به عنوان مثال خرما داراي 9 ويتامين مختلف است که قرآن کريم بيش از ساير ميوهها از آن نام برده و آن را هم از ميوههاي دنيوي و بهشتي معرفي کرده است. خرما ميتواند جايگزين يک وعده غذايي کامل شود. اين ويژگيها را ميتوان براي انگور، انجير و انار نيز ذکر کرد. علت اشاره خداوند متعال به اين ميوهها اعجاز و خواص آنها بوده؛ نه مصرف متداول بين اعراب آن زمان.
در قرآن کريم از گياه به عنوان «نبات» بيش از 20 بار، از درخت با عنوان «شجره» بيش از 20 بار، از ميوه با عنوان «فاکهه و ثمر» بيش از 30 بار، از دانه حبوبات با عنوان «حبّ» بيش از 10 بار و از زراعت با عنوان «زرع» 9 بار و از سبزي با عنوان «قضب و بقل» دو بار ياد شده است.
«انار» (رمّان)
انار سه بار در قرآن مطرح شده است؛ يکي در کنار خرما، انگور و زيتون که در آن از انسانها دعوت شده است به هنگام پديد آمدن و رسيدن انار در آن بنگرند و نشانههاي خداوند را ببينند (سوره انعام آيه 99)، ديگر بار در کنار خرما و زيتون آمده و از انسانها خواسته شده از انار استفاده کنند و حق مستمندان را بپردازند و اسراف نکنند (سوره انعام آيه 141)، سومين يادآوري انار در قرآن بيان وجود انار در بهشت است (سوره الرحمن آيه 68).
«انجير» (تين)
انجير يک بار در قرآن کريم مطرح و به آن سوگند ياد شده است (سوره تين آيه 1) و به همين دليل آن سوره به نام سوره انجير نامگذاري شده است.
«انگور» (عنب)
انگور، به صورت جمع و مفرد (عنب و اعناب) بيش از 10 بار در قرآن کريم آمده است، براي تأمل در پديد آمدن و رسيدن آن (سوره انعام آيه 99)، براي تأمل در يکسان نبودن انگورها از نظر کيفيت (سوره رعد آيه 4)، در جايي ديگر پديد آمدن آن از نشانههاي خداوندي معرفي شده است (سوره نحل آيه 11 و يس آيه 34)، در آيهاي ديگر شربت پديد آمده از انگور رزق نيکو معرفي شده است (سوره نحل آيه 67)، همچنين مشرکان به پيامبر(ص) ميگويند: اگر تو پيامبر خدا هستي چرا باغ انگور نداري (سوره اسرا آيه 91)، در جايي ديگر قرآن کريم از ضزبالمثلي ياد ميکند که شخصي باغ انگوري پر محصول داشت و با غرور فراوان ميپنداشت هيچگاه باغش نابود نخواهد شد و سرانجامش چنان شد که دست حسرت بر دست ميساييد (سوره کهف آيه 32 و 42).
«خرما» (رطب) «درخت خرما» (نخل، نخيل، نخله)
کلمه نخل و نخيل در 20 آيه از قرآن کريم آمده است، در هشت آيه نخل به تنهايي ذکر شده و در 12 آيه ديگر در جمع ميوههايي مانند زيتون، انار و انگور، ذکر شده است، افزون بر کلمه نخل نام نوعي درخت خرما به نام (لينه) در سوره «حشر آيه 5» آمده است، از رطب در سوره «مريم آيه 25» نيز ياد شده است، در سوره «نحل آيه 67» نوشيدني فرآهم شده از خرما به عنوان رزق نيکو ياد شده است، قرآن کريم آدميان را به انديشه در خوشههاي به هم پيچيده خرما و گوناگوني انواع آن فرا خوانده است (سوره رعد آيه4، انعام آيه 99، ق آيه 10)، همچنين از انسانها خواسته شده از اسراف و زياده روي جلوگيري کنند (سوره انعامآيه 141)، قرآن کريم باغهاي سر سبز خرما را از آيات الهي ذکر ميکند (سوره يس آيه 34) و از خرما به عنوان ميوهاي بهشتي نام ميبرد.
«خيار» (قناء)
خيار در ماجراي بنياسرائيل آمده که آنان به يک غذا قناعت نکردند و از موسي (ع) خيار خواستند (سوره بقره آيه 61).
«زيتون»
نام زيتون 6 بار در قرآن کريم به کار رفته است، يک بار به طور مستقيم به درختي اشاره شده که در کوه سينا ميرويد و روغن ميدهد (سوره مؤمنون آيه 20)، نام اين درخت دو بار به تنهايي و پنج بار همراه ديگر ميوهها همچون خرما، انار، انگور و انجير به کار رفته است.
در قرآن کريم رويش درخت زيتون از نشانههاي خداوند معرفي شده(سوره نحل آيه 11) و درخت زيتون مبارک و پر برکت ذکر شده است(سوره نور آيه 35)، همچنين خداوند به زيتون سوگند ياد کرده است(سوره نور آيه 35)
«موز» (طلح)
موز يک بار در قرآن کريم آمده است که بهشتيان از درخت موزي که ميوهاش بر روي هم چيده شده بر خوردارند (سوره واقعه آيه 29)، البته غالب مفسران قرآن کريم، «طلح» را درخت موز ميدانند اما فاروقي آن را «اقاقيا» ميداند.
«پياز»(بصل)
ياد کردن از پياز در ماجراي بنياسرائيل است که آنان به يک نوع غذا قناعت نکردند و از موسي (ع) پياز خواستند (سوره بقره آيه 61)
«سير» (فوم)
در قرآن کريم و در ماجراي بنياسرائيل سير هم يکي از خواستههاي قوم، از حضرت موسي (ع) بوده است (سوره بقره آيه 61)
«ترنجبين» (منّ)
قرآن کريم سه بار از ترنجبين ياد ميکند که به عنوان نعمت به بنياسرائيل عطا شده است (سوره بقره آيه 57،سوره اعراف آيه 160، سوره طه آيه 80)، برخي آن را شيره درخت، عدهاي قارچ را نيز نوعي از آن دانستهاند اما به نظر ميرسد درختان صمغ و شيره مخصوصي داشتهاند و بنياسرائيل از آن استفاده ميکردند.
«حنا» (کافور)
کلمه کافور يک بار در قرآن و در سوره «انسان آيه 5» به کار رفته است و در آن سخن از شربتي است که با طعم کافور است و اهل بهشت از آن مينوشند، همچنين کافور ماده معطري است که از برخي گياهان مانند ريحان و بابونه استخراج ميشود.
«ريحان»
ريحان به معناي هر گياه خوشبو است اگر چه در نظر مردم نوع خاصي از سبزيجات است، قرآن کريم دو بار از ريحان ياد کرده است، يکبار در شمار نعمتهاي الهي در دنيا (سوره الرحمن آيه 12) و بار ديگر به عنوان نعمتهاي بهشتي که به مقربان داده ميشود (سوره واقعه 89)
«زنجبيل»
يک بار قرآن از زنجبيل ياد کرده و آن را آميزه نوشيدني بهشتيان ياد کرده است (سوره انسان آيه 17)، زنجبيل ريشه معطر گياهي است که در مازندران، عمان، يمن و هندوستان يافت ميشود و طبع آن گرم است.
«عدس»
قرآن کريم از عدس در ماجراي بنياسرائيل و تقاضاي آنان از حضرت موسي ذکر ميکند (سوره بقره آيه 61)
«کدو» (يقطين)
کدو در قرآن کريم يکبار و در سوره «صافات آيه 146» آمده و در آن اينگونه بيان شده که خداوند پس از نجات دادن حضرت يونس از شکم ماهي بر سرش بوته کدويي رويانيد تا او از اشعه سوزان آفتاب در امان باشد.
بنا بر اين گزارش در بحارالانوار جلد 66 صفحه 119 آمده است که وقتي رسول مکرم اسلام ميوهاي نو ميديد آن را ميبوسيد و روي چشمان و دهانش ميگذاشت، سپس ميگفت: خداوندا چنان که آغاز اين ميوه را در عافيت به ما نشان دادي پايان آن را نيز در عافيت ما بنمايان.