تعريف تصنيف و ترانه مرجعي نداريم و من تنها يك مرجع براي تفاوت اين دو يافتم آن هم مقاله ملك الشعراي بهار در اين زمينه است. تصنيف بر اساس ملودي نوشته مي شود و جزء 7 دستگاه و 5 آواز است در بحث ترانه مي توان گفت ترانه نويسي نوين اين اصطلاح را وام گرفت و مستقل شد.ترانه پيشينه تاريخي دارد و مقوله اي نو و تازه نيست. ولي در قديم از آن به عنوان نوعي از شعر ياد مي‌شد و پديده‌اي مستقل نبود و بيشتر در قالب دوبيتي به كار مي‌رفت در واقع با يك نام گذاري ژورناليستي ترانه از شعر جدا شد و استقلال يافت.

كاكايي نيز در ادامه جلسه گفت: با صنعتي شدن جوامع و گسترش ارتباطات به مرور ترانه هم از شكل و شمايل فاخر خود فاصله گرفت و وضعيت ترانه با شكل و محتواي فاخر را بر هم زد.

اهورا ايمان در ادامه اين بحث اظهار كرد: ترانه سرا شرايط زمانه خودش را به تصوير مي كشد. نمي‌توان با حافظ و يا مولانا مشكلات و مسائل امروز را واگويه كرد. هر چقدر هم كه اين شاعران مسائل را به صورت عميق و كلي در شعر خود بيان كرده باشند نمي توانند پاسخگوي مسائل اجتماعي روز باشند پس بايد با همين ترانه هاي نه چندان فاخر به سمت و سويي رفت.

كاكايي اشاره‌اي به گستردگي در آثار موسيقي كرد و در اين باره گفت: معدل آثار هنري بسيار متغير است و موسيقي سبك هاي بسيار مختلفي دارد من به اين گستردگي و خاستگاه هاي مختلف ايرادي نمي گيرم ولي بايد موسيقي ترانه به جايي برسد كه بتواند از حقوق خود دفاع كند. به نظر من سينما تنها هنري است كه توانسته جايگاه خودش را پيدا كند و در سطح جهان خود را نشان دهد ولي متاسفانه موسيقي و ترانه نتوانسته حقوق خودش را مطالبه كند حرف هايي كه به راحتي در سينما زده مي شود در ترانه نمي توان زد.

 

اين ترانه سرا با اشاره به مردمي شدن ترانه و مورد استقبال قرار گرفتن آن در اين باره توضيح داد: ترانه و تصنيف اگر از دل مردم بيرون بيايد به زور حتم مورد استقبال قرار مي گيرد. به عنوان مثال وقتي يك خواننده براي تيتراژ يك سريال مي خواند مطابق سليقه مردم ترانه مي گويد و اثر را خلق مي كند. به همين خاطر مردم آن را مي پسندند ولي همان خواننده براي توليد آلبوم خود از شوراي توليد و سليقه آنها استفاده مي كند به همين خاطر كاري كه براي تيتراژ سريال و يا فيلم خوانده به مراتب موفق تر از ترانه هاي آلبوم مي شود.

وي در ادامه گفت: گاهي موسيقي در برابر ترانه زانو مي زند تا جايي كه ترانه به موسيقي و ريتم احتياجي ندارد و بايد آن را دكلمه كرد تا بتوان حق مطلب را ادا كرد و در مقابل بر عكس اين قضيه هم وجود دارد. گاهي ترانه حرف چنداني براي گفتن ندارد و اينجا موسيقي و ريتم است كه به آن جلوه مي بخشد و مخاطب به معناي آن بي توجه است تنها براي اينكه ريتم برايش خوش آيند بوده مدام ترانه را براي خود تكرار مي كند.

كاكايي گفت: يكي از شاخه‌هاي ترانه به فرم نزديك شده است و به همين خاطر ترانه خاطره و پيشينه اي از خواننده و ترانه سرا به ما نمي دهد و بعضي از ترانه ها به ريتم نزديك شده است و به جاي توجه به محتوا روي ريتم متمركز مي شود.

محمدعلي بهمني در ادامه جلسه درباره سطح كيفي محتوا در ترانه بيان كرد: ترانه هايي كه اغلب مي شنويم سطح كيفي پاييني دارد و در واقع از غناي محتوايي بي بهره است ولي اين مساله به اين دليل نيست كه ما ترانه خوب نداريم. ما ترانه هاي قبل توجه زيادي داريم ولي به آنها بها داده نمي شود و به اجرا در نمي آيند بايد به ريشه اي به دنبال اين موضوع رفت كه چرا ما به سراغ ترانه هاي خوب نمي رويم.

بهمني در ادامه صحبت هاي خود اضافه كرد: ما بايد به اين مساله توجه كنيم كه چه شد كه آهنگسازي ما به سمت شعرهاي نيمايي و بعد از نيما سوق پيدا كرد آن زمان اجازه نمي دادند چنين شعرهايي تبديل به ترانه و موسيقي شود. وقتي چند ترانه در اين زمينه خوانده شد به اين نتيجه رسيدند كه تنها كلام موزون ظرفيت ملودي را ندارد بلكه شعرهايي مثل زمستان مهدي اخوان ثالث را مي توان به زيبايي در ملودي جاي داد.

بهمني درباره كلام فاخر اظهار كرد: كلام فاخر به شكل و شمايل ترانه نيست بلكه به محتواي آن مربوط مي شود اگر شاعر بتواند به خوبي از پس انتقال پيام بر بيايد مي توان گفت كلام شاعر و ترانه سرا فاخر محسوب مي شود.

پور تراب در ادامه گفت: تصنيف چيزي است كه بايد در آن گوشه ها و در آمدها را در آن رعايت كرد. موسيقي شرق اگر داراي اركستر هم باشد هيچ گاه سازها چند صدايي نيستند در ايران و به طور كلي موسيقي شرق سازها هارموني ندارند و در واقع يك صدا زده مي شوند.

وي افزود: موسيقي اگر ناجور باشد مردم را به لحاظ روحي مريض مي كند زيرا موسيقي خوراك روح است و بايد به روح خوراك خوب رساند اگر مردم كارهاي با كيفيت بشنوند سطح آنها بالا مي رود و ديگر شنونده كارهاي ضعيف و سطح پايي نخواهند شد.

اهورا ايمان گفت: قرار بود در اين جلسه تنها به موضوع جايگاه ترانه در بعد و قبل از انقلاب بپردازيم ولي بيشتر در مورد مسائل پديدار شناختي صحبت كرديم. اگر اين جلسات بيشتر شود ما مي توانيم در هر جلسه تنها روي يك موضوع متمركز شويم و در آخر بايد بگويم اگر ساز و كار اقتصاد موسيقي و بدون رسانه اي بودن آن حل شود مشكلات بزرگي از سر راه موسيقي كنار مي رود.

 

 

 

 

 

نظر شما