دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۹:۰۸
کد خبر: ۵۳۶۷
|
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۱
يادداشت کارگردان و عوامل سريال براي «نيکو خردمند»؛
مرتضي احمدي هرندي( نويسنده، تهيه کننده و کارگردان) و گروه سازنده سريال «قابهاي خالي» و تله فيلم «آخرين قاب خالي» طي يادداشتي که در اختيار خبرگزاري شهر نيز قرار گرفته،از چگونگي آخرين حضور «نيکو خردمند» جلوي دوربين گفته‌اند و ياد ايت هنرمند را گرامي داشته ‌اند.
به گزارش خبرنگار شهر متن اين يادداشت به شرح زير است: تدوين تله فيلم آخرين قاب خالي به انتها رسيده بود و داشتيم سکانسهاي مادر بزرگ"نيکو خردمند" را به سکانسهاي ابتداي فيلم پيوند مي زديم، سکانس 17 بود( صحنه اي که مارال با تلفن خبر يافتن خاله ماهرخ را به مادربزرگ مي دهد، مادر بزرگ در حين صحبت تلفني با مارال مجدداً مشکل تنفسي پيدا مي کند، پرستار گوشي را از کنار دهانش بر مي دارد و ماسک اکسيژن را بر دهانش مي گذارد و صحبت ناتمام مي ماند) پس از تدوين قصد کرديم با نسرين مقانلو تماس بگيريم و بر قراري که قبلاً براي عيادت از نيکو خردمند گذاشته بوديم تاکيد کنيم، ولي ناگهان خبر ترک ديار فاني نيکوي عزيز، از تلويزيون بي حرکتمان کرد، براي دقايقي مبهوت مانده بوديم و نمي دانستيم چه بايد بگوييم؛ چه بايد بکنيم؟، آري بانوي صدا و هنرمند مهربان، مادربزرگ دلسوز فيلمها و سريالها، همه فرزاندنش را تنها گذاشت ... بي اختيار با نسرين مقانلو تماس گرفتيم. گريه مي کرد و با صداي بغض آلود مي گفت:«ديديد نشد ببينمش، ديديد خواستيم دوباره صدايش را بشنويم و صورت مهربانش را ببينيم و نشد، و حالا فقط صداي خش خش برگ‌ها را مي‌توان شنيد در فضاي سنگين و سرد. کسي در جايي خفته که سالها با تصوير و صداي دلپذير و خوش طنين اش زندگي کرديم، صورتي مهربان که قلب هر انسان با ديدنش آرامش مي‌گرفت؛ نيکو. براستي که اسمش برازنده‌اش بود و خردمنديش زبانزد خاص و عام و حضورش در صحنه مايه آرامش و دلگرمي براي همگان. مي توانستي از او بياموزي چرا که او پر از تجربه تلخ و شيرين بود و مي توانستي با تجربياتش انگيزه ات را محکمتر کني. حال باري که دلمان هوايش را مي کند فقط مي توانيم تصاويرش را ببينيم و صداي دلنشينش را بشنويم همانطور که در فيلم آخرين قاب خالي نقش دختر فراريش را بازي مي کردم و هر وقت دلم مي گرفت و عکسش را مي ديدم و چشمان مهربانش را مي نگريستم، دلم مملو از هوايش مي شد، ولي بانوي صداي ايران ديگر در بين ما نيست و ... بر خود لازم ديديم تا کاري بکنيم هر چند ناچيز، که قدر و منزلت او بيش از اينهاست... نيکو خردمند با فيلم سينمايي «پرده آخر» به قاب تصوير آمد و با سريال «قاب‌هاي خالي»، قاب تصوير را خالي کرد و از وجودش محروم ساخت، براي گروه سازنده ما که آخرين تصاوير هنرمندي اش را ضبط کرده‌اند جاي خالي او بيشتر احساس مي‌شود چرا که شمع وجودش در کارمان زينت بود و افتخاري بزرگ برايمان. حضور او ساده و بي تکلف و آرام و پر صلابت بودو هرگاه نياز به استراحت داشت فقط با نگاهش مي گفت و اجابت مي شد، آخر همين قدر که با حال نزارش دعوتمان را پذيرفته بود جاي سپاس و قدرداني داشت.... سريال «قاب‌هاي خالي» با بيان قصه مهاجرت خاله ماهرخ تمام شد و چشمان بينندگان عزيز، همچون مادربزرگ بر آستانه درب و قاب خالي انتظار، چشم براه سري دوم ماند، بر آن شديم تا ادامه سريال را در قالب يک تله فيلم ارائه کنيم تا بيش از اين همراهان «قاب‌هاي خالي» را منتظر نگذاريم؛ بدين سبب، قصه به تايم نود دقيقه‌اي تقليل يافت، بنابراين قادر نبوديم از تمامي سکانس‌هاي مادر بزرگ بهره ببريم، اکنون بر آن شديم تا آنجايي که امکان دارد آخرين تصاوير خردمند عزيز را به تله فيلم آخرين قاب خالي پيوند بزنيم تا مشتاقانش ملاقاتي مجدد با او داشته باشند، متاسفانه در توليد سريال به خاطر پاره‌اي از مشکلات صداي سر صحنه نداشتيم، تلاش مي‌کنيم همان صداي شاهد را با تمام کاستي‌هايش در تله فيلم بپرورانيم تا صداي مهربان گوينده گرانقدر از دست رفته‌مان همراه تصوير پر مهرش بماند چرا که صدايش همتايي نداشت و بدين سبب او را بانوي صدا لقب دادند. يادش و خاطره عزيز و ارجمندش گرامي و جاودان باد. مرتضي احمدي هرندي( نويسنده، تهيه کننده و کارگردان) و گروه سازنده سريال" قابهاي خالي" و تله فيلم" آخرين قاب خالي"
نظر شما