محمدرضا سرشار در گفتوگو با خبرنگار شهر درباره وجوه شخصيتي اين شاعر انقلاب گفت: من عمراني را از دو وجه ميشناختم؛ يکي بهعنوان شاعر انقلاب و ديگري هم بهطور خاص به عنوان عضو انجمن قلم ايران. عمراني به لحاظ شخصيتي کسي بود که از همان اول از نظر انديشه، راه خود را پيدا کرد؛ يعني مطلقا اين اعوجاجها و به چپ و راست زدنها و گاهي شل و گاهي سفتکردنها در مسائل عقيدتي در ايشان راه پيدا نکرد. وي ادامه داد: از همان روز اول که وارد وادي شعر شد و شناخته شد، يک راه را انتخاب کرد که همان راه اسلام و انقلاب و پيروي از رهبري و ولايت بود و تا آخر هم در همان موضع باقي ماند. اين از آن مسائلي است که در شاعران نسل انقلاب هميشه مشاهده نميشود. شعراي زيادي داشتهايم که خوب هم شروع کردند و با انقلاب شروع کردند؛ ولي بعدها دچار اعوجاجهايي شدند و به چپ و راست زدند. البته بعضي از آنها دوباره برگشتند؛ ولي بعضي هم برنگشتند. در مورد عمراني اين اعوجاجها وجود نداشت.
پاک و منزه و بيحاشيه بود، شهرتطلب نبود
اين نويسنده افزود: نکته ديگر در مورد عمراني، شخصيت پاک و صاف و منزه ايشان بود. متاسفانه در ميان اهالي هنر، بهرغم تواناييهايي که گاهي در آثارشان ميبينيم، بعضا شاهد نکات تيرهاي هستيم که خيلي براي مردم معمولي دلچسب نيست. براي مثال ممکن است برخي هنرمندان مشکلات اخلاقي يا اعتيادهايي به مواد مخدر يا مشروبات الکلي داشته باشند؛ ولي در شخصيت عمراني از اين دست مسائل وجود نداشت و او از ابتدا تا انتها يک انسان کاملا پاک، سالم و درست بود.
سرشار درباره ديگر وجوه شخصيتي خليل عمراني اظهار داشت: نکته ديگر اينکه عمراني به هيچ عنوان شهرتطلب نبود. شهرتطلبي يکي از آفتهاي بزرگ هنر است و کمتر هنرمندي را ميتوان پيدا کرد که دچار اين آفت نباشد. در عمراني اين خصيصه را نديدم. يعني او شعر نميگفت که مشهور شود و به دنبال مشهور کردن خود نبود.
دفاعش از حقيقت، دفاعي نجيبانه بود
وي ادامه داد: او جزء بيحاشيهترين شاعران ما بود. از آن دسته شاعران که سرگرم کار خود بودند؛ بدون اينکه حاشيهاي داشته باشند. دفاع او نيز دفاع نجيبانه و شجاعانه از حقيقت بهنحوي بسيار محسوس بود. در دورهاي که نصراله مرداني هنوز در قيد حيات بود، همه او را بهعنوان شاعري بزرگ و توانا پذيرفته بودند؛ هرچند بعضي حسودان حاضر نبودند اقرار کنند. اين شاعر به دليل پايبندي به مواضع عقيدتياش در يک دوره مورد آزارها و اذيتهاي رواني بسيار زيادي از طرف گروهي از شاعران سابقا انقلابي که با انقلاب زاويه پيدا کرده بودند، قرار گرفت و بسيار اذيت شد.
اين نويسنده با بيان اينکه اين عده براي خودشان تشکيلات شاعري درست کردند و هنوز هم هستند، ادامه داد: عمراني در آن دوره بسيار مردانه پاي مرداني ايستاد و بدون ترس از اينکه مورد تحديد و تحريم و آزار و اذيت قرار گيرد، از مرداني دفاع کرد و تا پايان هم به اين دفاع ادامه داد. البته به شيوه خودش که شيوهاي بسيار نجيبانه بود، نه با پرخاش و برخوردهاي تند؛ بلکه مستدل و علمي دفاع کرد. اين شيوه دفاع هم به آقاي مرداني روحيه ميداد و هم بر افکار عمومي نسبت به اين شاعر بزرگ انقلاب موثر بود.
بهترين اوقاتش را صرف پرورش شاعران جوان کرد
سرشار افزود: شاگردپروري ايشان نيز يکي ديگر از خصايصشان بود. معمولا هيچ چيزي براي هنرمندان عزيزتر از هنر خودشان نيست و عشقشان به کار هنريشان سبب ميشود از بسياري مسائل ديگر غفلت کنند يا از بسياري مسائل بگذرند. کمتر هنرمندي که واقعا هنرمند است، حاضر ميشود يک بخش از عمرش را صرف پرورش هنرمندان جوان کند. ولي عمراني از ابتدا تا انتها به اين کار مشغول بود و چه بسا اوقات گرانبهايي را که ميتوانست صرف توليد آثار بهتر و فاخرتر در عرصه شعر کند، صرف پرورش استعدادهاي جوان شعري کرد.
وي تصريح کرد: در سالهاي اخير فوت هنرمندان بسياري را ديدهايم، تشييع جنازههايشان را هم ديدهايم؛ ولي اين تعداد جمعيت، کمتر در تشييعجنازه هنرمندي حضور پيدا ميکنند. کيفيت حضورها نيز متفاوت است؛ زيرا برخي ممکن است تنها براي اداي تکليف در برخي تشييعجنازهها حضور يابند و برخي نيز به قول افراد بدبين، تنها براي اين بيايند که زير جنازه عکس بگيرند و براي خود رزومه درست کنند. سرشار ادامه داد: ولي عمده افراد حاضر در اين تشييع جنازه را افرادي ديديم که با دلشان حضور پيدا کردهاند و از صميم قلب متاثر بودند و اشک ميريختند. اين هم براي يک هنرمند کم چيزي نيست. اميدوارم همانطور که دنياي ايشان خوب بود، آخرتشان بهتر از اين باشد که انشاءالله همينطور هم هست.
در همين زمينه بخوانيد:
توانمنديهاي عمراني مغفول مانده است/ آثار چاپنشده بسياري از آن مرحوم وجود دارد