دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۹:۰۹
کد خبر: ۶۰۶۶۴
|
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۸
اسحاق جهانگيري با اشاره به ديدار اخير تعدادي از اصلاح طلبان با مقام معظم رهبري، گفت: تأکيد ويژه‌اي که ايشان داشتند، اين بود که کساني که جمهوري اسلامي را قبول ندارند، از خودتان دور کنيد.

به گزارش شهر به نقل از فارس، برنامه شناسنامه اين هفته با حضور اسحاق جهانگيري از چهره هاي اصلاح طلب روي آنتن شبکه سوم سيما رفت.

 

وزير صنايع دولت خاتمي در ابتداي برنامه گفت: «چهار سال اول رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد عضو هيات علمي سازمان مديريت صنعتي بودم و با دانشجوياني که در آنجا بودند کار مي کرديم. اما از سال 88 از کارهاي دولتي بازنشسته شدم و روي ماهنامه صنعت و توسعه متمرکز شدم. تصور من از ابتدا هم بر اين بود که ما در حوزه انديشه توسعه و هم حوزه عملکردي نياز به طرح مساله داريم. به همين دليل به فکر جمع کردن دوستان دانشگاهي، بخش خصوصي و مديران سابق در کنار هم افتادم تا در مورد موضوعات اصلي توسعه اي با هم بحث کنيم تا هرجا لازم بود به دولت در اين زمينه کمک فکري داشته باشيم. در اين سال ها، تمرکز روي اين موضوع دغدغه اصلي من بود.»

 

جهانگيري در مورد مسئوليت هايي که بعد از انقلاب برعهده داشته هم اظهار داشت:« بعد از پيروزي انقلاب، من يک دانشجوي 21 ساله بودم. من در آن دوران به دليل اينکه درد و رنج روستاها را حس کرده بودم، روستاهاي کرمان و بم رفتيم و از آنجا کارهايمان را آغاز کرديم و بعد از اين که امام دستور تشکيل جهاد سازندگي را صادر کردند، وارد جهاد سازندگي شدم و از يکي از دهستان هاي مرزي سيستان و بلوچستان کارم را شروع کردم. بعد هم مسئول جهاد سازندگي شهر جيرفت شدم. در اين مرحله زياد فرق نداشت چه کسي مسئول است و همه در حد توان خود کار مي کردند تا کارها بهتر پيش برود. تا سال 63 هم مسئول جهاد کرمان بودم و در نهايت هم با راي مردم جيرفت در دوره دوم و سوم مجلس شوراي اسلامي، افتخار نمايندگي داشتم. »

 

وي ادامه داد:«من فکر مي کنم مجلس جايي است که اگر افراد توانمند باشند، قدرت دسترسي به اطلاعات کشور را دارند و بر اساس استعدادي که دارند مي توانند توانمندي خود را بروز دهند. من همزمان با مجلس، چند کار موازي ديگر هم داشتم. از طرف نمايندگان مجلس براي شرکت در کميته تخصيص ارز انتخاب شده بودم و در جلسات اين کميته شرکت مي کردم. از طرفي در سازمان اقتصادي بنياد شهيد هم حضور داشتم. »

 

جهانگيري با اشاره به اينکه دو برادر شهيد دارد، گفت:«اوايل جنگ، برادرم به منطقه هويزه رفت و همراه با شهيد چمران در جنگ هاي نامنظم شرکت کرد و در نهايت در آبان 59 و در منطقه سوسنگرد به شهادت رسيد. من آن موقع مسئول جهاد جيرفت بودم. وقتي خبر شهادت ايشان را به من دادند، بلافاصله به کرمان آمدم اما جنازه ايشان به کرمان نيامد و در نهايت بعد از 400 روز که سوسنگرد آزاد شد، پيکر محمد برگشت. برادر ديگرم هم، يعقوب نام داشت که در سپاه پاسداران بافق کار مي کرد و در عمليات بدر به درجه شهادت نائل شد.»

 

جهانگيري در پاسخ به اين سوال که چقدر با برادرانتان همفکر بوديد، گفت:« خيلي، آن موقع همه ما يک طرز فکر داشتيم و مباحث سياسي مطرح نبود. هر سه نفر ما از اعضاي ثابت جلسات مذهبي و انقلابي بوديم و در يک جهت حرکت مي کرديم.»

 

وي ادامه داد:«من زماني که در جهاد کرمان بودم، مسئول جنگ جهاد کرمان بودم و مرتب به جبهه مي رفتم. مادرم يک مقدار نگران بود که بعد از يعقوب و محمد، من به شهادت نرسم اما پدرم تحمل زيادي داشت. برادر عزيزم حاج قاسم سليماني چند بار به من گفت که خانواده شما به اندازه کافي داغدار شده است و شما ديگر نبايد در جنگ شرکت کنيد.»

 

وي ادامه داد:« من قبل از انقلاب در درگيري ها زخمي شدم. آن موقع فکر مي کردم خداوند به هر دليلي مصلحت نديد که من در زمره شهدا قرار بگيرم. مجموعاً دوستان خوبي داشتيم که در اين دوران رفتند و شهيد شدند. خيلي تلاش کردم تا جايي که مي توانم شرمنده دوستان شهيدم نشوم. البته در مسئوليت خطا زياد است اما من سعي کرده ام بتوانم پاسخگوي دوستان شهيدم باشم، هرچند کارسختي است.»

 

جهانگيري در ادامه برنامه اظهار داشت:«تصميم گيري هميشه با مديري است که مسئوليت دارد. به هرحال پارامتر هاي مختلفي براي انتخاب يک مدير است که آخرين اين پارامترها، مسائل سياسي است. فکر مي کنم سابقه کارم براي وزارت معادن و فلزات در همه پارامترهاي لازم، مي گنجيد. به هرحال هشت سال در مجلس سابقه کار داشتم و در جريان تصويب بودجه بودم و با شرايط کار آشنا بودم. البته در اين موارد بحث سياسي هم مطرح است و اينکه وزير پيشنهادي با تفکرات رئيس دولت همراه باشد يکي از پارامترهايي است که مد نظر قرار مي گيرد.»

 

وي افزود:«در دوره قبل از من وزارت معادن و فلزات بيشتر تمرکز خود را معطوف به حوزه فولاد کرده بود. کاري که ما کرديم اين بود که بلافاصله بعد از حضور در وزارتخانه، بحث معادن را در اولويت قرار داديم. ما با اين کار مي خواستيم روي اين صحبت که گفته مي شود پتانسيل معدني ايران، بالاست صحه بگذاريم. من سعي کردم سازمان زمين شناسي را به عنوان جايي که در مورد معدن حرف زير بنايي مي زند، احيا کنم. قبل از انقلاب چند کشور نقشه هاي زمين شناسي کشور را تهيه کرده بودند اما ما با احياء سازمان زمين شناسي تلاش کرديم نقشه هاي جامع تري از معادن کشور را تدوين و تهيه کنيم.»

 

جهانگيري ادامه داد:«مهم ترين الگويي که از رژيم گذشته براي توسعه صنعتي باقي مانده بود، سازمان گسترش بود که بيشتر روي رشته هاي ماشين سازي متمرکز شده بود. من در زمان وزارت با استفاده از اين الگو سازمان توسعه معادن را تاسيس کردم. يکي ديگر از کارهايي که در آن زمان سخت به نظر مي رسيد بحث قيمت گذاري هاي دولتي و دو نرخه بودن اقلامي مثل فولاد بود. شما اگر موفق مي شديد از من وزير براي گرفتن ده تن فولاد نامه بگيريد، يک پولي به جيب فردي که نامه را گرفته بود واريز مي شد که اين موضوع هم به ضرر توليد کننده بود و هم مصرف کننده؛ به هرحال وقتي توزيع دولتي است، اين نامه ها تعيين کننده مي شود.»

 

وزير دولت اصلاحات افزود: « ما آمديم و بورس فلزات را راه اندازي کرديم. اين بورس، اولين بورس کالايي در کشور ما بود. بورس فلزات همه اين گلوگاه ها را از بين برد. در اين بورس يک قيمت واقعي کشف مي شد و تکليف مصرف کننده و توليد کننده مشخص بود. کار ديگري که در دوره خدمت من انجام شد اين بود که ما سعي کرديم روي توسعه فلزات مس، آلومينيوم و فولاد بيش از گذشته متمرکز شويم. فکر مي کنم در اين حوزه دستاوردهاي نسبتاً مناسبي داشتيم. آن زمان بخش خصوصي نمي توانست وارد صنايع بزرگ شود و شرکت هاي دولتي روند اين توسعه را پيگيري مي کردند.»

 

جهانگيري با بيان اينکه دوست ندارم دوباره به مسئوليت برگردم، افزود:« وقتي از مسئوليت کنار رفتم، شايد اولين وزيري هستم که در سالن صدا و سيما، بخش خصوصي يکي از بزرگترين جلسات توديع و تقدير را براي من برگزار کردند و با خيال راحت از مسئوليت کنار رفتم. البته اين را هم بگويم هميشه آماده هستم تا در صورت نياز به دوستان کمک کنم.»

 

وزير دولت اصلاحات اظهار داشت:«جريانات سياسي کشور طيف هستند. خيلي از پارامترها امروز تغيير کرده است. در مجلس سوم که بوديم، با کمک دوستان جناح راست بخش عمده اي برنامه اول توسعه را مصوب کرديم. آن روزها بخشي از چپ هاي تند، مخالف مناطق آزاد و يا استفاده از منابع خارجي بودند. وقتي بحث استفاده از منابع خارجي در صحن مجلس مطرح شد، خيلي از دوستان جناح چپ معتقد بودند اين کار يکي از خيانت هاي بزرگي است که کشور مي شود. تا آن روز استفاده از منابع خارجي، خيلي بد تصور مي شد اما خب کشور نياز به توسعه داشت. مثلاً ما لاستيک و سيمان وارد مي کرديم و اين قانون مي گفت ما از منابع خارجي استفاده کنيم تا کارخانه لاستيک و سيمان تاسيس کنيم و بعد از محل توليدات اين کارخانه ها، منابع را بازگردانيم. ما در آن روزها برق نداشتيم و بعد از جنگ 8-9 سال خاموشي داشتيم. براي تاسيس نيروگاه از منابع خارجي استفاده کرديم تا بتوانيم از خاموشي در بياييم. اين ها را گفتم تا به اين نکته برسم که معيارها و شاخص هاي جناح هاي سياسي، نسبت به گذشته کاملا دستخوش تغيير شده است. وقتي شرايط يک مقدار سخت مي شود، آدم هاي معتدل و عقل گراي کشور، وظيفه دارند تا منافع ملي کشور به اصل تبديل شود و منافع جرياني و جناحي در اولويت هاي بعدي قرار بگيرد »

 

جهانگيري در مورد اينکه مهم ترين انتقادي که از شما در دوران وزارتتان شد چه بود، گفت:« صنعت خودرو بيش از هر چيز ديگري مورد نقد قرار مي گرفت که خيلي از انتقادها را قبول داشتم. صنعت خودرو از نظر من اصلي ترين صنعت کشور بود. خيلي ها مي گفتند خودرو با مزيت هاي ايران سازگار نيست و بايد خودرو را وارد کرد. من در يکي از جلسات مجلس گفتم اگر ما امروز تازه مي خواستيم به اين فکر کنيم که وارد صنعت خودرو شويم يا نه، مي شد به اين گزينه ها فکر کرد اما حالا که ده ها قطعه سازي و کارخانه هاي بزرگ در کشور شکل گرفت است، بحث در مورد خوب يا بد بودن صنعت خودرو سازي منطقي نيست. البته اشکالاتي که به صنعت خودرو سازي مي گرفتند، درست بود.»

 

مرزبندي نکردن جناح اصلاح طلب با جريان هاي ضد انقلاب و برانداز يکي از اشکالي است که به جناح اصلاح طلب وارد است : «جريان اصلاح طلب، يکي از جريان هاي ريشه دار انقلاب اسلامي است. رهبري هم تاکيد داشته اند که جناح اصلاح طلب و اصولگرا دو بال نظام به شمار مي رود. اگر کسي به نام اصلاح طلب، بخواهد سرنوشت خود را از سرنوشت نظام اسلامي جدا بداند، ديگر به نظر من آن فرد اصلاح طلب به شمار نمي رود. اصلاح طلب کسي است که با جمهوري اسلامي و انقلاب و گره خورده است و براي اعتلا و عظمت ايران و نظام کار مي کند. اين گروه نه حذف شدني است و نه کنار گذاشته شدني و نه مي تواند با ضد انقلاب رابطه برقرار کند.»

 

وي ادامه داد:« من قبول دارم که مي شد بهتر عمل کرد. به هرحال مرز بندي براي جريان هاي سياسي موضوع مهمي است. من مطمئنم هيچ اصلاح طلبي با برخي از شعارهايي که داده شد و کيان جمهوري اسلامي و رهبري را زير سوال مي برد، موافق نبود! اما اين که چرا در آن مقطع اعلام نظري نمي شد و يا اگر هم صحبتي بيان مي شد، خوب انعکاس پيدا نمي کرد چيزي است که من از آن مطلع نيستم.»

 

جهانگيري افزود:« به هر حال در يک کشور دموکراتيک اختلافات سياسي وجود دارد و اين اختلافات نشانه آزادي کشور است. البته براي اين منازعات سياسي بايد تدبيري هم انديشيده شود تا به بيراهه ختم نشود. اولين راهکار اين است که در گفت و گو بايد به برد- برد فکر کنيم و به فکر باخت طرف مقابل نباشيم. من فکر مي کنم ما بايد براي مسائل اصلي کشور روي يک چهارچوب مشخص تفاهم کنيم. ايران در کارهاي دموکراتيک، کشور جواني است و بايد مباني آن را تمرين کنيم.»

 

وزير دولت دوم خرداد در ادامه برنامه گفت:« اصلاح طلب ها قطعاً در کم شدن اعتماد نظام به اين جريان سياسي نقش داشته اند. عذرخواهي چيز خيلي خوبي است. اين که انسان در مقابل مردم و نظامي که به گردن او حق دارد، عذرخواهي کند، چيز بدي نيست. اين که چرا اصلاح طلبان عذرخواهي نمي کند را بايد به نشست هاي گفتماني بين جناح ها واگذار کنيم. به هرحال بايد حرف هاي اصلاح طلبان را هم بشنويم! به نظر من درخواست عذرخواهي از يک شخص، يعني تمام تخلفات متوجه توست. به نظر من هر کس بايد به سهم خود از مردم و ملت عذرخواهي کند. اين حرف، پسنديده اي است.»

 

وي ادامه داد:« جايگاه من اين نيست که از طرف جناح خاصي عذرخواهي کنم اما اگر جايي از طرف شخص من قصوري سر زده، مي توانم عذرخواهي کنم. به نظر من تک تک افراد جناح ها بايد روي کارهايي که انجام داده اند، ارزيابي داشته باشند. اشکال ما اين است که مثبت هاي يک جريان سياسي را در نظر نمي گيريم. ممکن است در بحران هاي مختلف افرادي از يک جناح کارهاي بزرگ و مثبتي انجام دهند و اين خوب نيست که فقط بيايم و کارهاي منفي برخي ديگر از افراد همان جناح را برجسته کنيم و آن کار منفي را به همه آن جناح نسبت دهيم. من عضوي از جريان اصلاح طلب هستم. فکر نمي کنم کسي بتواند در مواضع من در حوادث اخير، کمترين نکته منفي را بر ضد نظام پيدا کند. من فکر مي کنم حوادث انتخابات گذشته، درس هاي زيادي براي همه جريانات سياسي داشت و حيف است که ما از اين قضيه براي ادامه راه درس نگيريم.»

 

جهانگيري در مورد ديدار اصلاح طلبان با مقام معظم رهبري اظهار داشت:« جايي که نقطه ثقل نظام و چتر نظام به شمار مي رود، رهبري است. ما معتقديم همه جناح هاي سياسي بايد با رهبري رابطه جدي داشته باشند و مطالبت خود را منعکس کنند و نظرات ايشان را بگيرند و از اين نظرات استفاده کنند. من جزو کساني بودم که اگر مطلبي به ذهنم مي آمد که بايد به ايشان برسانم، از راه هاي مختلف موارد را به ايشان منعکس مي کردم. با توجه به اينکه به انتخابات نزديک مي شويم و به صورت طبيعي جايي جز رهبري سراغ نداريم که از دغدغه هاي خود صحبت کنيم تصميم گرفتيم به خدمت ايشان برسيم و با ايشان صحبت کنيم. ما درخواست ديدار را ارائه داديم و ايشان هم با روي باز و به سرعت درخواست ما را اجابت کردند و با حوصله به صحبت هاي ما گوش دادند. حدود يک ساعت و نيم با ايشان صحبت کرديم. آنجا به شوخي گفتم که ما هر بار به خدمت شما مي رسيديم از نکات مثبت و کارهايي که انجام شده بود مي گفتيم اما اين بار مي خواهيم به نکات منفي اشاره کنيم. ايشان با بزرگواري و صبر صحبت هاي ما را شنيدند و در نهايت ما را راهنمايي کردند. البته بيشتر در مورد اوضاع جاري کشور صحبت کرديم و بيشتر نکاتي در اين مورد عنوان شد.»

 

جهانگيري همچنين در مورد مهم ترين توصيه رهبري هم گفت:« من تا الان هيچ جمله اي از اين ديدار را مطرح نکرده ام. ايشان راجع به مطالبي که ما عنوان کرديم، نظراتي داشتند. تاکيد ويژه اي که ايشان داشتند اين بود که کساني که جمهوري اسلامي را قبول ندارند را از خودتان دور کنيد.»

 

وزير سابق معادن و فلزات در خاتمه برنامه گفت:« هيچ کس نبايد از خدمت نکردن به مردم خسته شود و از کنار گذاشته شدن خوشحال شود. من فکر مي کنم اگر در اين مسوليت ها قرار نمي گرفتم، با هيچ يک از مهندسين اين کشور تفاوت نداشتم. تفاوتي که من با خيلي از مهندسان کشور دارم اين است که جمهوري اسلامي اشتباهاتي را از من تحمل کرد تا تبديل شوم به کسي که شش سال استان اصفهان را اداره کنم و يا به وزارت خانه صنايع ومعادن بروم و فعاليت داشته باشم. آخرين مصاحبه اي که سال 84 داشتم، گفتم که بعد از وزارت به بخش خصوصي وارد مي شوم. البته من وارد بخش خصوصي نشدم و فقط در يک پروژه خارج از ايران وارد بخش خصوصي شدم.»

 

وي در خاتمه برنامه گفت:«اين که انسان براي مردمش کار نکند موضوع ناراحت کننده اي است اما وزير و وکيل و مدير بودن واقعاً برايم مهم نيست. از وقتي فشارهاي خارجي برعليه ايران زياد شده است، به اين نتيجه رسيدم که وقتي فشار بيروني زياد است، بايد استحکام داخلي را افزايش داد. مردم از اختلافات داخل حکومت خسته مي شوند. الان يکي از مشکلات اين است که هر بخشي از مديريت کشور نسبت به فشارهايي که روي کشور وجود دارد، برداشت خاص خود را دارد. يکي مي گويد آمريکا الان مهم است و ديگري مي گويد اقتصاد اهميت دارد. مهم ترين مساله اين است که ما بايد روي مخاطراتي که پيش روي نظام است، تحليل واحد داشته باشيم و راجع به راه کارها به نتيجه واحد برسيم. البته استحکام داخل حاکميت به معناي يک دست شدن نيست. وضعيت فعلي کشور اتفاقاً نتيجه يک دست شدن مديريت کشور است. به نظر من همه سليقه ها بايد در جريان مديريتي کشور وجود داشته باشد. از طرفي بين مردم و حاکميت هم بايد استحکام وجود داشته باشد. مردم بايد از دولت خودشان کارآمدي ببينند و حس کنند دولت به وعده هايي که مي دهد عمل مي کند. مردم بايد احساس کند دولت مي تواند نيازهاي مردم را برطرف کند. در اين مقطع توجه به استحکام داخلي هم در بخش مردم و هم دربخش مسولين جزو مهم ترين مسائلي است که بايد مد نظر باشد. اميدوارم انتخابات پيش رو تجلي واقعي از وحدت و انسجام ملت ايران باشد. دشمن وقتي ببيند مردم ايران منسجم هستند، مجبور مي شود کوتاه بيايد.

نظر شما