دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۴:۴۸
کد خبر: ۵۶۴۶۸
|
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۱ - ۰۳:۵۳
نشست نقد و بررسي فيلم افتتاحيه المپيک 2012/
مراسم المپيك 2012 لندن يك فيلم جدي، اثري ملي و انگليسي بود و مي‌خواست انگليس را دهكده المپيك كند.

به گزارش خبرنگار فرهنگي «شهر»، نشست نقد و بررسي مراسم افتتاحيه المپيک از منظر سينمايي، فرهنگي و روابط بين‌الملل با حضور مسعود فراستي منتقد سينما؛ غلامحسين شعباني مدير مسوول و سردبير هفته نامه دنياي ورزش و دکتر محمدحسن خاني عضو هيئت علمي دانشکده علوم سياسي دانشگاه امام صادق (ع) ـ 19 مهر ـ در فرهنگسراي رسانه برگزار شد.

 

غلامحسين شعباني، مدير مسوول و سردبير هفته‌نامه دنياي ورزش، با تلقي از مراسم افتتاحيه المپيك 2012 لندن به عنوان مقوله‌اي جداي از كل المپيك، اظهار داشت: درست است كه اين المپيك و مراسم آن به بهانه ورزش به وجود آمده است اما در اصل موضوع ورزش در آن اولويت ندارد بلكه فرهنگ و قدرت كشورها به نمايش گذاشته مي‌شود.

   

شعباني در اين خصوص با اشاره به انگيزه اصلي شركت‌كنندگان در المپيك مبني بر ديدن مراسم افتتاحيه، افزود: گران‌ترين بليت‌ها مربوط به مراسم افتتاحيه المپيك است، خيلي از مسوولين در آن شركت مي‌كنند و حتي بعد از مراسم، براي ديدن مسابقات ورزشي در المپيك نمي‌مانند. بنابراين افتتاحيه المپيك حكايت و فلسفه خاصي دارد كه مي‌خواهد در عرصه‌اي خاص در جهان حرف بزند.

   

محمدحسن خاني، عضو هيئت علمي دانشکده علوم سياسي دانشگاه امام صادق (ع)، با اشاره به اينكه اين مراسم در دو مفهوم كليدي سياست و قدرت نرم مي‌گنجد، گفت: در اين فيلم طراحي افتتاحيه مراسم المپيك 2012 حركت از جزء به كل است، به طور كلي فيلم با مهارت شگفت‌انگيزي در طراحي‌اش مي‌خواهد تاثير قدرت نرم را نشان دهد.

   

خاني در اين ارتباط افزود: هماهنگي‌ها و انسجام به كار رفته در فيلم مراسم المپيك 2012 طوري است كه مي‌خواهد شكوه مراسم دولت انگلستان و بريتانياي كبير را نشان دهد كه موفق هم شده است. در واقع يك تصوير مثبت، مدرن، انساني، تحسين‌برانگيز و الگويي از خود به افراد در استاديوم ويا بينندگان در تمام دنيا، ارائه مي‌دهد.

    

اين عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق (ع) به كساني كه صحنه‌هاي المپيك 2012 لندن را آفريدند، از عدد 20 نمره 19.5 داد و در رابطه با جزييات اين مراسم، گفت: حدود 80 هزار نفر در استاديوم حضور داشتند و يك‌ ميليارد نفر هم در سراسر جهان تصاوير مراسم را به طور زنده دريافت مي‌كردند. اين مراسم حاصل هفت سال كار و تلاش طراحان آن بود، پنج‌ هزار نفر براي برگزاري مراسم كار كردند و چهار هزار نفر هم به صورت داوطلب ـ بدون دريافت پول ـ در تهيه مقدمات و همچنين در اجراي مراسم شركت داشتند، 108 ميليون پوند براي مراسم هزينه شد، 165 طبل‌زن براي مراسم در نظر گرفته شده بود.

  

وي به معني‌دار بودن بحث به كار رفتن واژه‌هايي خاص با ضريب بالا در اين مراسم با وجود اينكه گوينده‌هاي آنها تغيير مي‌كردند اشاره كرد و گفت: از جمله اين واژه‌ها، انقلاب صنعتي بود كه به كل جهان بشريت يادآوري مي‌كند؛ همه پيشرفت‌هاي‌تان را در عصر فضا و كامپيوتر مديون ما هستيد و ما خالق صنعت هستيم. همچنين در اين مراسم به جزيره عجايب اشاره مي‌شود، در واقع صفاتي تصويرساز به كرات براي توصيف انگليس به كار رفته است؛ از جمله موتور بخار، اختراعات و به طور كلي تغييرات بريتانيا زندگي مردم دنيا را عوض كرد، و واژه ديگر كليدي اين مراسم؛ NHS به معني سيستم بهداشت و درمان انگلستان است.

  

استاد روابط بين‌الملل و علوم سياسي با تاكيد بر موفقيت انگليس در اين فيلم، تصريح كرد: دليل اين موفقيت اين است كه هر جمله‌اي كه در مراسم گفته مي‌شود تاثيرگذار است، بطوريكه با كمترين مقاومتي ازطرف مخاطبان، ذهنيتي در آنها به وجود مي‌آيد مبني بر اينكه اي كاش مي‌توانستيم جزيي از جامعه كشور انگلستان و به عنوان شهروند آن باشيم كه چنين خود را به رخ جهانيان مي‌كشاند، در اين رابطه مي‌توان به استفاده از همه هنرپيشه‌ها و چهره‌هاي مشهور در مراسم اشاره كرد، از جمله ديويد بكهام، ملكه اليزابت، جيمز باند، مستر بين، هنرپيشه‌هاي خارجي از جمله بنگلادشي و روسي و غيره كه شهرت جهاني دارند، همچنين از خالق هري پاتر كه به عنوان موفق‌ترين نويسنده جهاني ياد مي‌كند.

 

مسعود فراستي منتقد سينما، با اشاره به اينكه مراسم افتتاحيه علاوه بر وجه فرهنگي و ورزشي‌اش، به شدت يك اثر سينمايي جدي است كه قابل مقايسه با افتتاحيه‌هاي قبل از اين نيست، گفت: با استفاده از همه تكنولوژي سينما تلاش كردند چيزي را خلق كنند كه بي‌نظير است و خيلي شبيه به فيلم متريكس شده كه در آن هم قدرت‌نمايي سينماي تكنولوژي فارغ از بحث‌هاي فلسفي پشت آن مطرح است. در واقع مي‌توان گفت انگليسي‌ها با قدرت فيل هوا كردند بطوريكه كاملا توانستند تصويرسازي كنند كه همه را مبهوت كند.

 

فراستي با اشاره به اينكه اين اثر مبهوت‌كنندگي خيلي عظيمي داشت و از همه جا از اين نظر قوي‌تر عمل كرده است، گفت: روش تصويرسازي اين مراسم افتتاحيه بيش از اينكه انگليسي باشد، امريكايي بود.

 

وي در اين ارتباط با بيان اينكه فيلم مراسم المپيك 2012 تركيبي از سينماي انگليس و سينماي امريكا بود، از حركت‌هاي دوربين گرفته تا تدوين، زاويه‌ها، رنگ، كمپزيسيون و ريتم. اساسا سينماي امروز سينماي امريكاست و جلوتر از سينماي انگليس حركت مي‌كند. اين اثر را فقط به عنوان يك فيلم مي‌توانيم بناميم.

 

فراستي در رابطه با بخش فرهنگي اين مراسم گفت: اينكه انگليسي‌ها از داده‌هاي خودشان از جمله از شكسپير تا ديكنز به شدت امروزي شده استفاده كردند، به نوعي اينها پشتوانه‌هايي‌اند كه تا به امروز هم از آن استفاده مي‌كنند. از پرچم‌هاي خود خيلي نابه‌جا استفاده كرده بودند اما به اصطلاح به‌جا هم نشسته بود و از موضوع انقلاب ـ كه رهبري‌اش را داشتند ـ مرتب از اين حوزه با تصاوير مبني بر اينكه ما ارباب جهان سود بوديم مي‌جستند. در واقع وقتي مخاطب فيلم را مي‌بيند، به فكر فرو مي‌رود كه خود او كجاي جهان قرار دارد؟، در اين تصاوير انگليسي‌ها به او مي‌گويند كه المپيك حق ماست، پشتوانه‌اش مال ماست و الان ما هستيم كه چنين افتتاحيه و اختتاميه‌اي را برپا مي‌كنيم.

 

شعباني در ادامه صحبت‌هاي خود با اشاره به اينكه مراسم افتتاحيه المپيك قدرت‌نمايي ميزبان و همچنين تعداد ورزشكاراني كه در استاديوم رژه مي‌روند، نشان‌دهنده جايگاه آنان در جهان است، گفت: كشور ما در اين خصوص ضعيف عمل كرده است. دليل اين اتفاق هم اين است كه مدال‌آوران ما اواخر برگزاري المپيك به اين رويداد سفر مي‌كنند و در نتيجه هميشه در مراسم‌هاي افتتاحيه المپيك‌ها قهرمانان و چهره‌هاي سرشناس كشورمان غايب‌اند. با توجه به اينها در اين مقوله آسيب‌پذير هستيم و دچار مشكلاتي مي‌شويم. در مقابل عمل ما شركت كشورهاي ديگر در مراسم افتتاحيه كنار ورزشكارانشان به قدري زياد بود كه دقيقا نصف فضاي استاديوم را پر كردند، در واقع نفس اين كارها نوعي قدرت‌نمايي است و تاثير اين عمل‌ آنها فرق مي‌كند با كشوري كه چهار تا ورزشكار به عنوان نماينده كشورشان در مراسم رژه بروند. در كل همه اينها در اذهان تاثيرگذار هستند.

 

اين مدير مسوول و سردبير هفته‌نامه دنياي ورزش، به يكي از رسالت‌هاي مراسم افتتاحيه المپيك 2012 لندن مبني بر آموزش به جوان‌ها در خصوص بحث‌هاي ماموريت، تعهد و مسووليت اجتماعي، گفت: در انگليس بسياري از افراد به صورت داوطلبانه در اين مراسم كمك مي‌كردند، برايشان كار كردن و گرفتن پيراهن مراسم يك افتخار محسوب مي‌شد، حتي استاد فيزيك به عنوان راننده داوطلب براي كمك به اين مراسم همكاري مي‌كرد اما در كشور ما چنين ديدگاهي وجود ندارد و اين كارها اسباب تمسخر مي‌شود.

 

وي با اشاره به اينكه در جامعه ما افراد مسن و سالمند فراموش مي‌شوند و تجربه‌هاي آنها ناديده گرفته‌ مي‌شود، گفت: اين درحالي‌ست كه در مراسم المپيك انگليس از تجربه افراد مسن استفاده مي‌كردند، هر چند اين مورد مختص انگستان نيست و در همه كشورها اين رويكرد وجود دارد، به هر صورت اين نگاه هيچ هزينه‌اي براي برگزاركنندگان نمي‌تراشد در عين حال از حضور اين دسته از افراد هم براي انجام فعاليت‌هاي فرهنگي‌ استفاده مي‌كنند اما در كشور ما استفاده از اين دسته افراد هيچ افتخاري براي ما ندارد.

 

شعباني المپيك را به عنوان آيين انساني فارغ از هر مكتب، مذهب و چيزي ديگري عنوان كرد و گفت: مبناي اين مراسم اين است كه همه افراد جهان در اين رويداد به عنوان ورزش بدون هيچ نگاه تبليغي دور هم جمع شوند. در واقع همه جهانيان دنبال حلقه مفقوده مبني بر نقطه اشتراك مي‌گردند. هر چقدر اين نقطه اشتراك ارتقا پيدا كند، احتمال نزاع‌ و جنگ كاهش مي‌يابد. بنابراين در ميدان المپيك اشتراك‌ها را مد نظر قرار دادند. از اين طريق در عرصه ورزش آيين دوستي و صلح بنيان نهاده شود. اين درحالي‌ست كه در عرصه سياست، اين موارد كمتر ديده مي‌شود كمااينكه هيچ وقت كشورهاي توسعه نيافته از جمله جامائيكا مطرح نمي‌شود و آنها نمي‌توانند خودشان را در جهان نشان دهند. بنابراين بنيان‌هاي فصل جديد المپيك برمبناي تفكر جديد مبني بر ديدگاهي يكسان به همه جوامع فارغ از هر حاشيه و تبعيض پي‌ريزي شد. در واقع در عرصه ورزش مثل فوتبال مرزها برداشته مي‌شود، همه نژادها حضور دارند و دايره شركت‌كنندگان گسترش مي‌يابد.

 

شعباني در اين ارتباط با اشاره به اينكه اگر كشوري اين مراسم را برگزار كند، اتومات‌وار پاي سياست به عرصه ورزش كشيده مي‌شود، خاطر نشن كرد: اين درحالي‌ست كه قرار بود اين عرصه سياسي نباشد اما بازهم ميدان قدرت مي‌شود، به عبارتي ديگر ورزش سياسي مي‌شود درحاليكه خاستگاهش سياسي نبود.

 

خاني با بيان اينكه تلفيق نور، زبان و تصوير در اين فيلم بسيار خوب كار شده است، بطوريكه انگار خود موزيك حرف با آدم مي‌زند، افزود: انگليس تاريخ و جغرافياي خود را در مقابل ديدگان بيننده به تصوير مي‌كشد، يادآوري مي‌كند كه ايرلند، اسكاتلند و غيره انگليس‌هستند و جاهاي تاريخي را در كمتر از 10 ثانيه شات مي‌زند و رد مي‌شود، مترو لندن، لندن بريدج، تنوع نژادي و قومي را نشان مي‌دهد و همه اينها عامدانه اتفاق مي‌افتد تا تنوع مذهبي، زيست محيطي و صنعتي در اين كشور منعكس شود.

 

خاني در اين ارتباط افزود: به نظر مي‌رسد كه همه زيبايي‌هاي تاريخي و جغرافيايي انگليس در صحنه‌هاي مختلف فيلم به تصوير كشيده شده است و همه مفاخر تاريخي، هنري، سياسي، علمي و صنعتي خود را به رخ مي‌كشد. در واقع از هيچ آيكن انگليسي چشم‌پوشي نمي‌شود و همه نقش خود را در فيلم ايفا مي‌كنند. با توجه به اينها اگر از زاويه صنعت توريسم به اين موضوع نگاه كنيم، در اين ميان يك ميليارد نفري كه فيلم را مي‌بينند، آرزو مي‌كنند يك روز به لندن سفر كنند.

  

وي به مقوله يادآوري كارگردان به بينندگان در مراسم افتتاحيه المپيك 2012 لندن، اشاره كرد مبني بر اينكه انگليس در اين مراسم به مخاطبان، نقش انگلستان را در تغيير سرنوشت جهان توسط اختراعاتش يادآوري مي‌كند، از جمله اينكه انقلاب صنعتي و ماشين بخار و همه مظاهر تكنولوژي را در زندگي خود مي‌بينيم كه در اين مراسم مرور مي‌شوند. از جمله مرور تاريخي كه صحنه‌هاي كارخانه و كارگر را نشان مي‌دهد و از اين طريق به ذهن بيننده اين موضوع متبادر مي‌شود مبني بر اينكه انگليسي‌ها اين جايگاه را به آساني هم به دست نياورده‌اند بلكه با سخت‌كوشي بوده و اينها تحسين‌ برانگيز است. بنابراين حق انگليس‌هاست كه در اين جايگاه باشند.

 

خاني در تصاوير برگزاري اين مراسم به حلقه مفقوده‌اي اشاره كرد مبني بر اينكه ازتصوير و چهره ديگر انگليس؛ از جمله استعمارگري، تجاوزگري و خشونت‌طلبي كه امروز هم دنبال مي‌شود، اما در اين فيلم هيچ اثري از آن براي بيننده احساس نمي‌شود، و گفت: در فيلم مورد نظر ستم‌هايي كه به ايرلند جنوبي روا داشته شد ياد بيننده نمي‌افتد كه اينها به طراحي ماهرانه فيلم برمي‌گردد، در حقيقت مراسم طوري طراحي شده است كه مردم از ياد مي‌برند؛ انگليس يك چهره زيرين هم داشته است.

 

فراستي به قدرت جدي فيلم در ارائه تصوير خوب و مثبت از انگليس به جهانيان اشاره كرد و گفت: فيلم مزبور به قدري خوب مباحث خود را ارائه مي‌كند، بطوريكه از استعمار پير كه تا به امروز هم اين خط را دنبال مي‌كند خبري نيست و انگار نه انگار كه انگليس زماني چه بوده است و فقط صلح‌طلب، صاحب انقلاب صنعتي و وحدت جهاني است!

 

فراستي در ادامه سخنان خود به پنج دايره پرچم المپيك اشاره كرد و در اين رابطه گفت: اين پنج دايره طوري نمايش داده مي‌‌شود كه آنها اساسا خود انگليس‌اند نه همه دنيا. در واقع همه دنيا را مصادره به انگليس مي‌كند.

 

اين منتقد سينما به حضور زياد سياه‌پوست‌ها در جريان برگزاري مراسم اشاره كرد و گفت: در اين فيلم سياه‌پوست و همچنين نژادهاي گوناگون ديده مي‌شود اين درحالي‌ست كه امريكا به اين شكل است نه انگليس. با توجه به اينها در واقع انگيس با اين كار به نوعي دنبال وحدت جهان است، جهاني كه امروز دهكده‌ جهاني است و ـ با اين تصاويرـ كل دنيا انگليس است نه امريكا به بينندگان القا مي‌شود.

فراستي همچنين به ‌آيين‌هايي كه در اين مراسم به كار رفته اشاره كرد كه بسياري از اينها مال خودشان نيست از جمله هري پاتر اما در بازنمايي از آن خود مي‌كنند. در واقع هري پاتر شايد در نگارش به زبان انگليسي باشد اما در واقعيت يك پديده امريكايي است. در حقيقت اين هوش انگليسي است كه از هر چيزي به نفع خود استفاده مي‌كند.

 

وي در ادامه استفاده از مستر بين را يك گاف تلقي كرد و گفت: اصلا از اين دلقك خوشم نمي‌آيد و با آن مسخرگي‌هايش سوراخي در فيلم مي‌كارد.

 

فراستي با بيان اينكه موردي كه در اين فيلم در ذوق مي‌زند اما خوب كار شده، موسيقي است، گفت: بطوري كلي درحوزه فيلم غير از رنگ، موسيقي اساس فيلم است. آهنگ imaging… يعني تصور كنيد انگليس و آزادي اين است. در واقع خيلي هوشمندانه با يك كار سينمايي خيلي جدي همه چيز را مصادره مي‌كنند و اين اثر را در بينندگان مي‌گذارند.

 

اين منتقد سينما، با اشاره به اينكه 90 درصد مباحث اين مراسم، به ساختن و كار، كار، كار اختصاص يافته است و اين موضوع مهم‌ترين مطلب فيلم است، گفت: اين بسته مبلغ كار انگليسي است البته زماني كه به جنتلمن‌ها مي‌رسد تا حدي مضامين لو مي‌رود، در واقع برخلاف بيان اين فيلم؛ زحمتكش‌ها در انقلاب صنعتي تاثير داشتند اما ديگران از آن سود مي‌برند. در مراسم المپيك مجموعه آدم‌هاي زحمتكش و آدم‌هاي ديگر در ميزانسن جدا نشان داده مي‌شود، به معني اينكه كار را كسي كرده اما نتيجه از آن ديگري است. بنابراين در اينجا تفكر دني لو مي‌رود. معلوم مي‌شود كه خيلي وحدت‌طلب نيستند و تفكر بورژوازي و سرمايه‌داري دارند.

 

وي به نكته ديگري در اين فيلم اشاره كرد مبني براينكه مهمترين نويسنده تاريخ بشريت را نويسنده هري پاتر عنوان كردند ـ كه به دليل پرفروش بودن كتاب است ـ ، اين جمله نامردانه‌اي راجع به اين مقوله بود و به نوعي توهين به شكسپير و بزرگان اين عرصه بود.

 

فراستي در رابطه با كتاب هري پاتر گفت: هري پاتر تخيلات و بيشتر خرافه‌اي است، اساسا جادو را امروزي كردن است و با جادو به جايي رسيدن را مطرح مي‌كند كه توسط فيلم‌هاي امريكايي فرهنگ نيمه خرافي و نيمه بت مني را ترويج مي‌دهد. در واقع يك فرهنگ مصرفي غيرمترقي است و هرگز حركت رو به جلو ندارد. حداقل در بت من طرفداري از علم وجود دارد اما در هري پاتر رفتن به دنياي خيال. در كل در هري پاتر از علم براي رفتن و پيشرفت استفاده نمي‌كنند.

  

اين منتقد سينما به نظم عجيب و غريب در مراسم المپيك 2012 اشاره كرد و گفت: اين نظم خيلي خوب كار شده و خيلي به دقت وارد نما مي‌شوند. اين آمدن و رفتن‌ها بي‌جهت نيست. خيلي درست و استادانه همه چيز آغاز و پايان مي‌گيرد.

 

شعباني با اشاره به اينكه بايد از ميزبان و برگزاركننده المپيك انتظار معقولي داشته باشيم، تصريح كرد: نبايد انتظار داشته باشيم كه انگليس در اين مراسم از بدي‌ها و نامناسبات تاريخ كشورش در طي مراسم يادآوري داشته باشد. در واقع اساس مراسم براي بهتر نشان دادن كشور است.

 

وي با اشاره به اينكه ورزش همه لايه‌هاي بشر را آشكار مي‌كند و اين آفت ورزش است، در اين رابطه افزود: ورزش و خصوصا عصر گسترش ارتباطات ميدان جلوه است. در واقع آفت ورزش اين است كه خلوت را از بين مي‌برد. نيمه واقعي انسان در ورزش از بين مي‌رود. آنچه كه باعث ارتقا و رشد فكري انسان‌ها مي‌شود در خلوت اتفاق مي‌افتد. در واقع لايه زيرين افراد بايد از خلوت آنها ظهور كند. در اين مقوله ما كمبود داريم و مي‌بايست دست به ساحت اهل ادب و هنر دراز كنيم كه دراين زمينه تحولاتي رخ دهد.

 

محمد حسن خاني با اشاره به معناي ضمني بعضي‌ از صحنه‌هاي فيلم؛ آنها را برشمرد؛ از جمله اينكه فيلمبرداري بسيار ماهرانه با زواياي مختلف، زمان انتقال ملكه از كاخ به استاديوم، نشان دادن پل‌ها و نگاه صميمي و طبيعي مردم و دست‌ تكان دادن به آنها مفهوم بيعت مردم با ملكه را نشان مي‌دهد، همچنين چندين بار گل‌هاي شقايق را به عنوان نماد احترام به شهداي جنگ جهاني اول و اروپا نشان داد و در واقع كساني كه جانشان را هم براي بريتانيا و هم براي بشريت دادند. از نشانه‌هاي ديگر اين فيلم، مي‌توان به زمان به آسمان رفتن پنج حلقه اشاره كرد كه ثمره انقلاب را تجسم مي‌كند و اينكه باران و نور رحمت الهي به يمن انگليس بر سر كره زمين مي‌بارد. همچنين در اين مراسم حمل پرچم انگليس توسط ورزشكاران و حتي بچه‌ها صورت نمي‌گيرد، بلكه توسط نيروي سه‌گانه ارتش انگليس انجام مي‌شود كه بگويد هم مديون شهدا هستيم و هم ارتش كنوني. در حقيقت به صورت خيلي نمادين نشان مي‌دهند اين شكوه مديون ارتش است، تا حس غرور ملي انگليسي‌ها را براي يك ميليارد بيننده تحسين‌برانگيز ‌كند.

  

وي هدف غايي دولت‌ها و سياستمداران را در تسخير قلوب مردم قلمداد و گفت: بخشي از اين هدف به واسطه قدرت نظامي، مادي و هزار مكانيزم ديگر به دست مي‌آيد و بخشي ديگر نيز به نوع ديپلماسي فرهنگي و قدرت نرم برمي‌گردد. در اين ميان انگليس با اين رويكرد به خوبي مي‌تواند اذهان و قلوب مردم را تسخير كند و افراد ساعاتي ميخكوب تلويزيون كند.

 

خاني با اشاره به اينكه نمايش اين فيلم سه و نيم ساعت مراسم المپيك 2012 به همه جهانيان، اثر دو هزار آگهي تلويزيوني را در جهان براي انگلستان داشت، گفت: صدها مبلغ ديپلماسي كه انگليس بايد هزينه مي‌كرد و در نهايت هم احتمال نتيجه‌بخش بودنش نامعلوم بود، توانست با انجام اين مراسم و نمايش آن تاثيرگذاري جدي را داشته باشد. بنابراين كارگرادني چنين مراسمي تحسين برانگيز مي‌شود.

 

فراستي با تاكيد بر اينكه اين فيلم به شده يك اثر ملي و انگليس است، گفت: به نوعي مي‌خواستند چهره انگليس را امروز تطهير كنند بلكه امروزي جهاني كنند و براي اين كار هم از داده‌هاي انگليسي استفاده كرده است. در واقع مي‌خواهند بگويند كه امريكايي‌ها اصلا ملت نيستند و انگليس است كه ملت است. در اينجا بايد گفت كه اين 72 ملت امريكا هر كاري كند جهاني است و مديوم آن هم سينماست ولي موقعيت انگليس اينطور نيست. ملت انگليس ملت اروپايي است و فرهنگ دارد برعكس امريكا كه هر چه دارد از ديگران دارد. در واقع همه آدم‌هاي حسابي‌اش از كشور انگليس است. در كل از اين كشور يك تصوير تلفيق ملي و جهاني را نشان مي‌دهد.

 

وي با اشاره به اينكه جيمز باند جاهاي بد فيلم است حتي در تدوين، در جاهايي كه پرچم‌ها را بالا مي‌برند، مونتاژ خوبي از آب درنيامده است. استقبال مردم از ملكه عبوس در فيلم لو مي‌رود.

 

اين منتقد سينما در رابطه با نحوه رژه ورزشكاران ايراني در استاديوم مراسم المپيك 2012، با اشاره به اينكه اين رژه طوري بود كه انگار خودمان هم خودمان را به رسميت نمي‌شناسيم، ادامه داد: دراين تصاوير كشورهايي كه انگليس آنها را دوست ندارد كاملا معلوم بود و با توجه به تايم‌ها و زوايا، كه يك لانگ شات و سه تا نما در تصوير كردن ايران زدند و تمام. بنابراين نشان داد كه اصلا ما را دوست ندارند اما ژاپني‌ها و ايتاليايي‌ها را بسيار دوست داشتند، بالتبع تصاويرشان بسيار با ساير كشورها متفاوت بود و اين كار كاملا انگيسي بود.

 

فراستي در رابطه با كليت اين فيلم اظهار داشت: با فيلم خيلي جدي روبرو هستيم، كار ملي و انگليسي با بخش‌هاي انقلاب، رابطه كار با جهان و غيره است بنابراين بايد خيلي چيزها از آن ياد گرفت.

 

وي در پايان در حوزه بحث هنر و ورزش به لزوم خلوت داشتن در جمع شلوغ تاكيد كرد و افزود: موقعي كه در اجتماعي هستيم معلوم شود كه اهل خلوت هستيم نه شلوغي. در واقع در جمع شلوغ هم خلوتي بودنمان را نشان دهيم، چه در اسكار و چه در جاي ديگر. نشان دهيم كه ايراني هستيم و فرهنگ پشت‌مان وجود دارد. اين مقوله را هم بايد سينما نشان دهد و هم ورزشمان، در حقيقت معلوم شود كه هويتي داريم و در آنجا هم خلوت شرقي و ايراني نمايان شود. پيشنهاد مي‌كنم چهار دقيقه خلوت كنيد و ين خلوت‌ها را هم بياوريد بدون اينكه از جهان عقب بيفتيم.

 

بر اساس اين گزارش، مراسم افتتاحيه بازي هاي المپيک با توجه به ميزباني کشورهاي مختلف در دوره هاي گذشته هميشه از جذاب‌ترين بخش‌هاي المپيک بوده است. در سال 2012 افتتاحيه اين مراسم در کشور انگليس برگزار شد، اما مراسم اين دوره از المپيک که کارگرداني آن توسط «دني بويل» کارگردان فيلم «ميليونر زاغه‌نشين» که توانست در سال 2007 اسکاررا از آن خود کند، متفاوت‌تر از دوره هاي پيش برگزار شد.


نظر شما