شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۲۱
کد خبر: ۴۹۲۰۰
|
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۵:۲۸
گفت‌وگو با بنيامين بهادري؛
اواسط دهه 80 بود كه نام بنيامين بهادري و آهنگ‌هايش در ميان قشر‌هاي مختلف بر سر زبان‌ها افتاد. او به سرعت با آهنگ «دنيا ديگه مثل تو نداره» و «لكنت» به ستاره محبوب موسيقي پاپ بدل شد. البته محبوبيت اين خواننده جوان به سادگي ترانه‌هايش نيست، او معتقد است سختي كار براي گروه موسيقي است تا مخاطب كار را ساده بشنود. مي‌توان يكي از دلايل موفقيت او را به رسميت شناختن گروه دانست؛ اتفاقي كه اين روزها كمتر شاهدش هستيم.

عشق هسته اصلي آهنگ‌هاي بنيامين بهادري است. ردپاي عشق را البته فقط نبايد در آهنگ‌هاي او جست‌وجو كرد، بنيامين در زندگي واقعي هم معجزه عشق را البته مي‌شناسد و معتقد است تمام مشكلات را مي‌توان از كوتاه‌ترين راه يعني عشق حل كرد. بهانه گفت‌وگوي ما با او حضورش در بخش جنبي جشنواره فجر بود كه 28 بهمن‌ماه در برج ميلاد صورت مي‌گيرد.



‌از اولين حضورتان در جشنواره موسيقي فجر بگوييد.

سال 88 بود. در واقع اولين باري بود كه به صورت رسمي روي صحنه مي‌رفتم و كنسرت برگزار مي‌كردم. دو سانس در يك شب بود. حدود سه سال از انتشار اولين آلبومم گذشته بود كه اين كنسرت برگزار شد. قبل از آن، فقط يك تك‌اجرا در جشنواره فرهنگي و هنري Middle East در سوئد داشتم.

‌نحوه انتخاب شما براي جشنواره موسيقي چگونه بود؟

ما، يعني من و ديگر اعضاي گروه، هم در توليد آلبوم و هم در اجراي كنسرت و حواشي ديگر فقط به بخش هنري و تاليفي مي‌پردازيم. بخش‌هاي ديگر كه جنبه حقوقي و تصميم‌گيري راجع به حضور در جشنواره و مراسم‌هاي مختلف را دارد، از همان روز اول كه كار ما شروع شد، بر عهده محسن رجب‌پور بوده است. در مورد شركت در جشنواره هم ايشان با دلايل منطقي من را متقاعد كردند كه در جشنواره شركت كنيم و اين تصميم را با هم گرفتيم. گروه ما به كارشناسي او در اين زمينه اعتماد كامل دارد.




‌سال 88 اولين حضور شما در جشنواره به نوعي شروع برگزاري كنسرت‌هايتان هم بود و خيلي به معرفي شما كمك كرد. دليل اصلي حضورتان در جشنواره امسال چه بود؟

چرا شركت نكنيم.


‌آقاي رياحي، دبير جشنواره، عقيده داشتند بهتر است براي موسيقي پاپ يك جشنواره جداگانه برپا شود تا بهترين‌هاي جشنواره موسيقي پاپ در جشنواره موسيقي فجر شركت كنند.


به نظرم نبايد خيلي نگران شركت موسيقي پاپ در بخش رقابتي جشنواره باشيم؛ زيرا خود به خود براي موسيقي پاپ اين اتفاق رقابتي مي‌افتد. معتبرترين عناوين موسيقي پاپ در سطح جهان براساس تيتراژ و سطح مخاطب انتخاب مي‌شود و البته در نظرسنجي‌هاي استاندارد، هنرمنداني كه مخاطب بيشتري جذب كرده باشند، خود به خود جايزه‌هاي موسيقي پاپ را در دنيا به خود اختصاص مي‌دهند.





‌مثلا چه جايزه‌اي؟

تمام جايزه‌هاي معتبر موسيقي پاپ. تا آنجا كه من اطلاع دارم، كساني كه در بخش پاپ جايزه مي‌گيرند، موفقيت‌شان تا مقدار زيادي بستگي به تيراژ و تعداد مخاطبان‌شان دارد. وقتي به شكل رسمي هم مسابقه برگزار نمي‌شود و نام كسي را به عنوان برنده انتخاب نمي‌كنند- حداقل در مورد موسيقي پاپ – مردم انتخاب‌كننده نهايي‌اند.





‌در واقع موسيقي پاپ در جشنواره به نوعي كاربرد جذب مخاطب عام را دارد و به تعبيري، « ويترين جشنواره» است. به نظر شما اين سياست در درازمدت به نفع موسيقي پاپ است يا به ضرر آن؟


در درازمدت ممكن است اين شكل تغيير پيدا كند. دو بخش موسيقي پاپ و سنتي به هر دليلي از هم جدا افتاده‌اند كه به نظر من دليلي بر اين جدايي وجود ندارد. موسيقي پاپ مي‌تواند خيلي جدي در جشنواره حضور داشته باشد و تنديس‌هاي مختلفي براي بخش‌هاي مختلف مثل شعر، تنظيم و... بگيرد؛ چون اين بخش‌ها خيلي تخصصي شده و مردم به آن اهميت مي‌دهند. شما تيراژ آلبوم و دانلود و تماشاچي كليپ يك آلبوم موفق موسيقي پاپ را حتي با پرفروش‌ترين فيلم‌ها مقايسه كنيد؛ باز مي‌بينيد كه موسيقي بسيار تاثيرگذارتر است. در كل دنيا، به همين شكل است. شما در اتومبيل موسيقي گوش مي‌دهيد، صبح از خواب بيدار مي‌شويد موسيقي گوش مي‌دهيد و به عناوين مختلف موسيقي در زندگي‌تان جريان دارد.



‌البته در كل دنيا موسيقي با مشكلات ما مواجه نيست.

دست‌اندركاران موسيقي، خودشان هم باور دارند كه آنچه در بطن جامعه راجع به موسيقي پاپ اتفاق مي‌افتد، با موضع‌گيري‌هاي رسمي‌شان فاصله دارد. همين كه بخش جنبي جشنواره را براي جذب مخاطب به موسيقي پاپ اختصاص داده‌اند، خودش گوياي اين مطلب است. حالا شما مي‌گوييد «ويترين»، من مي‌گويم عيبي ندارد، اين ويترين خودش يك قدم روبه‌جلو است. به هرحال چند سال است كه موسيقي پاپ در جشنواره حضور دارد. بعد از وقفه‌اي كه افتاد، جشنواره موسيقي كمرنگ شد؛ حالا، موسيقي پاپ جشنواره را تقويت كرده است. مخاطب با تاثيرپذيري از انواع موسيقي به آن هويت مي‌بخشد و براي موسيقي هويت ايجاد مي‌كند، خيلي هم اين اتفاق خوب است چون مسوولان و برگزاركنندگان متوجه تاثير موسيقي پاپ شده‌اند. كم‌كم اين اتفاق به يك تعامل تبديل مي‌شود.

يك قدم از سوي دست‌اندركاران و يك قدم از سمت هنرمندان. فكر مي‌كنم به جاي اين تعبير كه در درازمدت حضور موسيقي پاپ به عنوان جذب‌كننده مخاطب ممكن است به ضرر آن باشد، بياييم به حسن‌هاي اين مساله در درازمدت فكر كنيم. درست است كه ما كنسرت‌هاي مختلفي داريم، ولي در ايران كنسرت‌ها به صورت جمع‌هاي محدود برگزار مي‌شود، چون تعداد سالن‌ها و گنجايش آنها محدود است. اكثرا به دنبال تعداد دفعات بيشتري براي اجراي كنسرت هستند، اين باعث مي‌شود هر خواننده جمع خاصي را دور خودش جمع كند و اخبار اين موسيقي هم در جمع محدود خودش پخش ‌شود. موسيقي پاپ در طول سال چندان در بخش رسمي رسانه‌ها قرار نمي‌گيرد و انعكاس كامل و جدي ندارد.







‌به نظر شما جشنواره مي‌تواند به عنوان يك رسانه به نفع موسيقي پاپ باشد؟

طيف‌هاي مختلف در جشنواره حضور دارند. در حضور قبلي‌ام در جشنواره شاهد بودم، حتي كساني كه خيلي سليقه و نگاه‌شان با اين موسيقي همسو نيست، در اين جشنواره حضور دارند و بايد خبر اين موسيقي را هم پوشش دهند و تحليل كنند. درست است كه موسيقي پاپ بخش جنبي جشنواره است؛ اما به نوعي، در نگاه منتقدان جنبه رقابتي آن وجود دارد. با توجه به تحليل‌هايي كه بعد از كنسرت‌ها در مطبوعات نوشته مي‌شود و غيره... جايزه‌درصد خيلي كمي از كل ماجراست. بحث رقابت در نفس اين اتفاق وجود دارد و اتفاقا خيلي هم داغ است و نيازي به رسمي شدن ندارد. در بين طرفداران خواننده‌هاي پاپ و كساني كه گروه‌هاي موسيقي را حمايت مي‌كنند و كساني كه سليقه‌هايشان متفاوت است هم اين بحث رقابت وجود دارد.





‌يعني به نظر شما اگرچه اين رقابت رسمي نيست اما عملا اتفاق مي‌افتد؟

بله، مهم نيست كه قبل از اين تاريخ چه اتفاقي افتاده. من در حال حاضر مي‌خواهم از هر روزنه كوچكي كه براي پيشبرد موسيقي وجود دارد، استفاده كنم. چه اشكالي دارد مثل كنسرت‌هاي ديگر باشد؟ حالا بخش جنبي جشنواره باشد؛ مهم نيست. مهم اين است كه موسيقي پاپ در واقع مخاطب را با بخش‌هاي مختلف موسيقي آشتي دهد. موسيقي پاپ مي‌تواند جشنواره موسيقي را ساپورت كند. من براي يك فيلم سينمايي (گرگ و ميش) هم با همين ذهنيت كار كردم. هيچ بازيگر ستاره‌اي در فيلم براي جذب مخاطب وجود نداشت و من به عنوان كسي كه بتواند براي فيلم گيشه ايجاد كند، در آن حضور داشتم؛ البته معتقدم فيلم خوبي بود.

اين دو بخش، مكمل هم هستند يعني يك عامل – اعم از يك ستاره يا هر چيز ديگر- عموم مردم را جذب مي‌كند. هميشه برخورد ما با رسانه‌هاي مختلف مثل تلويزيون، مطبوعات و بخش‌هاي رسمي‌تر مثل جشنواره با شك و ترديد همراه است. اما من مي‌گويم اتفاقا اين اتفاقات فضايي را به وجود مي‌آورد كه شما با آدم‌هاي بيشتري ارتباط برقرار كنيد. به نظرم مسوولان اين اتفاق را حس كرده و كم‌كم به سمت آن مي‌روند. شما به دعوت‌هاي صداوسيما در عيد نوروز توجه كنيد. از همه ستاره‌هاي موسيقي پاپ براي جلب مخاطبان دعوت مي‌كنند و در هيچ شاخه‌اي به اندازه موسيقي پاپ ميهمان ندارند. مراسم ويژه ملي و مناسبت‌ها هم همين‌طور.







اين اتفاق در صداوسيما به صورت استثنا رخ مي‌دهد.

هرجا كه فرصتي بوده به سمت موسيقي پاپ آمده‌اند و از آن استفاده كرده‌اند. هركس كه در زمينه موسيقي فعاليت دارد - چه در بخش دولتي و چه در بخش خصوصي - اهميت موسيقي پاپ را درك مي‌كند. سال گذشته براي سال تحويل شبكه دو از من دعوت كردند. محسن رجب‌پور حرف خوبي زد، گفت عيد است و مردم دل‌شان مي‌خواهد شاد باشند و تو مي‌تواني اگر حرفي‌ داري، بزني و شايد بتواني با حرف‌هايت عده‌اي را آرام كني. من آهنگ «بوي عيدي» فرهاد را با تغييراتي اجرا كردم. چند سال پيش ما برنامه 90 يا هفت را نداشتيم. مگر برنامه هفت چند وقت است كه اجرا مي‌شود؟ شايد 15سال پيش كسي فكر نمي‌كرد در مورد فوتبال يك برنامه مثل 90 به وجود بيايد و مردم مستقيم درگير فضاي مورد علاقه‌شان شود. در مورد مسايل ديگر هم همين‌طور است. مثلا همين تلويزيون خودمان، در مورد مسايل اجتماعي و روز، كارشناس روانشناسي يا خانواده مي‌آورد و حرف‌ها و بحث‌هايي را باز مي‌كند كه قبلا اتفاق نمي‌افتاد.

 موسيقي به علت ابعاد گوناگوني كه دارد، هميشه جزو آخرين قسمت‌هايي است كه دچار اين بازسازي‌ها و اصلاحات مي‌شود. در بخش مجوز هم به همين صورت بوده. مگر چند سال است كه موسيقي پاپ مجوز اجرا گرفته؟ مثل اين است كه با كسي بدون دليل سال‌ها قهر هستيد، اما از طرف شما هم تلاشي براي رفع كدورت و ايجاد ارتباط صورت نگرفته. بايد فراموش كنيم كه چقدر در طول اين مدت آسيب ديديم. هر ذهن منطقي از دستي كه به طرفش دراز مي‌شود بايد استقبال كند و قدمي به جلو بردارد.


‌در حال حاضر موسيقي پاپ از نظر كيفي در حد مطلوبي نيست؛ چه از لحاظ كلام و چه از نظر تكنيك و خلاقيت. هيچ معياري هم براي تعيين سطح كيفي اين موسيقي وجود ندارد و هر موسيقي‌اي را به عنوان موسيقي پاپ به جامعه تزريق مي‌كنند. شما به عنوان نماينده بخش مهمي از خوانندگان پاپ كه در جشنواره امسال هم حضور دارد، چه فاكتورهايي را براي ارتقاي كيفيت موسيقي پاپ رعايت مي‌كنيد؟ به نظر من اين بار روي دوش هنرمندان است. نظر شما چيست؟


به نظر من در هر اتفاق، هركس كه حتي مقدار كمي به آن مساله مربوط است مسووليت داد. شما مي‌گوييد هنرمندان، من هم مي‌گويم: بله، آنها هم بايد مشكلات‌شان را رفع كنند ولي قسمت‌هاي ديگري هم وجود دارد. مطبوعات و رسانه‌ها هم خيلي در بهبود كيفي آثار دخيل هستند. ما مجله‌هاي فراگيري داريم كه در تمام خانه‌ها وجود دارد ولي برخوردشان با هنرمندان كاملا شخصي است و ربطي به مسايل حرفه‌اي ندارد. بيشتر تحليل‌ها به مسايل شخصي اهل قلم با شما برمي‌گردد تا واقعيت. ببينيد، صداوسيما به عنوان يك رسانه فراگير آنقدر دستش در موسيقي باز نيست، ولي مطبوعات كه وجود دارد.

من راجع به خودم نمي‌گويم، چون عموما راجع به من بد نمي‌نويسند، اما جلوي چشمم مي‌بينم چگونه كار و تلاش كسي را كه شايد رقيب من هم است تخريب مي‌كنند. آن خبرنگار و منتقدي كه راجع به موسيقي مي‌نويسد، نمي‌داند كه نشريه‌اش، جزو معدود راه‌هاي ارتباط خانواده موسيقي با مردم است. مثل اينكه شما به هر دليلي در قحطي افتاده‌ايد و راه باريكي براي رسيدن غذا داريد. حالا كسي مي‌آيد و آن راه را هم مسدود مي‌كند... رسانه مي‌تواند در بهبود كيفي موسيقي خيلي موثر باشد اما يا كمك نمي‌كند يا تقسيم‌بندي و ياركشي‌هاي كودكانه‌اي وجود دارد. يعني اعضاي يك نشريه يا روزنامه در حال بالا بردن كساني هستند كه شايد حتي موسيقي آن هنرمند را تا به حال گوش نداده‌اند.




‌خب، ممكن است اين به دليل جناح‌بندي‌هاي خاص باشد و فضاي مسمومي كه در حال حاضر بر موسيقي ما حاكم است.

من در موسيقي پاپ هيچ هنرمند جدي‌اي سراغ ندارم كه گرايش خاصي - مثلا سياسي - داشته باشد و حداقل اين را رسما مطرح كرده باشد.




‌شما به طور شخصي چه مسايلي را براي بهتر شدن موسيقي خودتان رعايت مي‌كنيد؟

اولين چيزي كه خيلي مهم است، كارگروهي است. يعني به رسميت شناختن يك تيم؛ ممكن است كه خواننده بيشتر به چشم مخاطب بيايد، مثل همان نقشي كه به طور كلي‌تر موسيقي پاپ در جشنواره دارد، اما همين خواننده درون مجموعه، گروه را به رسميت مي‌شناسد. هرچقدر من گروه را بيشتر به رسميت بشناسم، كيفيت كار بالاتر مي‌رود.




‌خب، در گروه شما تاكيد روي چه قسمتي از كار مهم‌تر است؟ شعر، ملودي يا تنظيم؟

شايد يك شعر، جمله ساده‌اي باشد اما با ملودي خاص شما به بيان جديدي مي‌رسيد. يعني فرم و محتوا، هم در شعر و هم در موسيقي و تنظيم و اجرا در خدمت موسيقي هستند، مثلا در آلبوم 85، كارها متنوع است اما همه آنها در يك راستا هستند. در آهنگ «لكنت» شعر و ملودي مكمل به وجود آوردن فضاي لكنت هستند يا در قطعه «آدم آهني»، شعر، اجرا، تنظيم و تمام عوامل سعي بر انتقال يك حس دارند. در كارهاي ما اكثرا فضا از نظر محتوا حول محور عشق است و از جهت تكنيك مبتني بر تيم، چون همكاري گروهي بهترين فضا براي رسيدن به بالاترين تكنيك است و تركيب اين دو - يعني حس و تكنيك - مهم‌ترين بخش كار است. البته اين چيزي نيست كه ما امروز به آن رسيده باشيم از ابتداي فعاليت‌مان بر همين عقيده بوديم.





‌در كنسرت‌هايي كه خارج از ايران برگزار كرديد، عكس‌العمل مخاطب غيرايراني با موسيقي شما چگونه بود؟

البته بهتر است راجع به اتفاقات خوبي كه افتاده من صحبت نكنم، اما چون كسي نيستم كه بگويم برويد بپرسيد و نمي‌خواهم دنبال چيزي بفرست‌مان كه وجود ندارد يا سخت پيدا مي‌شود، واقعيتش را مي‌گويم... (خنده) هميشه مي‌شنيدم كه مي‌گفتند تا به حال موسيقي ايراني به اين شكل برگزار نشده بود، يعني با اين حس و حال و هيجاني كه در سالن وجود داشت... در سالن کيبسون آمفي‌تئاتر لس‌آنجلس كه هفت هزار نفره است ما برنامه داشتيم. برگزاركننده كنسرت كه آمريكايي بود به آقاي رجب‌پور گفته بود در چند سال گذشته برنامه‌اي نداشتند كه مخاطبان اينقدر شاد سالن را ترك كنند.





‌آيا بعد از آلبوم 88 تا حالا درگير توليد آلبوم جديدتان بوده‌ايد؟

بعد از آلبوم 85 وقفه‌اي تا توليد آلبوم 88 اتفاق افتاد. نيمي از تقصير، گردن ما نبود. فضايي ايجاد شد كه همه خيلي راديكال به ما نگاه مي‌كردند. به همين دليل محسن رجب‌پور در آن برهه زماني پيشنهاد داد چون حساسيت‌ روي اسم بنيامين زياد شده بهتر است مدتي فعاليت نداشته باشيم و در واقع Back upهايمان را كامل كنيم. البته از جهتي فرصت خوبي براي تحقيق و مطالعه بود؛ چون مسايل پيش‌بيني نشده زيادي به عنوان يك ستاره آن زمان براي ما وجود داشت.





‌منظورم وقفه آلبوم 88 تا الان بود؟

تا سال 88 پيام شمس تنظيم موسيقي ما را انجام مي‌داد. وقتي او رفت، تور كنسرت‌ها يك سال طول كشيد و براي توليد اجرايي آلبوم امكان عملي وجود نداشت، يك دليل اصلي اين بود. دليل ديگر اينكه گروه جديد موسيقي ما تلفيقي است از اعضاي قديمي گروه كه در آلبوم 85 با هم همكاري داشتيم در كنار اعضاي جديد مثل فرشاد فارسيان كه يكي از نوابغ موسيقي الكترونيك است. نيما وارسته از اعضاي قديمي گروه و يكي از بهترين موزيسين‌هايي است كه به خوبي حس مردم را درك مي‌كند. آلبوم 85، كار نيما وارسته است و آن زمان تشخيص او بود كه يك موسيقي خلوت در عين حال محكم را طراحي كند؛ اما به دليل يك سوءتفاهم مطبوعاتي بين ما فاصله افتاد تا امسال كه دوباره همكاري با هم را شروع كرديم.






‌پس مي‌توانيم بگوييم يكي از كساني كه باعث موفقيت شما شده، نيما وارسته است؟

صددرصد. غير از فريد احمدي، نيما يكي از كساني است كه من بابت آنچه كه مردم به عنوان بنيامين مي‌شناسند به او مديون هستم.




‌از آلبوم جديدتان بگوييد.
ترانه‌هاي آلبوم سروده فريد احمدي است. ملودي‌ها را من ساخته‌ام، موسيقي برعهده فرشاد و نيماست، علي منصوري هم رهبر اركستر بنيامين است كه به اين گروه كمك مي‌كند. محسن رجب‌پور تهيه‌كننده كار است و قرار است اين آلبوم حوالي عيد منتشر شود، حالا اينكه قبل از عيد باشد يا بعد، دقيقا مشخص نيست.




‌فكر مي‌كنيد آلبوم جديدتان به اندازه آلبوم 85 تاثيرگذار باشد؟

اميدوارم اتفاقي بيفتد كه تا به حال نيفتاده. يعني اتفاق بهتري از آلبوم 85. وقتي مي‌پرسيد از نظر من عشق چيست؟ شايد براي من بدون آوا جواب به اين سوال سخت باشد اما فكر مي‌كنم با اين آلبوم جواب اين سوال داده شود.





‌باز هم محوريت كارتان عشق است؟
ايده‌ام اين است. به نظر من تمام مسايلي كه آدم‌ها برايش هزينه مي‌كنند و وقت مي‌گذراند با عشق از كوتاه‌ترين مسير حل مي‌شود. وقتي چنين ابزاري داريم كافي است مشخص كنيم چه چيزي عشق است.

منبع: شرق

نظر شما