موزه‏هاي دفاع مقدس سيگنال معنوي ندارند

رضا مصطفوي پژوهشگر دفاع مقدس در گفت‏وگو با خبرنگار مديريت شهري شهر گفت: عنصر دفاع در تمامي موزه هاي جنگ وجود دارد، ما به دنبال تفاوت جنگ خودمان با ساير جنگ ها و به دنبال عنصر مقدسي هستيم که منجر به تفاوت جنگ ما با ساير جنگ ها شد. زماني که به موزه هاي جنگ و دفاع مقدس در ايران نگاه کنيد مي بينيد که از موزه جنگ کره شمالي، شرق آسيا و ساير کشورهايي که درگير جنگ بوده الگو برداري شده است.

وي عنوان کرد: تفاوت موزه جنگ ما با مثلا موزه جنگ کره شمالي در پيام حضرت امام است که مي گويد کمربندهايتان را ببنديد که هيچ چيز تغيير نکرده است، امروز جنگ فقر با جنگ استضعاف و استکبار شروع شده است .اين تفاوت ها بايد مشخص شود زيرا چيزي که در موزه هاي ما در حال حاضر وجود دارد بروز مادي جنگ است که در موزه هاي جنگ ساير کشورها نيز مشاهده مي کنيد.

مصطفوي افزود: جنگ ما دفاع مقدس بود و با ساير جنگ ها تفاوت ماهوي داشت. بدين معني که تقدس اين دفاع به آب و خاک نيست بلکه به اعتقاد و فرهنگ ارزش هاي انقلاب و دفاع مقدس است. بنابراين موزه دفاع مقدس بايد بيانگر ايمان، معنويت و رزمندگاني باشد که اين دفاع را انجام داده اند. چنين موزه اي بايد تمامي عناصر را از ساخت تا بهره برداري رعايت کند.

اين پژوهشگر تصريح کرد: ما بر اساس اعتقاداتمان مي گوييم قلم بايد طيب و طاهر باشد. در برخي از موزه اي دفاع مقدس ديده شده که نقاش کره اي يا هندي مشغول به کار هستند. من به اين قضيه منتقدم زيرا آن نقاش نمي تواند معنويت مور نظر را اعمال کند. در مراحل بعد بايد مکانيسمي طراحي شود تا ارزش ها را انتقال داد. به قطع اين انتقال با مجسمه و نقاشي و اين دست ابزارها انجام نمي شود بلکه با روايت گري مي توان مفاهيم مورد نظر را منتقل کرد.

وي با اشاره به اين که راويان دست اول ما به زودي از ميان ما خواهند رفت و ديگر براي بيان خاطرات و واقعيت هاي جنگ اين افراد را نداريم عنوان کرد: بنابراين بايد از حضور اين افراد استفاده کنيم. در مراحل بعدي بايد شاخصه هاي اعتقادمان براي ادامه جنگ را بيان کنيم.در 2 پيام مهم حضرت امام اين 2 شاخصه مهم را مشاهده مي کنيم. نخست پيام امام به مناسبت قطع نامه که بسيار شفاف تکليف ما را در بعد از جنگ مشخص مي کند و دوم پيام امام به مناسبت کشتار خونين حج در سال 62 .اين 2 پيام بايد در صدر برنامه ريزي هاي فرهنگي در حوزه دفاع مقدس و ساخت موزه هاي دفاع مقدس باشد زيرا مانيفست حرکت و تکليف انقلابي ما را مشخص مي کند که چه راهي را طي کرديم و چه راهي را بايد طي کنيم .

مصطفوي افزود: از موزه هاي دفاع مقدس کرمان، همدان و تهران بازديد کرده ام. با ديدن اين موزه ها مي توان گفت ممکن است در اين موزه ها تاثير عاطفي وجود داشته باشد اما تاثير معنوي اين موزه ها بسيار کم است. تاثير معنوي تاثيري است که از روحيه معنوي رزمندگان و در فضايي مثل شلمچه حاصل مي شود زيرا سيگنال هاي معنوي که در آن فضا است مخاطب را جذب مي کند اما در موزه هاي دفاع مقدس اين خلأ وجود دارد.

وي در پايان با بيان اين پرسش که حال اين خلأ را چگونه بايد جبران کرد، گفت: رفع اين خلأ نياز به يک کار کارشناسي و حضور جمعي از کارشناسان روانشناس، جامعه شناس، راوي و رزمنده دارد تا اتفاقات را در هر دو فضا بررسي و مقايسه کنند. موزه هاي تاريخي مثلا مجسمه کورش و داريوش را مي گذارند موزه دفاع مقدس مجسمه آويني و باکري و .... را در حالي که در موزه دفاع مقدس بايد بتوانيم تفاوت اين دو شخصيت و ويژگي هاي هر يک را بگوييم. آيا معنويت را مي توان با مجسمه و بازسازي برخي فضاها منتقل کرد؟ پاسخ به تمامي اين سوالات نياز به کارشناسي خاص خود دارد.