به گزارش خبرنگار شهر، همايش مديران مجتمعهاي مسكوني شهر تهران شب گذشته با اجراي احسان عليخاني و با حضور بيش از يك هزار نفر از مديران مجتمعها با پخش كليپي از هنرمنداني مانند داريوش اسدزاده، محمدعلي كشاورز، رضا بنفشهخواه كه در اين مراسم حضور نداشتند و مرتضي طلايي كه از حال و هواي تهران قديم و رسوم همسايگي در گذشته سخن ميگفتند، آغاز شد.
پس از سخنان امير خوراكيان، رييس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران با پخش كليپي از زندگي مرتضي احمدي، مجري برنامه وي را براي حضور در دكور ويژه روي سن كه با دو تخت و پشتيهاي سنتي، يك حوضچه فيروزهاي رنگ با فوارهاي كوچك در وسط آن و گلدانهاي زيبايي با گلهاي رنگي چيده شده در دور حوض طراحي شده بود، دعوت كرد.
احمدي كه در آستانه 90 سالگي به سر ميبرد آرام آرام و با تشويق حضار به روي سن آمد. احسان عليخاني در اين بين اعلام كرد چون آقاي احمدي هم تيمي من است يك تشويق پرسپوليسي بكنيد. مرتضي احمدي نيز با استقبال بينظير تماشاچيان به روي سن آمد و گفت: آن پايين يك نفر گفت نميخواهم تو را دولا ببينم، هيچي نگفتم ولي الان ميگويم پسرم يك عمري دارم به اين مردم تعظيم ميكنم، ميخواهي كمرم دولا نشود. پس از 87 سال اين حق من است.
در ادامه اين هنرپيشه پيشكسوت سينما و تئاتر و نيز دوبلور باسابقه راديو در پاسخ به سوال مجري كه پرسيد كجا به دنيا آمدي؟ جنوبيترين نقطه تهران-ميدان راهآهن را محل تولد خود عنوان كرد و راجع به همسايگي در تهران قديم گفت: عاطفه و تاثرات انساني حرف اول بچههاي تهران قديم بود و به بيان آيين و رسوم همسايگي و خاطراتي در اين زمينه پرداخت.
يكي از نكات جالب و طنز حضور مرتضي احمدي در كنار سخنان ديگرش، بيان خاطرهاي از دربي سال 56 بين تيمهاي استقلال و پرسپوليس بود كه با اصرار مجري برنامه گفته شد و مورد تشويق تماشاچيان قرار گرفت.
كوچهها مثل تونلي مملو از ماشين است
در ادامه پس از پخش كليپي در مورد منوچهر واليزاده، وي به روي سن آمد و گفت: 40 سال است كه در يك محله زندگي مي كنم و اين به خاطر اين است كه همسايههاي خوبي داشتهام و از آنها جز معرفت و دوستي چيزي نديدهام.
مجري برنامه كه از وي به عنوان دوبلور هنرپيشگاني مانند جان تراولتا، تام كروز، ويل اسميت و رابرت دنيرو ياد كرده بود از وي خواست تا در مورد مشكلات محله خود صحبت كند. والي زاده هم كوچهها را به تونلي مملو از ماشين تشبيه كرد و گفت: به نظرم شهرداري بايد در هر كوچه يكي از خانههاي ويلايي را خريده و تبديل به پاركينگ كند. در حال حاضر يك خانه ويلايي در هر كوچه تبديل به 5 طبقه چندواحده شده است.
رشيدي: آپارتماننشيني اجبار شده است
مهمان بعدي اين جمع، داوود رشيدي يكي ديگر از پيشكسوتان عرصه سينما و تئاتر بود. وي نيز با حضور در جمع دوستان، گفت: الان هوس كردم يك شعر فرانسوي بخوانم، ولي نترسيد نميخوانم. براي شما و تمام ايرانياني كه اينجا نيستند و دلمان پيش آنهاست آرزوي موفقيت ميكنم.
وي با اشارهاي به تهران قديم، گفت: در گذشته در خانهاي بزرگ در خيابان ري، خيابان آبشار، داراي چهار حياط كه بيروني اندروني داشت زندگي ميكرديم. همه بچههاي فاميل در آن جمع ميشدند. يادم ميآيد حوض بزرگي در وسط آن بود كه در عالم بچگي در نظرم مانند استخر بود. ولي الان آپارتماننشيني اجبار شده است و ديگر خبري از آن خانههاي باصفا نيست، البته من خيلي شانس دارم كه در يكي از مجتمعهاي كوچك آتيساز زندگي ميكنم و داراي همسايههاي خوبي هستم.
دژاكام: اگر جامعه يك پيكر واحد باشد به نتايج مطلوب ميرسيم
امير دژاكام كارگردان و هنرپيشه، مهمان بعدي بود كه به گفته مجري برنامه از هنرمندان نسلهاي بعدي تئاتر و تلويزيون به شمار ميرود. وي گفت: بودن در كنار اين هنرمندان برايم سخت است و من هميشه خود را شاگرد آن بزرگواران ميدانم. كسي كه اين چينش را كرده در حق من ظلم كرده است.
دژاكام در بخش ديگري با اشاره به شعر معروف بنيآدم اعضاي يك پيكرند، گفت: اگر به راستي همه افراد جامعه اعضاي يك پيكر محسوب شوند، رشد فرهنگي، عقلاني و ديني به وجود ميآيد، مسايلي مانند دزدي و اعتياد كم ميشود و به نتايج مطلوب ميرسيم.
مهران رجبي: چهرهام خنده را به لب مردم ميآورد
در بخش ديگر احسان عليخاني مهران رجبي را به پيمانكار قوي و قدرتمند شهرداري كه هميشه در صحنه حضور دارد تشبيه كرد و گفت: اين چهره را هميشه در آثار تلويزيوني و سينمايي ميبينيم، هروقت هم تلويزيون روشن ميكنيم او هست و از رجبي دعوت كرد كه به جمع هنرمندان ديگر بپيوندد. رجبي نيز با طنز ميان حرفهاي مجري پريد و گفت: دوست ندارم زياد حرف بزني. فقط مي خواهم بگويم اتفاقا حكمتي در اين چينش وجود دارد. مردم با ديدن مرتضي احمدي به ياد تهران قديم، با ديدن واليزاده به ياد صداهاي قديمي، با حضور رشيدي و دژاكام به ياد تصاوير و نقشهاي برجسته ميافتند و با ديدن من خنده به لب همه خواهد آمد.
وي در پاسخ مجري كه پرسيد آيا تاكنون مدير ساختمان بودهايد، گفت: من در مجتمع 68 واحدي در خيابان بهار البته واقع در شهرستان كرج زندگي ميكنم. پيشنهاد مدير شدن به من شده ولي هر بار به خاطر مشغله زياد نتوانستم قبول كنم.
ماشينهاي اورژانس خراب را جمعآوري كنيد
يكي از نكات جالب و طنز اين برنامه اظهار نظرهاي تخصصي احسان عليخاني مجري برنامه بود. وي در بخشي از صحبتهاي خود فاصله دهه شصتيها در تهران كه به گفته وي پرجمعيت و گاها توخالي است را با نسل فعلي از بچهها بسيار دور ديد و گفت: تفاهم، گفتمان و نكات مشترك روز به روز كمتر ميشود، بايد يك فكر و علاج بزرگ براي اين مساله داشته باشيم. طرحهاي اينچنيني به فهم و ادب آدمها ميتواند كمك كند.
وي در بخش ديگري از مرتضي طلايي سوال كرد آيا اورژانس مربوط به شهرداري ميشود و با پاسخ منفي وي به بيان مطلبي پرداخت. اوگفت: برايم خيلي جالب است هروقت كسي به طور مثال سكته مي كند يك ماشين خراب اورژانس كه معلوم نيست مال چند سال پيش است مريض را به بيمارستان ميبرد ولي همان بيمار كه ميميرد با بهترين بنز و آخرين مدل راهي بهشتزهرا ميشود! هميشه فكر ميكنم براي او كه مرده چه فرقي ميكند كه حتي با موتور به بهشتزهرا برود!
در پايان مراسم اين هنرمندان با حضور امير خوراكيان، رييس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران، مرتضي طلايي، رييس كميسيون فرهنگي شوراي اسلامي شهر با اهداي تنديس و لوح تقدير، به عنوان مروجان آيين همسايگي تجليل شدند و در پايان مراسم از تمامي حضار پذيرايي شد.
در همين ارتباط بخوانيد:
خوراکيان: «چهلخانه» باعث ارتقا سرمايههاي اجتماعي ميشود
پيشنهاد طلايي : ايجاد كانونهاي فرهنگي در مجتمعهاي مسكوني پايتخت