شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۱:۳۱
کد خبر: ۵۶۰۴۳
|
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۷
گزارش شهر از نشست نقد «بغض» در رسانه/
فيلم «بغض» مشكلات جوانان را مطرح مي‌كند كه پاسخش را به مسوولين امر واگذار مي‌كند.

به گزارش خبرنگار فرهنگي «شهر»، نشست نقد و بررسي فيلم بغض با حضور رضا درميشيان (كارگردان)، غلامرضا موسوي (تهيه‌كننده)، حبيب رضايي، باران كوثري و مهران احمدي (بازيگر)، تورج اصلاني (مدير فيلمبرداري)،‌هايده صفي ياري(تدوينگر) و خسرو نقيبي به عنوان منتقد و با اجراي عليرضا پورصباغ در فرهنگسراي رسانه برگزار شد.

   

غلامرضا موسوي با اشاره به اينكه تامين مالي از منبعي براي فيلم بغض امكان‌پذير نشد، گفت: تسهيلات وام در دنيا براي هنرمندان و فيلمسازان با دردسرهاي بسيار كمتر وجود دارد اما در ايران چنين امكاني وجود ندارد واگر هم باشد براي بخش خصوصي به صرفه نخواهد بود. همچنين در ساخت اين فيلم بايد مركز سينماي گسترش و مستند به فيلم‌هايي همچون «بغض» كمك كند و اين وظيفه اين سازمان است. در اين خصوص ما فيلمنامه «بغض» را به مركز سينماي گسترش و مستند فرستاديم اما با مشكلاتي روبرو شديم كه همه فيلم‌ها در ايران براي ساخت فيلم خود مواجه مي‌شوند.

   

موسوي در رابطه با دليل عدم كمك به فيلم‌ها از سوي سازمان‌هايي از جمله مركز سينماي گسترش و مستند، به جايگاه نامتوازن و نابحق برخي مديران فرهنگي اشاره كرد و گفت: مديرهاي فرهنگي در جايي قرار گرفته‌اند كه آن پست مورد نظر به اندازه قد متوسط آنها نيست، در حقيقت بايد آدم‌هايي را كه قدشان به پست‌شان مي‌خورد در جايشان بگذارند. به هر حال هيچ كمكي از سوي هيچ سازماني براي ساخت فيلم «بغض» صورت نگرفت و فقط موهبت‌هاي خداوند كمك حال اين پروژه بود.

 

رضا درميشيان در پاسخ به پرسش پورصباغ مجري اين جلسه مبني بر اينكه در اين فيلم نگاه راديكال به پديده مهاجرت وجود دارد؟، گفت: سعي نكردم چيزي را در فيلم «بغض» نكوهش يا مدح كنم. نسل الان موقعيتي دارد كه بايد به آن مي‌پرداختم و در اين فيلم واقعيت‌گرايي را در پيش گرفتم.

 

درميشان در ارتباط با نگاه خاص خود و هدف از ساخت «بغض»، گفت: نسل ما ـ دهه شصتي‌ها ـ در همه جهت دارد قرباني مي‌شود و در باتلاقي فرو رفته و در آن گير مي‌كند.

 

حبيب رضايي در رابطه با موضوع اين فيلم اظهار، داشت: مهاجرت در طبيعت هم وجود دارد كه به علت تغيير آب‌و‌هوا و به خطر افتادن محيط زيست موجوداتي مجبور مي‌شوند نقل مكان كنند. در واقع فرق سفر با مهاجرت هم در ناخوشايند بودن مهاجرت است.

 

رضايي با اشاره به اينكه بغضي در گلوي نسلي مانده‌ است كه حتي يك مكان و بهانه‌اي براي تخليه ندارد، گفت: اين دسته از آدم‌ها فكر مي‌كنند مقوله مهاجرت مي‌تواند آنها را به راحتي و آسايش برساند اما بغضي در اين آدم‌ها وجود دارد كه به هر جا بروند مانند شناسنامه در همه جا با آنها خواهد بود. به دليل اينكه ريشه اين بغض در جاي ديگر است. در واقع پشت اين مهاجرت يك اجباري وجود دارد كه بايد براي حل چنين مشكلاتي به آن ريشه توجه كرد.

 

باران كوثري در خصوص سخنان پورصباغ مبني بر تقسيم جهان غرب و شرق و تلقي غربي‌ها از افراد به عنوان عدد و رقم، با اشاره به اينكه تقسيم جهان غرب و شرق را قبول ندارم، گفت: اگر بحث مهاجرپذيري مطرح باشد، خود ايران بزرگترين مهاجرپذير است. تا زماني كه فردي مجبور نباشد مهاجرت نمي‌كند. در حقيقت بايد به هدف و برنامه افراد مهاجر هم توجه كرد؛ كمااينكه خيلي از افراد از ايران رفتند، در خارج از كشور تحصيل كردند، سپس به كشورمان برگشتند و خدمت مي‌كنند. بنابراين هيچ جاي جهان نمي‌تواند آدم‌ها را تبديل به عدد و رقم كند.

 

كوثري با اشاره به اينكه «بغض» در رابطه با مسايل دو جوان سرگردان است، گفت: اين دو جوان در ايران هم مي‌توانند غريب و نامتجانس با محيط خود باشند. بنابراين فرقي نمي‌كند اين دو شخصيت كجا زندگي كنند. در كل شرايطشان به ‌گونه‌اي است كه انگار براي زندگي ساخته نشده‌اند تا خوشبخت باشند.

 

اين بازيگر همچنين در رابطه با فيلمنامه «بغض»، گفت: در ابتدا اين فيلم قرار بود در ايران ساخته شود و در قصه اوليه بحث مهاجرت در آن موضوعيت نداشت اما در طي مراحل بعدي رضا درميشيان بسيار تيزهوشيانه بحث مهاجرت را در اين فيلم وارد كرد و آن را به نقطه قوت فيلم تبديل كرد.

 

مهران احمدي در رابطه با موضوع و كليت فيلم «بغض»، گفت: بين بودن و رفتن و همچنين بلاتكليفي ناشي از عدم امنيت اجتماعي، خصوصي و شغلي ماهيت فيلم «بغض» را تشكيل مي‌دهند.

 

تورج اصلاني در ادامه اين نشست با اشاره به اينكه من حرف‌هايم را با تصاوير نشات گرفته از ذهن كارگردان مي‌زنم، گفت: همانطور كه حبيب رضايي به جبر در مهاجرت اشاره كرد، معتقدم كه در جوامع ما اين موضوع تبديل به مبارزه سياسي مي‌شود در حالي كه هر كس بايد حال‌و‌هواي مناسب خود را در جغرافياي خاكي پيدا كند و نبايد به او برچسب بزنيم بلكه بايد از نظر جامعه‌شناسانه اين مسأله آسيب‌شناسي شود. به خاطر اينكه يك جبري براي اين مسأله وجود دارد كه در اين فيلم هم به آن پرداخته شده است. در كل عصيان در فيلم وجود دارد نسلي كه نمي‌داند به كجا تعلق دارد و اين مسأله بسيار تلخ است.

 

هايده صفي‌ياري تدوين‌گر، با بيان اينكه اگر بخواهيم از موضوع مطرح شده در اين فيلم فقط به اين نتيجه برسيم مبني بر اينكه مهاجرت مقوله بدي است، فقط به معلول پرداخته ايم و از علت غافل شده‌ايم، اظهار داشت: بنابراين حرف «بغض» چيز ديگري است از جمله اينكه جوان‌هايي را نشان مي‌دهد كه اميدي به آينده ندارند و اضطراب دلشان را فراگرفته است. در واقع اين جوان‌ها با چه اميدي مي‌توانند زندگي كنند، اين مسأله‌اي است كه در «بغض» به آن پرداخته شده است.

 

خسرو نقيب در رابطه با بحث مهاجرت در اين فيلم، با اشاره به اينكه در اصل بحث اصلي اين فيلم بحث مهاجرت نيست، گفت: رضا درميشيان در فيلم اولش ـ «بغض» ـ به پختگي و نگاهي رسيده است؛ بحثي را مطرح مي‌كند كه غير از مقوله مهاجرت است، بنابراين مي‌توان گفت؛ اين فيلم از چندين لايه تشكيل شده است و نگاه درستي هم به ماجراي مذكور دارد. در واقع قصه اين فيلم بر اساس حكمتي به خارج از كشور منتقل شده و اين مفاهيم، مقوله‌اي از جمله مهاجرت را چند برابر كرده است.

 

نقيب با اشاره به اينكه شرايط اجتماعي باعث مهاجرت اين دوجوان قصه مي‌شود نه چيزهايي از جمله دين و مذهب و غيره، گفت: بسياري از افراد مهاجرت مي‌كنند و مي‌توانند با داشتن امكانات و برنامه‌ريزي قبلي در مكان جديد زندگي متناسبي داشته باشند اما اين دو جوان قصه شرايط بخصوصي دارند.

 

نقيب با بيان اينكه فيلم «بغض» تصويري شبيه فيلم‌هاي آخر دهه 40 از جمله سينماي نادري را تداعي مي‌كند كه در آن فيلم‌ها به تنگناي معاصر پرداخته شده است، گفت: بايد اذعان كرد كه درميشيان به افت و خيز قصه‌اش كاملا واقف است در غير اينصورت ممكن بود فيلم از ريتم خاص خود خارج شود.

 

اين منتقد سينما با اشاره به تدابير درميشيان در تبديل فيلمنامه از نوع خطي به مدرن، گفت: فيلمنامه در حد پرداخت رئاليستي براي اين موضوع كافي نيست. بنابراين وي قوانين مختص فيلمنامه سينما را رعايت مي‌كند. همچنين درميشيان از كنار جذابيت‌هاي توريستي شهر استانبول عبور مي‌‌كند و بيشتر جا ماندن بچه‌ها را از زندگي به تصوير مي‌كشد.

 

درميشيان در رابطه با مقوله سردرگمي در اين فيلم، گفت: در اين فيلم نمي‌خواستيم به نتيجه خاصي برسيم، در واقع فقط هدفمان نشان دادن واقعيت‌ها بود. در اين رابطه از مسوولين مي‌خواهم كه فيلم را ببينند و براي نسلي كه در باتلاق بلاتكليفي دست‌وپا مي‌زنند چاره‌اي بينديشند.

 

تورج اصلاني در رابطه با عنوان كردن خداحافظي خود از عرصه سينما، با اشاره به اينكه خداحافظي‌ام از سينما به معناي رفتن هميشگي نبوده است، تصريح كرد: اين كم شدن فعاليتم در اين عرصه بستگي به مسايلي دارد از جمله اينكه من دنبال انگيزه‌ام در سينماي ايران هستم و اگر فيلمي به انگيزه‌هايم جواب بدهد و به تجارب من در اين عرصه بيفزايد بازهم كار خواهم كرد. در غير اينصورت، فضا را به جواناني مي‌سپارم كه اين عرصه را تجربه نكردند و خواهان آن هستند. البته در اين ميان كاهش كيفيت فيلم‌ها به كمبود بودجه تهيه‌كنندگان هم برمي‌گردد كه نمي‌توانند امكانات بهتري دراختيار فيلم قرار دهند تا از لحاظ فيلمبرداري و فني سطح استانداري را در سينماي ايران داشته باشيم.

نظر شما