به گزارش خبرنگار «شهر»، نشست نقد و بررسي نمايش «مخزن» -روز شنبه 6 اسفندماه- با حضور جلال تهراني (نويسنده و کارگردان)، عبدالخالق مصدق (طراح نور)، محمدصادق ملکي، مجيد آقاکريمي، امير قنبري (بازيگران)، افشين خورشيد باختري و امين عظيمي (منتقد) در فرهنگسراي رسانه برگزار شد. در اين نشست جلال تهراني کارگردان اين نمايش از تمديد اجراي نمايش «مخزن» تا 22 اسفند خبر داد.
در اين نشست جلال تهراني، کارگردان نمايش «مخزن» در پاسخ به پرسشي درباره نگاه اجتماعي نمايشنامه«مخزن»، توضيح داد: اين نمايش پيشبيني امروز نيست؛ چون كار نويسنده پيشگويي نيست.
وي درباره متن نمايشنامه توضيحات داد كه اين متن درباره موضوع تمامشدگي در تمام دنيا و نه فقط ايران است؛ بنابراين همان اندازه با فضاي امروز مناسبت دارد كه با فضاي 10 و حتي 50 سال پيش. نمايش «مخزن» سوال اجتماعي نيست بلكه درباره تمامشدگي است كه اگر روزي ذخاير تمام شود آدمها چه ميكنند. آيا مطابق عادت چند هزار سالهشان بر سر هيچ با هم دعوا ميكنند؟!
جلال تهراني در پاسخ به پرسش امين عظيمي، منتقد و كارشناس جلسه، درباره شروع پروسه نگارش آثارش توضيح داد: پروسه نگارش براي من معمولا با يك جمله يا واژه آغاز ميشود. كمتر پيش ميآيد طرح يا پيرنگي داشته باشم.
وي موجزترين تعريف تئاتر را كشف دانست و افزود: حين نگارش پاسخي نداريم، فقط پرسش داريم كه از همان واژه آغازين شروع ميشود و كمكم پيش ميرويم.
تهراني ادامه داد: تا 30 درصد اول متن را با آزادي بيشتري جلو ميرويم اما پس از آن همه چيز سخت ميشود. ضمن اينكه بايد 30 درصد اوليه را بازنگري و اصلاح كنيم و بعد مدام سوال ميكنيم. نخستين كسي كه سوال ميكند خود نويسنده است.
وي در ادامه توضيحاتي درباره پروژه نگارش «مخزن» ارايه كرد و گفت: چند سال پيش «مخزن» را براي راديو نوشتم. ميخواستم متني پرهيجان، تعليق و اضطراب باشد.
اين هنرمند تئاتر در ادامه درباره تكميل نمايشنامه هنگام كار با بازيگران متذكر شد: به طور طبيعي نه تنها بازيگر بلكه موقعيت، سالن و تمام مجموعه واقعيتهاي بيرون از متن، متن را وادار ميكند كه خود را با واقعيتهاي بيروني تطبيق دهد و در اينجا بازيگر به عنوان مهمترين ركن مطرح است.
در اين نشست افشين خورشيدباختري منتقد ميهمان، با ابراز خرسندي از حضور دوباره جلال تهراني در عرصه اجرايي تئاتر، او را به عنوان نمايشنامهنويسي توصيف كرد كه با وجود چند سال كنارهگيري از تئاتر، همواره نمايشنامههاي مختلف از او در جشنوارههاي گوناگون اجرا شده و هميشه مورد اقبال دانشجويان و هنرمندان تئاتر بوده است.
خورشيد باختري سپس با تحليل نمايشنامه «مخزن» توضيح داد: اين متن معماري بسيار دقيقي دارد كه اين معماري را در شيوه ديالوگنويسي، سير نمايشنامه و چگونگي بهرهگيري از عناصر بسيار ساده ميبينيم كه هر بار محدوده گستردهتري را در دايره كشف براي مخاطب آشكار ميكند.
وي با اشاره به شيوههاي متفاوت نمايشنامهنويسي افزود: سادهترين راه اين است كه عناصر مختلف را بسيار گشادهدستانه مورد استفاده قرار دهيم اما راه دشوارتر اين است كه از كمترين عناصر استفاده كنيم و با استفاده از تكرار و موسيقي ريتم، فضاسازي كنيم و اين يكي از ويژگيهاي مثبت نمايشنامهي «مخزن» است.
خورشيدباختري ادامه داد: هرچند در بسياري جاها حس ميشود «مخزن» يك متن ابزورد است اما از اين تكنيك براي ساختن چيزي جديدتر استفاده ميشود.
وي تصريح كرد: در «مخزن» ظاهرا عناصر يك تراژدي خطي بسيار سرراست را داريم كه اگر نويسنده ميخواست آن را به سادگي بنويسد به يك متن كليشهاي خطي تبديل ميشد ولي با استفاده از تكرار، موقعيتهاي ساده و در عين حال پيشبرنده با تراژدي مدرنتري روبهرو ميشويم و به سمت و سوي يك اثر جديد ميرويم.
سپس محمدصادق ملكي بازيگر اين نمايش با ارايهي توضيحاتي دربارهي شيوه همكاري با جلال تهراني، اظهار كرد: وقتي به عنوان بازيگر و كارگردان با هم آشنا ميشويم متوجه تواناييها و ناتوانيهاي خود ميشويم و بعد استراتژيهايي طراحي ميكنيم كه يكي از آنها ايجاد تغييراتي در متن است. در همين متن پيشنهاداتي داشتيم كه روابط خانوادگي ميان شخصيتها شفافتر شود.
مجيد آقاكريمي ديگر بازيگر نمايش «مخزن» هم گفت: تهراني بر اساس تواناييها و ناتوانيهاي ما دست به تغيير ميزند. روند تمرين در كارهاي ما خيلي ساده شروع ميشود. براي «مخزن» يك ماه روخواني كرديم و كمكم چيزهايي اضافه شد.
صادق ملكي هم در تكميل اين توضيحات ادامه داد: ما از خوانش ساده شروع ميكنيم. مادامي كه براي بازيگر پرسشي پيش نيايد توضيحي داده نميشود. ضمن اينكه براي اين پرسشها يك جور پاسخ وجود ندارد. بررسي ميكنيم و كمكم صاحب تعابير ميشويم و ميكوشيم آن را به مخاطب منتقل كنيم.
در ادامهي اين نشست، خورشيد باختري با توضيح فضاي فراواقع نمايش «مخزن» اضافه كرد: بخشي از عناصر در متن و بخشي در ساز و كار اجراست اما به هر حال مخاطب را درگير ميكند، پرسش و پاسخهايي با ظاهر ساده بيان ميشود اما نشان ميدهد در فضايي فراواقع قرار داريم. از سوي ديگر عناصري از جبر در اين نمايش وجود دارد كه هيچ گريزي از آن متصور نيست.
او يكي از ويژگيهاي مثبت اين نمايشنامه را تصويرسازي با استفاده از واژگان دانست و توضيح داد: به كار بردن واژه و ايجاد تصوير با استفاده از آن در نمايشنامه بسيار مشكل است، آن هم به شكلي كه بيرون نزند كه در اينجا به خوبي به کار برده رفته است.
سپس امين عظيمي با اشاره به ويژگي زبان در نمايش «مخزن» ادامه داد: زبان بيش از آنكه اطلاعات بدهد، در جهت فضاسازي حركت ميكند. حتي به تدريج واژگان معنايشان را از دست ميدهند.
در ادامهي اين سخن، جلال تهراني تصريح كرد:درست است موسيقي كلام و تكرار ميتواند فضا بسازد ولي براي من هيچ يك از عناصر در خدمت فضاسازي نيست بلكه در خدمت بيان معنا و اطلاعرساني است. اطلاعرساني الزاما در ديالوگ و زبان به مفهوم دادن خبر نيست بنابراين تكرارها يا موسيقي كلام هرچند در خدمت فضاسازي است اما هرگز با اين هدف توسط نويسنده به كار برده نميشود.
در ادامه خورشيد باختري هم متذكر شد: اطلاع دادن اصلا بد نيست، مهم چگونه اطلاع دادن است. در اينجا شاهديم كه با عناصر به ظاهر ساده و بديهي، دنياهاي ديگري كشف ميشود.
جلال تهراني با بيان اينكه نويسنده با پرسشگري سراغ متن ميرود، تاكيد كرد: كاري كه به عنوان نويسنده يا كارگردان انجام ميدهيم هرگز فيلسوفانه نيست. با جهانبيني خودمان سراغ كار نميرويم. كار ما همان پرسشگري است.
وي با اشاره به اين نكته که همه آنچه در متن ميگوييم، دروغ است. تنها كار ما باورپذير كردن اين دروغهاست. در اين رهگذر، كل يك پروسه نمايشي مجموعهاي از ترفندها براي باورپذير كردن يك دروغ بزرگ است كه در كل نمايش وجود دارد. در «مخزن» هم از زبان، زمان و ... استفاده ميكنيم تا اتفاق ساده متن را باورپذير كنيم.
همچنين خورشيدباختري با قدر داني از طراحي نور اين نمايش كه توسط فرشيد مصدق انجام شده، او را يكي از برجستهترين طراحان نور ايران توصيف كرد و گفت: در اين نمايش با استفاده از نور، از چند زاويه به محيط مينگريم. ضمن اينكه رفت و آمد ستونها و چهارپايهها چندين زاويه ديد به ما ميدهند.
به گفته وي، دخالت رخداد در صحنه، چيده شدن جزئيات کنار هم، اضافه شدن صحنهگردانها و تبديل شدن عناصر فني به بازيگر اتفاق بسيار جالبي است كه در اين نمايش رخ داده است.به طوريکه در تمام طول اجرا تصوير صحنه ما را رها نمي کند و ما را در جادوي خودش غرق مي کند.
آقاکريمي در ادامه صحبت هاي وي، حضور و اهميت همه چيز را در اين نمايشنامه يکسان تلقي کرد.
افشين خورشيد باختري افزود: درباره به هم ريختگي مي توان گفت مجموعه اين آگاهانگي چه زماني شروع مي شود دقيقا چه مکاني هستند پشت صحنه و جلوي صحنه به چه شکلي است.
عمدتا شناور بودن، مکان هاي مختلف چند صحنه در يک زمان اتفاق مي افتد مجموعه اين به هم ريختگي هاي آگاهانه يک همزماني را متبادر مي سازد.
وي ادامه داد: در اين اثر سکوت ارزشمند است اگر سکوت و وقفه اي در نمايش بود بخشي از اجرا محسوب مي شد و اين سکوت اهميت دارد همچنين وي کاربرد صدا را جالب توجه دانست، افزود: شايد مي توانست بيشتر هم باشد .
امير قنبري در اين نشست در ادامه سخن خورشيد باختري، اضافه کرد: درباره بسياري از موضوعات مانند مکث ها، ريتم ها و ميزانسن ها صحبت کرديم اما چيزي که هنوز در حوزه آن به اندازه کافي کار نکرديم صداهاست همچنين بده بستان هايي که اين کاراکترها مي توانند روي صحنه داشته باشند. در حوزه صدا هم چيزهاي نامکشوف زيادي وجود دارد که مي توان بر روي آن ها کار کرد به گونه اي که روتين و تکراري نباشد و اين موضوع به لذت اجرا و كشف كنش متن كمك ميكند.
تهراني نيز در ادامه اين صحبت، با اشاره به سر و صداهايي كه ناشي از آشپزخانه خوابگاه دختران در طبقه بالاي تالار مولوي است، گفت: هر شب صدا را تکميل مي کنند. در آشپزخانه با جابجايي ديگ هاي غذاي خوابگاه دختران صداهايي به نمايش اضافه مي کنند و در صورت ادامه يافتن نمايش، در طول اجراها شايد ديالوگهايي را به نمايش اضافه مي کنيم.
بدن و کنترل کردن بدن در نزد بازيگر عنصر مهمي است
خورشيد باختري در اين نشست به عنصر بدن و بيان بدني در نزد بازيگر اشاره کرد و گفت: چيزي که جالب توجه است کنترل کردن بدن و درک درست آن نزد بازيگر است شايد ملکي با توجه به تصوير گرافيکي که دارد بهتر بتواند بيان کننده نقشش باشد، خودش را کنترل کند و به حداقل نشانه ها کار را انجام دهد. اين کار دشواري است مثل مشت کردن دست، بالا انداختن شانه و سکوني که در حرکاتشان آگاهانه دارند.چيزي که در نقش ملکي ديدم ياد کاراکتر هاي سامورايي افتادم.
وي ادامه داد:کنترل کردن و مهار کردن، بسيار دشوار است. همچنين جالب توجه است زبان بخشي از اجراي کار است به گونه اي که مثلا فريادها نابجا نيست، همه چيز در آگاهي حل شده است. اگر کليت کار به غرق کردن مخاطب پيش مي رفت آن چيزي نبود که الان مي بينيم بنابراين مي توان گفت همه عناصر همديگر را تکميل مي کند.
در ادامه صحبت وي، مجيد آقاكريمي اضافه کرد: براي جايگزين كردن حسها در طول تمرينها مابهازاهايي درست كرديم.
جايگاه و مفهموم عنصر زن در اين نمايش
خورشيد باختري با اشاره به اينکه عنصر زني که روي حجم ها حرکت مي کند براي بيننده تداعي گر چيزهاي مختلفي مي تواند باشد. مثلا مي تواند نشانه و يادآور يک زن اسطوره اي و تاريخي باشد و يا چيز ديگر.
کارگردان اين نمايش نيز در پاسخ به پرسش خورشيد باختري درباره حضور بازيگر زن در اين نمايش توضيح داد: در ابتدا حضور اين بازيگران زن براي من هم گنگي را داشت علت پيدا شدن اينها در ابتدا مي خواستيم موسيقي مشايخي را به طور کامل پخش کنيم. به دليل اينکه اين هنرمند بزرگ براي اولين بار با پروژه نمايشي همکاري مي کرد. همچنين به خاطر شأن و جايگاهي که دارد، بهترين كار ممكن پخش كامل موسيقي او بود. براي همين متوجه شديم که بازيگران ديگري هم لازم داريم و کنش را کمي کش دهيم.
وي ادامه داد: به اين نتيجه رسيديم که مهم اين است كه زن نمايش از جهان ديگري بجز جهان ماست، چون در طول پروسه اجرا هرگز پايش به زمين نميرسد. براي خود من اين زن گاه تداعيگر سه جادوگر نمايش «مكبث» است و گاه يادآور «مدهآ». حضور اين پنج زن که ما آنها بازيگر صدايشان مي کرديم خيلي کمک مي کند که كه اينکار به تراژدي تبديل شود.تراژدي به اين معني كه که وقتي يک ناهنجاري اتفاق مي افتد. گويي تمام نيروهاي آسماني براي پاك كردن اين ناهنجاري كمك ميكنند و دوباره وضعيت به حالت اوليه برمي گردد.
در پايان اين نشست از سوي رييس فرهنگسراي «رسانه»، لوحهاي تقديري به اعضاي گروه نمايش «مخزن» اهدا شد.