دامنه مخاطبان اين قلمرو انديشهاي-عاطفي، شامل عموم طبقات اجتماعي و گروه هاي سني است.
آثار ادبي خوشخوانترين قالب و موثرترين عرصهي گفتمان فرهنگي جوامع به حساب ميآيد.آنچه كه در مجال يك اثر ادبي ظهور مييابد،حاصل تجربهي زيستهي نويسنده و تلاش او در توصيف اميال،آرزوها و آرمانهاي انساني است.ادبيات را ميتوان نماينده و سخنگوي هر تمدن در نخستين گامهاي ارتباطاتياش با ديگر تمدنهاي جهاني برشمرد.
موضوعات ناب ادبي و ادبيات ناب،پيرامون مسايلي مانا و تاثير گذار بر حيات و كرامت انساني دور ميزند.جايي كه درآن ميتوان مجموعهاي متنوع از كردارها،گفتارها و انديشههاي انسانها را با يكديگر،گرم تعارض و تعاطي ديد؛جغرافياي فرهنگ و ادبيات است.
«ذهن مخاطب» مهمترين قلمرو جغرافياي ادبيات و «شهر»، به عنوان متنوعترين چشمانداز زيستي انسان در طول تاريخ،نقش پلي زيبا را دارد.بر روي اين پل است كه از گذشته تا هنوز تاريخ،نويسندهها با مخاطبان خود در داد و ستدي انديشهاي بوده و هستند و خواهند بود.
ادبيات «آرمانشهر» نيست؛امّا «شهر آرمان»هاست.آيا ادبيات امروز سرزمين ما روايتي روشن از آرمانهاي شهروندان خود دارد؟
شاهرخ تندرو صالح
*نويسنده و منتقد ادبي