به گزارش خبرنگار فرهنگي شهر، تلويزيون در ايام عيد هر سال طبق معمول، هر روز براي مخاطبان خود فيلم سينمايي نمايش مي دهد و امسال هم شبکه يک سيما فيلمهاي سينمايي و تلويزيوني متعددي را براي پخش در نوروز 92 در نظر گرفته است که در اين گزارش به طور مفصل شرح داده مي شود.
بنا بر اين گزارش، پخش فيلمهاي سينمايي شبکه يک از روز دوشنبه (28 اسفندماه) آغاز و تا 16 فروردين سال بعد ادامه پيدا مي کند. اين فيلمها هر روز ساعت 16:30 از شبکه يک پخش ميشوند و تکرار آنها روز بعد ساعت 10:00 روي آنتن ميرود.
لازم به يادآوري است که در بين فيلمهاي امسال تلويزيون؛ فيلم سينمايي «يه حبه قند» ساخته رضا ميرکريمي ديده مي شود که براي مخاطبان جالب توجه خواهد بود.
سرقت از بانک
«سرقت از بانک» روز دوشنبه 28 اسفند پخش ميشود. اين فيلم سينمايي را راجر دونالدسون کارگرداني کرده است.
مارتيني پيشنهاد سرقت از بانکي در خيابان بيکر لندن را به تري ميدهد. هدف آن ها صندوق امانات پر از پول نقد و جواهرات بانک است. غافل از اين که صندوق ها علاوه بر پول، حاوي اسناد محرمانه کثيفي هستند که تري و گروهش را به شبکهاي مخوف از جرم و جنايت و فساد متصل مي کند.
دوباره زندگي
اين فيلم سينمايي محصول سال 2011 کشور فرانسه است که روز سه شنبه 29 اسفند پخش ميشود.
فليپ مرد معلولي است که براي امورات روزانه خود نياز به پرستار تمام وقت دارد. در مصاحبه با داوطلبين براي اين کار، او با پسر جواني به نام «دريس» آشنا ميشود که انگيزه چنداني براي انجام اين کار ندارد.فليپ او را متقاعد ميکند که پرستاري او را بر عهده گيرد. روحيه شاد و ماجراجويانه دريس به کلي زندگي فليپ را دگرگون ميکند و او را از افسردگي در ميآورد. دريس با تلاش بسيار فليپ را متقاعد به ازدواج ميکند و خود نيز به عنوان دوستي خوب در کنار او ميماند.
چک
آخرين فيلمي که در سال 91 و روز چهارشنبه 30 اسفند از شبکه يک روي آنتن مي رود؛ فيلم «چک» توليد سال 90 به کارگرداني کاظم راستگفتار است.
در اين فيلم سينمايي فرهاد آئيش، همايون ارشادي و شاهرخ استخري ايفاي نقش کردهاند.
روز پنجشنبه چهار مسافر که عبارتند از يک پيرمرد، يک پسر جوان و دو ميانسال سوار يک تاکسي ميشوند. در مسير کيف پير مرد توسط يک موتوري از پنجره تاکسي دزديده ميشود. راننده تاکسي به خواست ساير مسافران در پي تعقيب دزد بر ميآيد. آنها عاقبت دزد را گرفته و کيف پيرمرد را به او باز ميگردانند. پيرمرد در قبال اين کمک چکي در وجه حامل براي سه مسافر و راننده ميکشد. آنها براي نقد کردن چک مجبور ميشوند پنجشنبه و جمعه را در کنار هم بگذرانند و همين سرآغاز ماجراهاي جالبي بين آنها ميشود. روز شنبه آنها براي نقد کردن چک به بانک ميروند و در آنجا متوجه ميشوند که پيرمرد فوت کرده است وهيچ پولي به آنها نميرسد.
يه حبه قند
اولين فيلم سينمايي که در سال 92 از شبکه يک به روي آنتن ميرود، فيلم سينمايي «يه حبه قند» به کارگرداني «رضا ميرکريمي» است.
در اين فيلم که 110 دقيقه زمان دارد، سعيد پورصميمي، رضا کيانيان، نگار جواهريان، ريما رامينفر و ساير بازيگران ايفاي نقش کردهاند.
«پسند» دختر آخر يک خانواده سنتي ايراني است که قصد ازدواج دارد. سه خواهر بزرگترش که همگي ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند هستند، به خانه آنها آمده و به صورت کاملا سنتي و ايراني مراسم شب حنابندان را برگزار ميکنند. صبح روز عروسي دايي عزت که حق پدري بر گردن «پسند» دارد و از ازدواج او چندان راضي نيست. در هنگام خوردن صبحانه يک حبه قند را به درون دهانش مياندازد، اما قند در حلقش گير کرده و او را خفه ميکند. اين ماجرا عروسي «پسند» را به عزا تبديل کرده و باعث ميشود تا خواهرها بساط عروسي را جمع کرده و تدارک مراسم عزا را ببينند.
جانگوي آزاد شده
«جانگوي آزاد شده» روز جمعه 2 فروردين از شبکه يک پخش ميشود. اين فيلم آخرين ساخته کوئنتين تارانتينو است که جيمي فاکس، لئوناردو ديکاپريو و کريستوفر والتز در آن ايفاي نقش کردهاند.
جانگو يک برده است که توسط يک ارباب سخاوتمند به نام دکتر کينگ شولز خريداري ميشود. از آنجا که شولز اعتقادي به بردهداري ندارد، جانگو را آزاد ميکند و آن دو در کسب وکاري که شولز به راه انداخته با هم شريک ميشوند. بعد از يک زمستان پر سود، آن دو با هدف پيدا کردن همسر جانگو به نام برومهيلدا به مي سي سي پي ميروند. آن دو با زيرکي وارد مزرعهاي ميشوند که برومهيلدا به عنوان برده در آن مشغول کار است. کالوين کندي ارباب مزرعه و بسياري از اعضاي آنجا تحت تاثير جانگو و شولز قرار ميگيرند اما استفن که نوکر مخصوص کالوين کندي است به آنها شک ميکند. جنگو و شولز براي حفظ نقشه خود مجبور به ترک مزرعه ميشوند اما پس از مدتي جانگو بازگشته و با انتقام از استفن موفق به نجات همسرش ميشود.
يادآوري کامل
فيلم سينمايي «يادآوري کامل» روز يکشنبه 4 فروردين از شبکه يک پخش ميشود. اين فيلم به کارگرداني لن وايزمن ساخته شده و محصول مشترک کشورهاي آمريکا و کانادا در سال 2012 است.
اين فيلم در ژانر تخيلي قرار مي گيرد که 110 دقيقه زمان دارد.
کره زمين به غير از دو منطقه مختلف در دو نيمکره شمالي و جنوبي غير قابل سکونت شده است. يک منطقه محل سکونت مجمع کنترل مرکزي است که سعي دارد قسمت ديگر را که مستعمره نام دارد به تصرف خود در آورد و پس از نابودي ساکنان آن، دنياي جديدي همراه با زندگي رايانهاي با حضور رباتها به وجود بياورد. «کارل» که ساکن مستعمره و کارگر سادهاي در کارخانه رباتسازي واقع در مجمع کنترل مرکزي است با يادآوري اندکي از گذشته حذف شده از حافظه اش، متوجه ميشود که سالها به عنوان مأموري براي اهداف ضد بشري مجمع کنترل مرکزي فعاليت داشته است او ميفهمد که افراد گروه مقاومت در مستعمره که «کارل» عليه آنها فعاليت ميکرده، اهداف بشر دوستانه داشتهاند و ضد استعمار مجمع مرکز کنترل مبارزه مي کنند. پس او تصميم به همکاري با آنها ميگيرد و موفق به از بين بردن تشکيلات آنها ميشود.
آلزايمر
فيلم سينمايي «آلزايمر» به کارگرداني احمدرضا معتمدي ساخته شده و مهدي هاشمي، فرامرز قريبيان و مهتاب کرامتي در آن ايفاي نقش کردهاند.
زني که در يک تصادف همسر خود را از دست داده است هر سال براي يافتن او به روزنامه آگهي ميدهد. از سوي ديگر مرد بر اثر اين تصادف دچار آلزايمر شده و اين فراموشي سبب ميشود که مرد قادر به شناسايي همسرش نباشد. پس از سالها پليس مرد را پيدا ميکند اما برادر مرد که قصد ازدواج با همسر او را دارد با طرح دسيسهاي پليس را گمراه کرده و شهادت ميدهد که مرد يافته شده برادرش نيست. در نتيجه باعث جدايي مجدد زن و شوهر گمشده ميشود.
شرلوک هلمز: بازي سايهها
فيلم سينمايي «شرلوک هلمز: بازي سايهها» محصول کشور امريکا در سال 2011 است. اين فيلم به کارگرداني گاي ريچي ساخته شده و جود لو و رابرت داني جونيور در آن ايفاي نقش کردهاند. اين فيلم روز سهشنبه 6 فروردين پخش ميشود.
شرلوک هلمز به همراه دوست و همکار صميمياش دکتر واتسون در پي دستگيري بزرگترين جنايتکار فرانسه به نام دکتر موريارتي بر ميآيند. او با اجير کردن شخصي به نام رنه شروع به بمب گذاري در شهر کرده و به صورت همزمان از شخصي به نام سباستين ميخواهد که در شلوغي شهر رقباي او را يکي پس از ديگري بکشد. شرلوک هلمز با يافتن سميزا که خواهر رنه است رد او را يافته و در پي تعقيبش بر ميآيد. رنه که در يک مهماني بزرگ قصد کشتن يکي از افراد سر شناس شهر را دارد توسط دکتر واتسون و سميزا شناسايي شده و از اين کار باز ميماند. در همين مهماني شرلوک هلمز با دکتر مورياتي درگير شده و با پرت کردن او از ايوان عمارت به رودخانهاي خشمگين که در زير ايوان روان است سبب مرگ او ميشود.
نوکاس
فيلم سينمايي «نوکاس» روز پنجشنبه 8 فروردين ساعت 23 از شبکه يک پخش ميشود.
نوکاس به کارگرداني اريک اسکادبرگ در سال 2010 ساخته شده و فورد وينتز کانز و مارتين سينوبرگ در آن ايفاي نقش کردهاند.
يک گروه سارق مسلح که لباس پليس ضدشورش را به تن کردهاند به بانک نوکاس در شهر استاوينگر در کشور نروژ حمله ميکنند و مبلغ 57 ميليون کرون نروژ را ميربايند. سارقان پس از ورود به بانک کاميون بزرگي را جلوي درب پارکينگ اداره پليس آتش زده و مانع خروج ماشينهاي پليس از اداره ميشوند. آنها پس از فرار از بانک قصد خروج از شهر را دارند که توسط پليس تحت تعقيب قرار گرفته و در خيابانهاي شهر به هم تيراندازي ميکنند. رئيس پليس و چند سارق عاقبت کشته و زخمي شده و بقيه سارقين دستگير ميشوند. آنها که محکوم به دزدي و همدستي در قتل نيروي پليس هستند به زندان مي افتند. پليس 6 ميليون کرون به سرقت رفته را مييابد اما 51 ميليون کرون ناپديد شده و تا به امروز نيز پليس نروژ نتوانسته اين مبلغ پول را پيدا نمايد.
پرتگاه
فيلم تلويزيوني «پرتگاه» محصول سال 2012 به کارگرداني اسکرلس است. اين فيلم در مدت زمان 95 دقيقه پخش ميشود و سام ورسينکتون و مندي گنزالس در آن ايفاي نقش کردهاند.
نيک کسيدي سارقي است که براي مراسم تدفين پدرش از زندان خارج شده و با همدستي برادرش جويي و نامزدش آنجي از محل حادثه ميگريزد. او با تغيير هويت خود وارد هتلي شده وانمود ميکند که با پريدن از پنجره اتاقش قصد خودکشي دارد. پليس منطقه براي جلوگيري از اقدام او وارد عمل ميشود غافل از اينکه در ساختمان کناري هتل، جويي و انجي با مهارت خاصي موانع را پشت سر ميگذارند تا به يک قطعه انگشتر الماس دست يابند که چند سال قبل ديويد انگلندر با دزديدن اين الماس و تهمت به نيک کسيدي سبب به زندان افتادن او شده است. نيک با اين نقشه الماس را يافته و بيگناهي خود را ثابت ميکند و پليس «ديويد انگلندر» را به جرم دزدي الماس دستگير ميکند.
سگ آبي
فيلم «سگ آبي» محصول سال 2011 امريکاست که جودي فاستر آن را کارگرداني کرده و فاستر به همراه مل گيبسون در اين فيلم خانوادگي ايفاي نقش ميکنند.
والتر که به علت بيماري افسردگي نسبت به زندگي خود و اطرافيانش بي تفاوت شده است بطور ناخواسته دچار دوگانگي شخصيت شده و يک عروسک سگ آبي دستکش را بعنوان نزديکترين دوست و همدم خود انتخاب و معرفي ميکند. او از ديگران ميخواهد که بعد از اين بجاي او با عروسکش صحبت کنند. او اين عمل خود را نوعي عروسک درماني براي ازبين بردن افسردگي اش با تجويز دکتر روانشناس اعلام ميکند. پس از مدتي ، والتر غرق شخصيت دوم خود مي شود و براي جدايي از عروسک مجبور به تحمل رنج زيادي مي شود. همه اين اتفاقات سبب تغيير ديدگاه هاي او در زندگي شده و او بار ديگر به آغوش خانوادهاش باز ميگردد.
سرقت بزرگ
«سرقت از بانک» تاريخي و حادثهاي است و محصول سال 2012 کشور کره جنوبي است.
اين داستان مربوط به قرن هجدهم و مربوط به دوران سلسله «چوسان» است. در آن دوران قيمت يخ با طلا برابري ميکرد. قالبهاي يخ در زمستان از رودخانههاي يخ زده استخراج و در يخچالخانه سلطنتي انبار ميشد تا در طول تابستان استفاده شود. گروهي از افراد سودجو با توطئههاي فراوان توانستند حق انحصاري تجارت يخ را بدست بگيرند. در اين بين گروهي تصميم ميگيرند تا با دزديدن يخ از يخچالخانه سلطنتي و تقسيم آن در بين مردم به ظلم و ستم اربابها که تجارت يخ را در انحصار خود گرفتهاند پايان دهند. آنها در عمليات خود موفق شده و اربابان نابکار به سزاي کار خود ميرسند.
نجات بزرگ
فيلم تلويزيوني نجات بزرگ محصول کشور امريکا در سال 2012 روز چهارشنبه 14 فروردين ماه از شبکه يک پخش ميشود.
اين فيلم تلويزيوني به کارگرداني کن کواپسين ساخته شده و درو بري مور و جان کراسينکي در آن ايفاي نقش کردهاند.
در يکي از شهرهاي کوچک واقع در آلاسکا يک گزارشگر تلويزيوني به نام آدام به همراه يکي ازاعضاي انجمن حفاظت از محيط زيست تصميم ميگيرند جان سه نهنگ خاکستري را نجات دهند. اين نهنگها به علت يخبندان سطح آب در حفرهاي به دام افتاده و مرگشان نزديک است. با اطلاع رساني گسترده و کمک مردم محلي و مقامات اين نهنگها نجات يافته و به زندگي ادامه ميدهند.
اسب جنگي
«اسب جنگي» روز پنجشنبه 15 فروردين از شبکه يک پخش ميشود. اين فيلم سينمايي به کارگرداني استيون اسپيلبرگ در سال 2011 ساخته شده و به مدت 140 دقيقه از تلويزيون پخش ميشود.
در اين فيلم سينمايي جرمي ايروين و اميلي واتسون ايفاي نقش کردهاند.
آلبرت که در خانوادهاي روستايي بزرگ شده است به يک اسب که در مزرعه آنها به دنيا آمده بسيار دلبسته ميشود. اين اسب که جويي ناميده ميشود، توسط آلبرت تربيت شده و بزرگ ميشود. پدر آلبرت در يک خشکسالي بزرگ محصولات مزرعه اش را از دست ميدهد و تصميم ميگيرد تا با فروش جويي به افسران ارتشي، پول خوبي بدست آورد. افسران ارتش اين اسب را به فرانسه برده و در طول جنگ جهاني اول از آن استفاده مي کنند. پس از شکست فرانسه از آلمان اين اسب به عنوان غنيمت جنگي به دست آلمانها ميافتد. آلبرت که طاقت دوري از اسبش را ندارد به جبههها رفته و به دنبال جويي ميگردد. جويي را پيدا کرده و پس از جنگ با او به مزرعه پدرياش باز ميگردد.
بر اساس اين گزارش، روزهايي که از اسامي فيلم هايي آنها سخني گفته نشد به اين دليل است که هنوز عنوان انها مشخص نشده است و در صورت مشخص شدن در گزارش بعدي شرح داده مي شود.