سه‌شنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۳
ساعت : ۰۰:۰۹
کد خبر: ۵۳۴۲۲
|
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۴
گزارش«شهر» از رونمايي کتاب«طراح بزرگ» در فرهنگسراي رسانه
فلسفه قرون وسطايي دور مفاهيم مرده مي چرخد اما فلسفه زنده ، فلسفه اي است که متکي به دانش جهان امروزي باشد. در واقع تا طبيعت را نشناسيم، مابعدالطبيعه را هم نخواهيم شناخت ولي آيا هميشه بايد همه چيز راشناخت؟

به گزارش خبرنگار «شهر»، بيست و هفتمين جلسه زرين قلم با حضور علي اصغر اصغر نژاد روانشناس و استاد دانشگاه، سيد يحيي يثربي استاد دانشگاه و هومن اهرامي نويسنده شنبه 17 تير در فرهنگسراي رسانه برگزار شد.



   

در اين نشست اصغرنژاد با بيان اينکه در اين کتاب به فرضيه اي پرداخته شده است که بتواند پديده هاي جهان هستي را از تغييرات خيلي ريزساختاري در حد فيزيک کوانتوم گرفته تا پديده هاي کلان اجتماعي را تبيين کند، گفت: هر دانشي يقينا روش شناسي خاص خودش را دارد. زماني که شيمي مي خواندم جهان را يک مشت عناصر مي دانستم که مي توان طبقه بندي کرد و زماني که درس روانشناسي راشروع کردم انتظار داشتم اين در رابطه با انسان و حالات آن هم با اين طبقه بندي روبرو شوم که در جهان هستي وجود دارد ولي هر چقدر بيشتر مطالعه مي کردم کمتر به اين نتيجه مي رسيدم که يک قانون مشخص در اين عرصه وجود داشته باشدکه بتوان پديده هاي ذهني آدم ها را تبيين کرد.





 

حركت از علوم پايه به سمت علوم انساني روش پيچيده‌تري مي خواهد 

وي افزود: اين نگاه ساده انگارانه من بود که آدم ها و يا حالت هاي روانشناختيشان را مانند عناصر جهان هستي مي توان طبقه بندي کرد و ويژگي حيات يک ويژگي منحصر به فرد است. فرضياتي که درباره منشا حيات وجود دارد فقط فرضيه است و قادر نيست DNA توليد کند. مقداري از طيف دانش بشري علوم پايه است و قوانين فيزيک، بيوشيمي و بيوفيزيک متفاوت از هم هستند.

اصغرنژاد با اشاره به اينکه هر چقدر از علوم پايه به سمت علوم زيستي و علوم انساني و بعد به طرف علوم اجتماعي حرکت مي کنيم با پديده فوق پيچيده سروکار داريم که شناخت قانونمندي آن دشوار است.




  

وي افزود: در هر عصري به خاطر مسايل و مشکلاتي که افراد داشتند توجيه و تبييني باري پديده ها مي آوردند. مجبور بودند مبتني بر آن تبيين براي آن پديده يک چاره انديشي کنند اتفاقا بعضي وقت ها بر اساس فرضيه غلط اقدامي مي شد که يک نتيجه اندکي مي گرفتند.

اين روانشناس در ادامه صحبت هاي خود با اشاره به اينکه يک پديده پيچيده تر در مقايسه با زيست و شيمي و زيست شناسي به طرف روانشناسي حرکت مي کنيم با پديده هايي از جمله مغز؛ پيچيده ترين پيچيده ي جهان، زبان، گروه ها، تعاملات، خواب، رويا و مانند اينها سروکار داريم که دانش بشر در شناخت پديده هاي اين حيطه در گام هاي بسيار اوليه است چون روش شناسي آن پديده هم پيچيده است و متناسب با رشد دانش بشر که هر چه بيشتر امکان شناخت فيزيولوژيک انسان باشد درک لايه هاي شناخت انسان عميق تر مي شود و مجهولات ما بيشتر مي شود.


 

اصغر نژاد همچنين گفت: پديده هايي وجود دارند که خارج از دانش بشر است. علم با خضوع مي پذيرد که در اينجا دانش بشر قادر به شناخت آن نيست.





 

اين روانشناس ادامه داد: با حرکت از علوم پايه به سمت علوم اجتماعي پيچيدگي ها بيشتر مي شود و شناخت قانونمندي هاي آن پديده ها هم پيچيده تر مي شود . در اين زمان نظريه پردازي مثل رفتار آن آدم هزار ساله مي شود که وقتي کسي مشکلي در سرش پيدا مي کرد ميگفتند چيزي در مغزش حلول کرده است چون درک درستي از پديده نداشتند و واقعا دانش ما هم از بعضي پديده ها پيشرفتي نکرده است و درک ما عميق تر نشده است.

 




 

در کتاب «طراح بزرگ» هم نويسنده تلاش کرده است با استفاده از زاويه محدود و بسته که مخصوص عرصه فيزيک است به همه پديده هاي جهان هستي نگاه کند و ادعاي غيرعقلاني است و چيزي که در اين کتاب به آن پرداخته کاملا استدلالي است و استدلال هايش هم جنبه فلسفي دارد.





  

وي افزود: دانش ما درباره کارکرد روان شناسي اصلا در حد کشف عليت پديده ها نيست در حد فرضيات است و محقق سعي مي کند يک تبيين معقول و منطقي ارايه دهد. در کنار اين فرضيات هم تعدادي يافته هاي تحقيقي عرضه کند و نهايتا يافته ها حتي يافته هاي تکنولوژيکي توسط يک فرد عاقل تفسير و تبيين شود. هر کسي با زاويه بسته بخواهد پديده اي را تبيين کند دچار مشکل خواهد شد. در اين کتاب سعي شده است با يک نظريه سيستمي و کلي جهان را تبيين کند و کسي که مي خواهد پديده اي ار تبيين کند بايد نسبت به آن احاطه داشته باشد.




 

همچنين اصغرنژاد با اشاره به اينکه خيلي ها سعي کرده اند يک قانون کلي و حکم کلي راجع به انسان دهند، گفت: متاسفانه وقتي به بوته نقد و تحليل که وارد مي شوند، آدم احساس مي کند که اين فرد مريض و متوهم است و خيال مي کند که همه چيز را فهميده است. نمي خواهم بگويم اين کتاب از اين سنخ است ولي کم نبودند افرادي که بافت هاي بيمارگونه شان مطرح کردند و آدمي که فکر کند هر پديه را باستفاده از چند تا فرمول تحليل کند بايد کمي به فهم اين آدم ها شک کرد.




 

وي در پايان صحبت هاي خود گفت: اين کتاب تلاشي است دنيايي را تغيير دهد و سعي کرده است دو ديدگاه را در مقابل هم قرار دهد. اين تقابل ها خوب است مانند فوتبال مي ماند که با گرم شدن بازي تلاش ها به يک نتيجه اي مي رسد و راه درست هم همين است که نتيجه درست از همين تلاقي هاي آرا متولد مي شود. 




 

 

دانش غرب براي همه دنيا مفيد است

در ادامه اين نشست سيد يحيي يثربي با بيان اينکه روانشناسان مردم را ديوانه مي دانند و فکر مي کنند که نويسنده روان پريش است، گفت: اما ايشان از افتخارات اند و بايد قدر متفکران را بدانيم و به نخبگان فرصت رشد بدهيم.



 

وي با اشاره به اينکه اين کتاب بيشتر با فلسفه مرتبط است، گفت: فلسفه قرون وسطايي دور مفاهيم مرده مي چرخد اما فلسفه زنده ، فلسفه اي است که متکي به دانش جهان امروزي باشد. در واقع تا طبيعت را نشناسيم، مابعدالطبيعه را هم نخواهيم شناخت ولي آيا هميشه بايد همه چيز را بشناسيم؟ اينطور نيست خدا خودش گفته اگر مي خواستم همه مومن باشند که همه را مومن مي آفريدم پس اجازه دهيم که همه انسان باشند. درحاليکه ما روشنفکران غربي را ملحد مي دانيم ولي آنها به حرف هاي کليسا قانع نشدند و در پي حقيقت رفتند که در قرآن کريم هم به بندگاني بشارت مي دهد که حرف را مي شنوند اما فقط درستش را مي پذيرند.





 

يثربي با بيان اينکه دنياي جديد براي همه مزايايي دارد، گفت: اين مزايا باي ما مسلمانان هم هست از جمله دسترسي به تريبون آزاد، اينترنت و غيره که در اختيار ما گذاشتند که مي توان از طريق آنها حرف را منتقل کرد.


 

اين استاد دانشگاه گفت: در خيلي از جاها عوامل طبيعي را کافي مي دانند و ياد خدا نمي افتند و اينها با همين طبيعت تنظيم مي شوند و دنياي غرب هم الان با علل طبيعي آشناست و فلسفه ها بايد ثابت کنند زنده هستند.



 

وي افزود: در طبيعت فقط با طبيعت روبرو هستيم اما فقط در طبيعت نمي مانيم و همين طبيعت دست امن مي گيرد و به مراحل و مراتب بالاتر راه پيدا مي کنيم.



 

يثربي همچنين گفت: خدا نشانه هاي خود را از ما نمي گيرد اما نشانه ها طوري نيست که همه به يک راه منتهي شوند.


 

 

در برابر هجمه‌هاي ديني منفعل بوديم

هومن اهرامي با اشاره به اينکه جاي بحث و تبادل نظر در کشور ما خالي است، گفت: گرچه مباحثه در تاريخ تشيع وجود داشت که اوجش زمان امام صادق (ع) بود اما الان که دستگاه هاي آموزشي با بودجه هاي ميلياردي داريم اما اتفاقي نمي افتد.


 

وي در ادامه گفت: بعد از حملات 11 سپتامبر حملات به دين اسلام گسترده شده است و ما در اين زمينه قصور کرده ايم، در ترکيه پاسخ هاي بزرگي به دافکينز داده شده اما در کشور ما گرچه در مسدود کردن سايت ها که يد طولايي داريم، کار ديگري انجام نشده است.

 

 

اهرامي با بيان اينکه در حوزه پاسخگويي به مسايل ديني اين کتاب را استارت زديم، گفت: با اين هجمه ها به تنها چيزي که نمي پردازيم خود خداست و همچنين در جلسات بحث و گفت وگو بايد مبتني بر شيوه علمي باشد.

نظر شما