سه‌شنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۳
ساعت : ۰۰:۴۷
کد خبر: ۵۸۳۴۷
|
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۶
رييس کميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران تاکيد کرد:
رييس کميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران گفت: شهرداري ، تهران را به شهري انسان گرا مبدل کند؛ شهري که انسان محور توسعه آن باشد و انسان در آن ديده شود.

به گزارش شهر به نقل از روابط عمومي شهرداري منطقه 22، مرتضي طلايي در همايش بررسي عملکردها، اقدامات و برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي منطقه 22 با اشاره به اين که شهرداري در سالهاي اخير به دنبال اين بوده که سمت و سوي وظايفش را به سمت شهروند گرايي سوق دهد ، تصريح کرد: شهرداري در اين رويکرد، همواره به دنبال اين بوده که به نسبتي که خدمات کالبدي انجام مي‌دهد و جاده و خيابان مي سازد، به شهرونداني که در اين محيط زندگي خواهند کرد نيز نگاهي داشته باشد.

 

رويکرد تبديل شهرداري از يک سازمان خدماتي عمراني به يک نهاد اجتماعي نه به معناي اين بوده که شهرداري وظايف ديگر دستگاههاي متولي حوزه فرهنگ را انجام بدهد بلکه بدين معناست که شهر را به شهري انسان گرا مبدل کند؛ شهري که انسان محور توسعه آن باشد و انسان در آن ديده شود.

 

بر همين اساس  رويکرد ما استقرار محله محوري و سپس استقرار محله و توسعه شوراياري ها و تشکل هاي مردم نهاد است. تمامي فعاليت هايي که در اين خصوص صورت گرفته و مي گيرد، در واقع به دنبال اين است که زيرساختها با ساختارها، سازمانها و روشهايي که مي تواند اين امر را محقق کند در همه ابعاد در نظر گرفته شود و طبيعي است شوراياري ها در اين امر، چشمان ناظر و مومن مديريت شهري هستند.

  

وي در بخش ديگري از صحبت هاي خود انتظار مديريت شهري را از شوراياران و امناي محله ها براي رسيدن به شهري با هويت اسلامي و ايراني ، در گرو ارائه کاري جهاد گونه دانست و افزود: « در واقع اين مردم هستند که بدون هيچ چشم داشتي کار مي کنند.

 

وي ادامه داد: کار در گمنامي ، بدون توقع و چشم داشت و همراه با عشق و شور اشتياق براي خدمت به خلق خدا از جمله ويژگي هاي اين تفکر و انديشه است که بعضا از آن با نام فرهنگ بسيج و ايثار و از خود گذشتگي براي ديگران ياد مي کنيم . بر حمايت از شوراياري ها، تقويت و دور کردن آنها از حواشي ناشي از برخي عوامل تاکيد مي کنيم و اين اطمينان را به شوراياران مي دهيم که سياستهاي شوراي شهر بعنوان يک نهاد مردمي جايگاه خود را دارند و فارغ از تمامي اتفاقات، بايد تا دوره بعدي انتخابات شوراياري ها با قدرت و قوت به کارشان ادامه دهند، تحت تاثير اينکه چه پيش خواهد آمد، قرار نگيرند و روند کارشان متوقف يا کند نشود.

 

طلايي در بخش ديگري از صحبت هاي خود با تاکيد بر اينکه در حوزه مديريت شهري بايد به دنبال اجماع گرايي و بسيج اجتماعي به منظور رسيدن به اهداف تعريف شده بود و اين موضوع نبايد مورد غفلت قرار گيرد، خاطرنشان کرد: « بسيج اجتماعي بدين معناست که بتوانيم همه ظرفيتمان را براي رسيدن به اهدافمان به خدمت بگيريم و مشارکت در اين بحث مي تواند هم وسيله و هم هدف باشد . اگر به دنبال بسيج اجتماعي براي دستيابي به اهداف هستيم، بايد بتوانيم زمينه مشارکت معنادار و عملي مردم را فراهم کنيم . تلقي از مشارکت ، مشارکت فکري، روحي، رواني ، مشارکت دلي و مشارکتي است که با احساس همراهي، همگاهي، ديده شده و ديدن در فرهنگ عمومي جامعه توام باشد. يعني اينکه مردم احساس کنند، امروز شهر تهران بر اساس خواسته هاي آنها، همدلي، پولشان و ديگر کليد واژه هاي اينچنيني پيشرفت

دارد و در حال توسعه است. بايد موضوعاتي که جزو فرهنگ و ارزشهاي ديني ماست را روز به روز با ادبيات جديد تطبيق بدهيم، با نسل جوان ارتباطمان را قويتر و منسجم تر کنيم تا بتوانيم به بسيج اجتماعي برسيم.»

رييس کميسيون فرهنگي شوراي شهر راهبرد تبديل اداره شهر از نگاه سخت افزارانه به نگاه نرم افزارانه را در 7 مولفه خلاصه و تصريح کرد: « اولين گام در اين راه اين است که بتوانيم مشارکت معنادار، مستمر، آگاهانه و اثر بخش مردم را در کار داشته باشيم. اين موضوع براي شوراياران، شهرداران نواحي و ديگر عوامل، در ماموريت هاي مختص خودشان تعريف مي شود. اگر روزي شاهد بوديم هر کسي در هر مسئوليتي در مديريت شهري، همه و همه اين هدف را مدنظر قرار دهند، اين موضوع مسير محقق شدن اين رويکرد خواهد شد. وقتي ما از پيوست اجتماعي صحبت مي کنيم، به اين مفهوم نيست که از تحمل مردم براي اجراي يک پروژه تشکر کنيم و يا بخاطر مشکلات احتمالي پيش آمده از آنها عذر بخواهيم، اينها همه ابعاد شکلي موضوع است و ابعاد ماهوي آن نيست . بحث اين است که روح و فکر و ذهن ذينفعان را در در اجراي پروژه ها دخيل و درگير کنيم . مولفه دوم افزايش سرمايه هاي اجتماعي به شهروندان است . اين که هر فرضي را در جامعه به سرمايه اجتماعي تبديل کنيم يک فرايند است که نياز به طي کردن مسيري پلکاني دارد . به عنوان مثال بايد حين جذب کارکنان يک سازمان آن ها را به از طريق دانشي که به آن ها مي دهيم ، به منابع انساني سازمان تبديل کنيم و سپس از طريق ايجاد هم گرايي ، مشارکت، احساس مسئوليت و تقويت وجدان کار در درون سازمان، آن ها به سرمايه اجتماعي مبدل کنيم.»

طلايي تقويت اثربخشي ، بهره برداري و کارآمدي فعاليت هايي که در بخشهاي مختلف بويژه در حوزه اجتماعي وجود دارد را سومين مولفه عنوان کرد و افزود: « اگر در اقداماتمان اثربخشي نداشته باشيم، در واقع کاري نکرده ايم. چهارمين مولفه اين است که براي تلاشي که در جهت افزايش کيفيت زندگي شهروندان صورت مي گيرد، شاخص تعريف کنيم تا اثربخشي محقق شود. تلاش براي افزايش رضايت و اعتماد اجتماعي مردم نيز بعنوان پنجمين مولفه بايد مدنظر قرار گيرد. بايد سازمان را چالاک کنيم تا بهتر کار کند و تشکيلات، کارآمدي بيشتر داشته باشد و اين ششمين مولفه اي است که محقق کردن آن ضروري است. نکته و مولفه هفتم نيز اين است که در طي اين فرايند، افزايش بودجه را داشته باشيم. اگر اين 7 مولفه را با هم ديديم و مدنظر قرار داديم، مي توانيم به راهبردهاي اصلي محله محوري، شهروند مداري و نهادسازي هاي مردمي دست پيدا کنيم.  عمق استراتژيک ما محله است و بايد با اين نگاه دنبال شود تا به اهدافي که به دنبالش هستيم دست پيدا کنيم.»

 

نظر شما