دکتر احمد پهلوانيان درمورد اينکه در فرهنگ ما اعتقاد به کار تدريجي کمتر ديده ميشود و طي کردن راه صدساله به صورت يک شبه در برخي موارد مورد توجه افراد است، دلايل اين گونه تفکر را در گفتگو با مهر اينگونه تشريح کرد: ما در ذهنمان تفکيکي بين پروسه و پروژه نداريم و به اهدافمان بيشتر نگاه پروژهاي داريم تا نگاه پروسهاي. اين باعث ميشود به هدفهايمان يا نرسيم يا به يک صورت مجازي و بسيار خام و ناپخته برسيم.
وي افزود: به عنوان مثال ورود مدرنيته در غرب حاصل يک پروسه طولاني مدت بود و فوايد خودش را به همراه آورد هرچند که آسيبهاي خودش را هم داشت. ولي ما با مدرنيته به صورت پروژه برخورد کرديم و خواستيم يک دفعه مدرن شويم.
اين کارشناس حوزه فقه و ارتباطات ادامه داد: در سطوح کوچکترهم افراد به اهدافشان همين نگاه پروژهاي را دارند. عدم درک ما از اين فرايند و روحيه عجولانه ما و عدم تحمل مرارتها و سختيهاي طي کردن يک فرايند باعث ميشود که نگاهي تعجيلي داشته باشيم و از نگاه تدريجي فاصله بگيريم.
اين محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه اسلامي درمورد رابطه رشد يک شبه با اقتصاد و سياست هم گفت: در صورت رشد يک شبه، خيلي کم پيش ميآيد که انسان به نتيجه پخته شده و کامل برسد. شتابزدگي باعث تفريط و افراطهايي ميشود که در ساماندهي اهداف او سيستم را مختل و دچار شکست ميکنند. براي مثال کسي که ميخواهد در سياست در داخل سيستم حاکم رشد کند با يک گام بلند مثلا رانت يا با يک واسطه خود را به مراتبي در حاکميت ميرساند ولي او تجربه کافي براي مديريت آن فضايي که در اختيارش قرار دادهاند را ندارد و از طرفي ظرفيت لازم براي آن امکاناتي که در اختيارش گذاشتهاند را هم ندارد. اين عدم تجربه و عدم شخصيت باعث ميشود هم به خودش و هم به ثروت و قدرتي که به او دادهاند صدمه و آسيب بزند. در واقع هم خودش را خراب ميکند هم ثروت وقدرتي که به او دادهاند.
قائم مقام مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما در مورد اينکه چگونه ميشود افراد را براي رشد و پيشرفت به کار و تلاش و برنامه ريزي تدريجي مجاب کرد هم يادآور شد: در مرحله اول بايد با آموزش اين فکر غلط را اصلاح کنيم يعني در اين زمينه بايد فرهنگ سازي کنيم. بايد هرکسي که ميخواهد در سيستم رشد کند با آموزشهاي لازم و طي کردن مراحل مادون آن مرتبه به پختگي و تجربه کافي برسد. در وهله دوم بايد سيستم را طوري تعبيه کرد که امکان چنين رشدهاي يک شبه وجود نداشته باشد. در سيستمي که حزبي و طايفهاي و قبيلهاي اداره ميشود فرهنگ سازيها هم جواب نميدهد در اقتصاد هم همينطور است. تا زماني که با رانت ميشود يک شبه پولدار شد کاري از فرهنگ سازي بر نميآيد. بايد يک سيستم بسته و خود بسندهاي طراحي کرد تا هرکسي نتواند آن را دور بزند يا راه ميانبر بزند و از سيستم خارج شود و به اهداف فراسيستم دست يابد.