به گزارش خبرنگار «شهر»، اين آهنگساز در ابتداي سخنانش در نشست شهر کتاب حس خود را از حضور در اين نشست اينگونه بيان کرد: من هميشه در اجراها رو به اركستر و پشت به مردم بودهام و به همين دليل روبرو شدن با مردم برايم سخت است و از اينكه تجربهاي در اين زمينه ندارم از شما عذرخواهي ميكنم؛ زيرا درحال حاضر همه شما را به شكل ساز ميبينم.
چکناواريان سپس با اشاره به ارمنيالاصل بودن خود، درباره اصالت و تعلق خاطرش به ايران گفت: من از يك خانواده مهاجر ارمني هستم؛ ولي خود را يك ايراني اصيل از دوران كوروش كبير ميدانم و معتقدم همه ما از يك فرهنگ و اجتماع هستيم. مادر من بعد از جنگ ايران و تركيه که در آن ارمنستان به دو بخش تقسيم شد، نجات يافت و به ايران فرار كرد.
وي ادامه داد: پدرم هم از زندانيهايي بود كه به بروجرد آمده بود و پدر و مادرم در آنجا با هم آشنا شدند و به تهران فرار كردند و سرانجام عشق پيروز شد و من و خواهرانم متولد شديم. من که در تهران بزرگ شدم، از كودكي عاشق مرشد شيرخدا بودم و در راديو ريتمهاي شاهنامهاش را گوش ميدادم. من عاشق ريتمهاي دستههاي عزاداري محرم بودم. دنبال دستههاي عزاداري راه ميافتادم و نتنويسي ميكردم.
اين رهبر ارکستر با اشاره به اپراي «رستم و سهراب» که سالها پيش آنرا ساخته است گفت: آشنايي من با داستان رستم و سهراب زماني آغاز شد كه به زورخانه رفتم تا با چنين موسيقي آشنايي پيدا كنم. علاقه من به اين داستان بسيار زياد بود تا جايي كه وقتي از من دعوت شد به ايران بيايم پاسخ دادم به شرطي به ايران ميآيد كه داستان «رستم و سهراب» را به من سفارش دهيد.
وي ادامه داد: ايران قبول كرد اين اثر را به من سفارش دهد؛ ولي وقتي به ايران آمدم هيچ كس با من قرارداد نبست؛ زيرا فكر ميكردند من ايراني نيستم و به من گفتند اين شعر براي تو سخت است و نميتواني اين كار را انجام دهي.
اين آهنگساز سپس با قدرداني از مرحوم خالقي اظهارداشت: تنها كسي كه در ايران براي خلق اين اثر به من كمك كرد، مرحوم روحالله خالقي بود. او از من حمايت كرد و از اساتيد مختلفي كمك گرفتم تا شاهنامه را درك كنم؛ زيرا نميخواستم صرفا موضوع داستان را به يك اپرا تبديل كنم و تمركزم بر شعر فردوسي بود.
وي درباره مشکلات نوشتن اپراي «رستم و سهراب»ادامه داد: اپرا نوشتن بسيار مشكل است بهويژه اينكه شاعر و اپرانويس از يكديگر دور باشند و به طور قطع من نميتوانستم با فردوسي تماس بگيرم و سوالهايم را از او بپرسم. شاهنامه برايم مثال مجسمهاي شده بود كه به من گفتند براي آن لباس بدوزم. 25 سال طول كشيد تا اين اپرا را بنويسم؛ زيرا بايد آنرا به سبك ايراني مينوشتم. چکناواريان افزود: اين در حالي بود كه تحصيلات من در اروپا سپري شد و به شدت تحت تاثير موسيقي اروپايي بودم. براي اين اپرا از ريتمها و سنتهاي زورخانه استفاده ميكردم و در صحنههاي ماتم از ملوديهاي محرم كمك گرفتم و ريتم اپراي رستم و سهراب بسيار ملهم از مصرع «حسين من در كربلا كشته شد» است.
چکناواريان در ادامه گفت: آهنگسازان دو دسته هستند؛ گروهي ديوانه و گروهي ديگر عاقل. لازم است درباره خودم بگويم كه من يك آهنگساز ديوانه هستم؛ زيرا اگر آهنگساز ديوانه نباشد نميتواند اثري خلق کند. وي سپس به اجراي اپراي رستم و سهراب در تالار وحدت اشاره کرد و گفت: وقتي قرار شد اين اپرا را در ايران به صحنه ببرند، به من گفتند به اين دليل که مدتزمان آن 120 دقيقه است، بايد به مخاطب استراحت بدهيد. اما من قبول نكردم و گفتم كه اگر قرار باشد در ميان اپرا زمان استراحت وجود داشته باشد، به هيچ وجه اثر را اجرا نخواهم كرد.
وي افزود: مطمئن بودم كه در زمان اجرا تالار وحدت خالي از جمعيت است چرا كه من پشتم به مخاطبان بود و سكوت در سالن حكم فرما شده بود و در سكوت كامل نيز به پايان رسيد؛ ولي وقتي دستم را پايين آوردم سالن منفجر شد و ديدم همه بر صندليهاي خود نشسته بودند. چکناواريان گفت: اين بزرگترين تشويق زندگي من بود. حتي وقتي از در تالار وحدت بيرون آمدم تا به سمت هتل حركت كنم صدها نفر بيرون از تالار منتظر بودند تا مرا ببينند.
وي همچنين با اشاره به اپراي «رستم و اسفنديار» كه توسط شهر كتاب به او سفارش داده شده، گفت: 10 سال طول كشيد تا اپراي «رستم و اسفنديار» را بنويسم؛ زيرا دلم ميخواست سنت تعزيه را به صورت اپراي مدرن دربياورم. اما متاسفانه فكر نميكنم اين اجراها در طول زندگيام به صحنه بروند ولي اميدوارم براي آيندگان باقي بماند.
اين موسيقيدان درباره ويژگي و تعداد آثارش براي حاضران توضيح داد: در طول 25 سالي كه اين قطعات را مينوشتم هر روز با خودم نقش «رستم» را بازي ميكردم تا بتوانم او را حس كنم. در اين سالها حتي يك بار هم از شعر فردوسي خسته نشدم. من 78 اثر دارم و كار اخيرم پوئمسمفوني «كوروش كبير» است. همچنين پنج سمفوني براي اركستر بزرگ شش اثر كنسرتو، 12 اثر اركسترال و سنتهاي مختلفي نوشتهام.
وي افزود: آثار من پيش از اين توسط ناشران مختلف انگلستان به چاپ رسيده است. چرا كه من دوست داشتم تمام آثارم به صورت يكجا عرضه شود. آثار من در مغازهها وجود ندارند و شما بايد از طريق اينترنت آنها را خريداري كنيد.
چکناواريان همچنين درباره سبک پاپ در موسيقي اظهار داشت: همه موسيقيها حاصل عشق هستند و موسيقي پاپ نيز جايگاه خاص خود را دارد؛ اما شايد حتي آهنگساز و موسيقيداني كه در اين زمينه صاحب نظر نيست، براي ساخت آن به بيراهه برود و نتواند اثر مهمي را به وجود آورد.
وي ادامه داد: البته اين دليلي بر بد بودن موسيقي پاپ نيست و من بسيار دلم ميخواهد بتوانم روزي موسيقي پاپ بنويسم و ممکن است روزي اين كار را انجام دهم. البته من تا حال 16 آهنگ عاشقانه نوشتهام كه بسيار به موسيقي پاپ نزديک هستند؛ ولي براي اركستر نوشته شدهاند.
اين آهنگساز تاکيد کرد: اگر يک قطعه موسيقي به قلب و احساس انسان نزديك باشد، آن قطعه حتما يک موسيقي خوب است. موسيقي بايد با مخاطب حرف بزند. مهم اين است، پاپ و كلاسيك بودن مفهومي ندارد؛ از هر نوع موسيقي كه از گوش كردن آن لذت ميبريد، استفاده كنيد.
گزارش تصويري: حضور چکناواريان در شهر کتاب مرکزي