دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۰:۵۴
کد خبر: ۴۹۹۸۰
|
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۲
در بيست و يکمين نشست نقد نغمه عنوان شد:
هوشنگ کامکارگفت: من به شخصه لوريس چکناواريان را آهنگسازي جهاني مي دانم و معتقدم آثار او را مي بايست در سطح جهاني بررسي کرد.

به گزارش «شهر» به نقل از پايگاه اطلاع رساني موسيقي ايران، بيست و يکمين نشست نقد نغمه در حالي شب گذشته(دوشنبه 15 اسفند) در فرهنگسراي شفق برگزار شد که طي آن هوشنگ کامکار به عنوان منتقد به بررسي مجموعه آثار لوريس چکناواريان در حضور اين هنرمند پرداخت.

 

در اين نشست که با حضور علاقمندان و اهالي موسيقي از ساعت 30/18 آغاز شد سيد ابوالحسن مختاباد به عنوان کارشناس مجري برنامه ضمن ارائه توضيحي درباره انتشار مجموعه آثار چکناواريان گفت: مجموعه آثار لوريس چکناواريان حدود 2 ماه قبل با حمايت مالي بانک سامان از سوي موسسه آواي باربد منتشر شد.

وي همچنين تصريح کرد: اين در حالي است که امسال آلبوم پوئم هاي سمفوني خرمشهر و حلبچه اثر هوشنگ کامکار نيز با حمايت بانک گردشگري راهي بازار شد و اين جاي خوشحالي دارد که موسسات اقتصادي، کم کم در جهت حرکت هاي حمايتي از توليد آثار هنري جدي و ارزشمند موسيقايي گام بر مي دارند.

 

مختاباد همچنين گفت: آقاي کامکار تمامي اين آثار را در يک ماه و نيم اخير بررسي کردند و انصافا انرژي زيادي را براي اين کار صرف کردند و از ميان اين آثار 17 قطعه را انتخاب نمودند که در اين نشست ضمن پخش اين قطعات درباره آنها و سپس کليت کار آقاي چکناوريان توضيح خواهند داد.

 

در ادامه اين برنامه، لوريس چکناواريان و هوشنگ کامکار با دعوت مختاباد به روي سن آمدند و کامکار در ابتداي سخن خود ضمن تشکر از دست اندرکاران اين نشست گفت: با وجود فراهم شدن چنين شرايط مناسبي براي نقد و تبادل نظر، متاسفانه مي بينم جاي اهالي موسيقي و دانشجويان در اين جلسه خالي است.

 

هوشنگ کامکار ادامه داد: در شرايط کنوني جامعه ما، انجام حرکت هاي جدي در زمينه هنر، هم از نظر مالي و هم از ساير جنبه ها بسيار از خود گذشتگي مي خواهد؛ اما وقتي چنين از خود گذشتگي اتفاق مي افتد و کسي چنين کار جدي انجام مي دهد مي بينيم به سادگي از سوي هم صنفانش مورد بي توجهي قرار مي گيرد و اين بسيار نا اميد کننده است.

 

اين موسيقيدان در مورد آشنايي خود با لوريس چکناواريان گفت: من زماني که در سنندج زندگي مي کردم از طريق نشريات آن روزگار با استاد چکناواريان آشنا شدم و هرگز فکر نمي کردم در جايگاه نقد آثار ايشان بنشينم. از اين رو بايد بگويم چنين اتفاقي برايم بسيار ارزشمند است.

 

وي همچنين افزود: چکناواريان چهره اي چند وجهي دارد و علاوه بر آهنگسازي در زمينه هاي رهبري ارکستر، نوازندگي و نقاشي نيز تبحر دارد. آثار چکناواريان نيز از تنوع جالبي برخوردار است و در مجموعه آثارش مي توان اپرا، سمفوني، موسيقي فيلم، باله، انواع کنسرتوها و حتي موسيقي پاپ نيز مشاهده کرد.

 

اين آهنگساز تصريح کرد: من به شخصه لوريس چکناواريان را آهنگسازي جهاني مي دانم و معتقدم آثار او را مي بايست در سطح جهاني بررسي کرد. براي خود من نيز بررسي مجموعه آثار ايشان با توجه به حساسيت هايم کار بسيار دشواري بود. اما با اين حال سعي مي کنم به ويژگي هاي اصلي آثار اين هنرمند اشاره کنم.

 

وي ادامه داد: همچنين گمان مي کنم جاي ملودي هاي ايراني با خصوصيت ربع پرده اي و با استفاده از سازهاي ايراني در آثار چکناواريان خالي است و مي بايست بيشتر از اين ويژگي ها استفاده مي کرد. شايد دليل اين کمبود به خاطر سخت شدن اجراي چنين آثاري در نقاط ديگر دنيا است. اما اگر چکناواريان تجربياتش را در اين زمينه ادامه مي داد امروز نتايج راهگشايي مي توانست براي نسل بعد داشته باشد.ضمن اينکه مي توانست شنيدن چنين آثاري براي غربي ها نيز با تفاوت هاي خاص خودش جذاب تر باشد.

 

هوشنگ کامکار در بخش ديگري از انتقاد خود گفت: با وجود اين همه آثار جالب توجه، اما به نظر مي رسد در آخرين آثار ايشان نشاني از آن همه تجربه و دانش نبوده که به طور مثال مي توان به کاري که با همراهي شهرام ناظري انجام داده اشاره کرد. به گمان من اين اثر اصلا در سطح و حد ديگر آثار لوريس چکناواريان نيست. همچنين کارهاي مذهبي نيز که با حمايت بنياد رودکي انجام داد در حد ساير آثار لوريس چکناواريان نبود.

 

در بخش ديگري از اين نشست لوريس چکناواريان گفت: من از بچگي عاشق موسيقي زورخانه اي و اجراي عباس شيرخدا بودم؛ همين علاقه باعث شد تا من نزد مرشدهاي مختلفي براي جمع آوري ريتم ها و مطالب اين موسيقي بروم. از همين طريق بود که من عاشق شاهنامه شدم. در همان زمان به موسيقي عزاداري محرم نيز علاقمند بودم.

 

چکناواريان در مورد تجربه همکاري با شهرام ناظري نيز گفت: همکاري با شهرام ناظري براي من تجربه فوق العاده اي بود؛ در موسيقي آوازي ايراني هميشه ساز به دنبال خواننده حرکت مي کند؛ اما در موسيقي اپرا و سمفونيک، هر چيزي در زمان خود اجرا مي شود و هيچ سازي به دنبال خواننده نمي رود. چنين تجربه اي با يک خواننده ايراني و کار با ناظري برايم افتخار بزرگي بود و من اين نکته را نمي گويم که از چنين کاري دفاع کنم.

 

در ادامه نشست بخشي از اپراي رستم و سهراب براي حاضران در سالن پخش شد و چکناواريان در مورد اين اثر گفت: در طول 25 سالي که بر روي اپراي رستم و سهراب کار کردم شايد بيش از هزار بار ملودي ها و اشعار اين اثر را زمزمه کرده باشم اما هرگز از اين اشعار خسته نشده ام و اين براي ملت ايران افتخار بزرگي است که شاعري همچون فردوسي داشته اند.

 

در بخش هاي ديگر اين نشست بخش هايي از آثار لوريس چکناواريان که توسط هوشنگ کامکار به عنوان نمونه گردآوري شده بود پخش شد؛ از جمله اين آثار که از هر کدام دقايق کوتاهي انتخاب شده بود مي توان به سوئيت پرسپوليس، باله سيمرغ، موسيقي فيلم، گفتگوي تمدن ها، باله اتلو و آرارات اشاره کرد.

پس از صحبت هاي کامکار و چکناواريان نوبت به پرسش و پاسخ رسيد که در اين بخش سيد عبدالحسين مختاباد آهنگساز و خواننده که خود در سال 81 با رهبري چکناوريان در تالار وحدت برخي از آثارش را بازخواني کرد ضمن انتقاد از غياب اهالي موسيقي در چنين نشستي گفت: اين جلسه براي من بسيار آموزنده بود و با زحمت فراواني که آقاي کامکار براي دسته بندي و ارائه اين کار انجام دادند گويي يک مرور کلي در درسهايي که در آهنگسازي گرفتيم در اين نشست انجام شد و اين سخنان مي تواند براي دانشجويان موسيقي نيز همچون يک ترم تحصيلي آموزنده باشد؛ اما جاي تاسف دارد که هم جاي دانشجويان و هم اهالي موسيقي در اين نشست ها احساس مي شود.

 

اين خواننده ادامه داد: متاسفانه برخي به اعتبار کنسرت دادن در يک سالن بزرگ گمان مي کنند راه زيادي را پيموده اند؛ در صورتي که در همه جاي دنيا سالن هاي کنسرت نيز همچون هتل ها هستند و شما با پرداخت مبلغ خاصي حتي مي توانيد به تنهايي در آن سالن ها براي خودتان برنامه اجرا کنيد؛ در واقع صرف برگزاري کنسرت در فلان سالن نمي تواند اعتبار به همراه داشته باشد.

 

عبدالحسين مختاباد همچنين تصريح کرد: 80 درصد آثار لوريس چکاواريان پروگماتيک هستند و داستاني را روايت مي کنند. من اين نقد را به چکناواريان دارم که چرا اپراي رستم و سهراب را با خوانندگان ايراني اجرا نکرده است. به هر حال خوانندگان ايراني هم در ارتباط با موضوع اين اثر و هم در کيفيت اجراي لهجه، بهتر از خوانندگان خارجي مي توانستند عمل کنند.

 

لوريس چکناواريان در پاسخ اين انتقاد گفت: ما خواننده اپراي ايراني نداريم و تنها خواننده ايراني قابل در اين زمينه خانم دريا دادور محسوب مي شود. ضمن اينکه در اپرا، موسيقي اولويت دارد و کسي براي شنيدن و فهميدن کلام به اپرا نمي رود. کسي که براي ديدن اپرا مي رود براي شنيدن موسيقي و موسيقي آوازي مي رود به همين دليل آواز در اپرا مانند آواز در موسيقي سنتي ايران در يک اکتاو اجرا نمي کنند و وسعت صوتي بيشتري ديده مي شود.

 

سيد عباس سجادي مدير موسيقي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران نيز در بخش ديگري از اين نشست ضمن تاکيد بر تلاش براي همراه کردن اهالي موسيقي با چنين نشست هايي گفت: من بر خلاف آقاي کامکار و مختاباد ابراز تاسفي از غيبت اهالي موسيقي در چنين نشستي ندارم؛ بلکه حس من بيشتر اظهار تعجب است چرا که ما براي برگزاري هر يک از اين نشست ها به غير از اطلاع رساني در مطبوعات، حدود 200 کارت دعوت نيز براي اهالي موسيقي ارسال مي کنيم اما باز هم شاهد کم لطفي هاي اين دوستان هستيم.

 

وي همچنين افزود: با اين حال ما براي سال آينده برگزاري 8 جلسه نقد و بررسي آثار موسيقايي را تصويب کرده ايم که به طور منظم و با حضور شما دوستداران موسيقي برگزار خواهد شد. ما همچنين پوسترهايي براي برنامه نقد نغمه طراحي خواهيم کرد که در دانشکده هاي موسيقي نصب خواهد شد.

در بخش پاياني اين نشست نيز ابوالحسن مختاباد با اشاره به تولد هوشنگ کامکار گفت: هفته قبل سالروز تولد هوشنگ کامکار بود که به همين مناسبت شاهنامه اي از سوي آقاي مومني از دست اندرکاران بانک سامان تهيه شده که به رسم ياد بود به ايشان اهدا مي شود.

بيست و يکمين و آخرين نشست نقد نغمه در سال 1390 با اهدا هديه تولد هوشنگ کامکار به کار خود پايان داد.

نظر شما