بقايي مترو را جايگزين ماشينش کرد

به گزارش«شهر» به نقل از روابط عمومي معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران، بهروز بقايي بازيگر سينما و تلويزيون افزود: به رغم اين كه وسيله نقليه شخصي دارم اما بيشتر اوقات از وسايل نقليه عمومي استفاده ميكنم و زماني هم كه سوار خودروي خودم مي‌شدم خيلي با احتياط رانندگي مي‌كردم، هر چند 4 سال است که اتومبيلم را طلاق داده‌ام.

مترو اولويت اول پايتخت  است

اين بازيگر سينما و تئاتر كه براي رفت و آمد روزانه در سطح شهر از مترو استفاده ميكند، اظهار كرد: بهترين وسيله نقليه براي تردد در كلان‌شهر شلوغي مانند تهران مترو است، چون بدون اين كه با مشكلي خاصي روبه رو شويم مي‌دانيم چه وقت سوار شده و چه موقع به مقصد ميرسيم و از اين رو چند سالي است که از اتومبيلم خداحافظي كرده و به مترو سلام داده‌ام.

وي اضافه كرد: بهترين وسيله نقليه براي سفر در تهران مترو است و تصور حركت در اين شهر بدون مترو امكان پذير نيست، چرا كه نزديک به يك چهارم جمعيت ايران در تهران و حومه آن جمع شدهاند و جابه‌جايي اين همه مسافر كار بزرگي است و از اين رو در حال حاضر اولويت اول پايتخت مترو است.

همه مردم در بهره‌مندي از مترو برابرند

بهروز بقايي در پاسخ به اين پرسش که با توجه به ازدحام موجود چگونه از مترو استفاده مي‌کند، گفت: شلوغي مترو بيشتر مربوط به ساعتهاي خاصي از روز است و از اين رو برنامهام را طوري تنظيم کرده‌ام كه به زمان اوج جابه‌جايي مسافر بر نخورم.

وي در جواب سوال ديگري در خصوص بزرگترين  نقطه قوت مترو نيز اظهاركرد: برابري حق تقدم براي همه شهروندان بدون در نظر گرفتن درآمد و رتبه اجتماعي آنها در بهره‌مندي از مترو به عنوان يك امكان بزرگ شهري، مهمترين نتيجه مترو است.

امكانات شهري براي شمال و جنوب شهر مساوي است

اين چهره شناخته شده سينما و تلويزيون در مورد تساوي در توزيع امكانات شهري توضيح داد: همه شهروندان از جمله جنوب شهري‌ها براي استفاده از امكانات شهري در اولويت مساوي با شمال شهريها قرار دارند، كما اين كه آلان در جنوبيترين نقاط تهران هم ايستگاه مترو احداث شده و اين نشان دهنده آن است كه مديريت شهري به سمت نقطه مطلوبي حركت مي‌كند.

بهروز بقايي كه به موضوعات شهري نگاه هنري دارد، در پايان خاطرنشان كرد: حتي خط زرد ترسيم شده بر روي سكوي ايستگاه‌هاي مترو كه براي مسافران نشان دهنده عدم عبور از آن است براي هنرمندان معنا و مفهوم ديگري دارد، چه برسد به تابلوهاي هنري نصب شده در ايستگاهها كه روحيه زندگي را به مسافران هديه ميدهند.