به گزارش گروه فرهنگي شهر ، شب يلدا ديگري در راه است.شبي که به سنت هرساله ، خانواده هاي ايراني دور هم جمع مي شوند و با ميوه و آجيل و شام ، گپ و گفت هاي صميمانه و شاهنامه خواني و آواز اين شب بلند را سپري مي کنند.البته اميدواريم در کنار توجه به اين فرهنگ زيباي ايراني به پرهيز از اصراف و پرخوري دقت شود و فقرا و نيازمندان که گاه بسياري شان با شکم گرسنه مي خوابند، فراموش نشوند که اين شب، شب شادي وشور و مهربانيست،زمان همدلي و همزبانيست.
در ادامه يک رباعي و يک مثنوي از سعيد سليمانپور شاعر طنزپرداز کشورمان در مورد شب يلدا مي آيد:
چون تير رها گشته ز چله شدهايم
مهمان شما در شب چله شدهايم
از برکت اين سفره الوان شما
تا خرخره خورده، چاق و چله شدهايم!
*******************************
شب يلدا ز راه آمد دوباره
بگيراي دوست! از غمها کناره
شب شادي وشور و مهرباني است
زمان همدلي و همزباني است
در آن ديدارها تا تازه گردد
محبت نيز بياندازه گـردد
به هرجا محفلي گرم و صميمي است
که مهماني درآن رسمي قديمي است
به دور هم تمام اهل فاميل
شده بر پا بساط ميوه – آجيل
مهمتر از همه حلواي گردو(1)
که يلدا نيست شيرين بيرخ او
اگرچه مورد بعدي انار است
نپنداري که اين پايان کار است
همه با انتظاري عاشقانه
نظر دارند سوي هندوانه!
نشسته با تفاخر توي سيني
کنارش چاقويي را هم ببيني
چو گـردد قاچ قاچ آن هندوانه
شود آب از لب و لوچه روانه!
بساط خنده و شادي فراهم
پيامک ميرسد پشت سر هم
جوانان آن طرفتر جوک بگويند
دل از گرد و غبار غم بشويند
کسي را گر صدايي نيم دانگ است
در اين محفل پي توليد بانگ است!
زند بـا «اي دل اي دل» زير آواز
بسازد نغمهها بيمنت ساز!
ببندد چشـم و جنباند سرش را
بخواند شعرهاي از برش را!(2):
«الا اي آهوي وحشي کجايي؟»
[- چه تحريري....چه لحني...چه صدايي!]
«ندونستم رفيق نيمه راهي»
[- ننه قوربون آوازت...الهي!]
«بهار اومد به صحرا و در و دشت...»
[-پاشين بابا...که ساعت از سه بگذشت!]
چنين با شور و نغمه،شعر و دستان
خرامان ميرسد از ره زمستان
شمردم من ز چله تا به نوروز
نمانده دوستان! غير از نود روز
کنون معکوس بشماريد ياران
که در راه است فصل نوبهاران
*****
(1):حلواي معروف اروميه
(2):نسخه بدل: و گاهي عضوهاي ديگرش را!