به گزارش خبرنگار فرهنگي «شهر»، فيلمهاي «ثانيههاي سربي» اثر سيدرضا رضوي با حضور رامتين شهبازي به عنوان منتقد، علي علايي مجري و كارشناس و با حضور صاحبان اين فيلمها مورد نقد و بررسي قرار گرفت.
در بخش اول رامتين شهبازي در خصوص «ثانيههاي سربي» سيدرضا رضوي، با اشاره به اينكه فيلم «ثانيههاي سربي» فراروايت است، آن چيزي كه در روايت شناسي پست مدرنيسم از آن ياد ميشود. فراروايت را فقط در سينما و ادبيات نداريم بلكه در عكاسي، نقاشي و غيره ميتوانيم فراروايت داشته باشيم، اين مقوله يكي از بحثهايي روز است.
شهبازي در ادامه با بيان اينكه فرايند خلق يك اثر خيلي مهم است، بخاطر اينكه بحثهاي جامعهشناسي مختلفي را رقم ميزند، در اين خصوص اظهار داشت: اين بحث در حوزه انسانشناسي بخصوص درهنر مطرح است و به آن پرداخته ميشود.
اين منتقد در فرايند خلق يك اثر به بحث عامليت هنرمند و ساختارها اشاره كرد و گفت: اينكه هنرمند چقدر عامليت دارد و همچنين ساختارها چقدر او را در خود ميبلعند؟ مثالهاي آن در هنر ما فراون است. مثلايك زمانهايي هنرمند نميخواهد عامليت خود را از دست بدهد، براي همين دليل ساختاري را ترك ميكند و مدتي از ساختار دور ميماند. وقتي كه ساختار به شكل مناسبي برگشت و او ديد كه عامليتش از بين نميرود، بازيگر به آن شرايط برميگردد و آنرا حفظ ميكند. در واقع اين بحث جديدي است كه در حوزه انسانشناسي هنر به آن پرداخته ميشود و بر همين اساس مقوله فراروايتها بحث بسيار مهمي است و مطرح ميشود.
اين منتقد با تاكيد بر اينكه فيلم «ثانيههاي سربي» فراروايت مستند است، گفت: درباره شخصي كه ميخواهد واقعه 17 شهريور را روايت كند؛ روايتي از يك روايت. حال بايد ديد آن روايت چگونه دارد شكل ميگيرد؟، آيا در اينجا فيلمساز آيا يك گزارشگر است يا آيا قرار است صرفا عكس بگيرد؟، اين بحث نبايد با مستند پرتره اشتباه گرفته شود چون مستند پرتره لزوما در مورد روايت كردن نيست، در واقع نكتهاي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه فيلمساز وقتي فيلمي را ميسازد در اينجا سيدرضا رضوي را ميتوانيم مخاطب قرار دهيم مبني بر اينكه آيا صرفا در حال گزارش كردن اتفاقي كه براي آن خانم آبيار دارد ميافتد يا نه، نگاه خودش هم در ساخت فيلم دخيل است؟
شهبازي در ادامه سخنان خود با اشاره به اينكه تربيت و رفتار دوربين را در اين فيلم بايد در نظر داشت، گفت: اين موضوع رد پاي كارگردان را به همراه خود دارد.
اين منتقد با بيان اينكه در فيلم سيد رضا رضوي مخاطب يك پيرنگ مشخص را ميبيند، گفت: من كاري ندارم كه كدام نقاط فيلم بازسازي بوده و يا نه اتفاقات در لحظه اتفاق افتاده است، اما آن چيزي كه مشاهده ميكنم بر اساس پلات شكل گرفته است وهمين پلايت فيلم را به شدت به روايت نزديك ميكند، آن چيزي كه فيلم مستند را ميتواند از تكراري بودن ويكنواخت بودن نجات دهد، تا يك جاهايي نميدانيم شخصيت آپاراچي براي چه چيزي در فيلم صحبت نميكند و چرا راز خود را پنهان ميكند؟ در واقع اين اتفاقي است كه ترفند خود شخصيت است، نميخواهد حرفهايش را به هر دليلي به مخاطب بزند و اين موضوع توسط شخصيت صورت گرفته ولي فيلم را تا زماني ميبينيم تا زماني كه راز اين شخصيت برملا شود نيمي از انرژي فيلم را ميگيرد و وقتي اين اتفاق ميافتد.
وي ادامه داد: طبيعتا برقرار كردن ارتباط مخاطب با فيلم دچار مشكل ميشود، خانم آبيار در فيلم از آپاراچي به اصطلاح حرف ميكشد، در قسمتي كه كارگردان و گروهش را از اتاق بيرون مي كند با پنهان كردن بخشي از آن چيزي كه در واقعيت رخ داده است به نوعي با دستكاري كردن آن روايت اوليه، همچنان داستان را براي مخاطب تازه نگه ميدارد، باعث ميشود كه در ذهن مخاطب تعليق حفظ شود، آن جايي كه رد پاي آپارچي بماند حفظ شود، و مخاطبان از اينجا به بعد به يك شيوه ديگري با فيلم برخورد داشته باشند، حالا ديگر تنها تمركز مخاطب روي شخصيت آپاراچي نيست تمركز ما روي شخصيت خانم آبيار و آپاراچي است. در واقع فيلمساز يك شخصيت را با آن اطلاعاتي كه حذف ميكند يك شخيت را به دو شخصيت تبديل ميكند، حالا تعليق مخاطب در رابطه با يك شخصيت نيست بلكه درگير دو شخصيت داستان مِيشود. در اينجا شخصيت ابيار ميتواند شكل بدهد به آن چيزي كه تعليقي كه مورد نظر كارگردان بوده و بايد اتفاق ميافتاده است و همين باعث ميشود انرژي فيلم تا انتها باقي بماند و مخاطب را با خود نگه دارد. در نتيجه «ثانيههاي سربي» جزو فيلمهاي مستند كلاسيك تلقي نميشود و ميتوان گفت كه نوع جديدي در ژانر فيلمهاي مستند است.
رامتين شهبازي با تاكيد بر اينكه قسمتهاي از اين فيلم طولاني است و بايد كمي كوتاه ميشد، گفت: در فيلم خيلي صحبت ميشود و اطلاعات از طريق كلام بيرون كشيده ميشود. چون فيلمي است كه بسيار بر كنش متكي است و وقتي كه اطلاعات به كلام منتقل ميشود در آن قسمتي شخصيت سلطاني ميايد شروع به تعريف كردن اتفاقات يمافتد و يا در جاهايي از اين قبيل ميتواند كوتاهتر شود با اين كار هم ميتوان ريتم فيلم را منظمتر كرد و هم اينكه در قمستهايي از فيلم كه مخاطب احساس خلأ ميكند و تكرار اطلاعات وجود دارد حذف شود.
اين منتقد در ادامه صحبتهاي خود، پخش فيلم «گوزنها» در «ثانيههاي سربي» را جزو زوايد فيلم عنوان كرد و در اين خصوص گفت: اين قسمت در فيلم ميتوانست با يك اشاره كوتاه در فيلم مطرح شود و زمان طولاني فيلم را به خود اختصاص ندهد. در واقع اين موضوع كليت فيلم را مخدوش كرده است.
شهبازي با اشاره به اينكه اين فيلم بر اساس ساختارهاي علي و معلولي كشف و شناخت به پيش ميرود، گفت: شايد بتوان حتي «ثانيههاي سربي» را نوعي داستان پليسي قلمداد كرد كه بايد ديد چه كاركردي ميتواند فيلم مستند در اين ژانر داشته باشد و چه عملكردي در اين مقوله داشته باشد.
شهبازي صداگذاري «ثانيههاي سربي» را قابل توجه ارزيابي كرد و در اين خصوص گفت: صداهاي شاهد،آموبولانس، نوازنده، در واقع صدا در جاهايي كه تصوير نتواند به بعد لازم دست پيدا كند، صدا اين بعد را تقويت ميكند و كار را به جلو ميبرد.
اين منتقد در پايان با اشاره به اينكه به طور كلي مستند «ثانيههاي سربي» نزديك به مستند نمايشي درستي كه وظيفه خود را انجام داده است.
سيد رضا رضوي در ادامه با اشاره به اينكه همه اتفاقات لوكيشنها، ادمها و غيره در اين فيلم در واقعيت رخ داده و مستند است، گفت: اما براي اين فيلم را با نوشتن فيلمنامه دراماتيزه كرديم. در واقع به به جاي مصاحبه كردن به اين موضوع پرداختيم. در واقع در قالب يك درام موضوع خود را به مخاطب ارائه كرديم.