به گزارش شهر به نقل از ايسنا، مطالعات خانواده در مناطق مختلف جهان حاکي از افزايش خانوادههاي زن سرپرست، طي سه دههي اخير است به طوري که در ايران و طي سالهاي 1375، 1365، 1355 خانوادههاي "زن سرپرست" به ترتيب 4.1، 4.7، 8.7 درصد از کل خانوارهاي کشور را تشکيل دادهاند و بر اساس آمار، سال 1385 اين رقم به 9.45 درصد رسيده است. (سالنامهي آماري کشوري 1385).
بررسيها نشان داد که در سال 1385 از اين ميزان زنان سرپرست خانوار، تنها 15.8 درصد به شکل رسمي داراي شغل بودهاند (مرکز آمار1385) و از جمله دلايل عمده اين افزايش، عوامل جمعيت شناختي و اجتماعي و مهاجرتهاي ناشي از مسائل اقتصادي و دگرگوني ارزشها و الگوهاي فرهنگي است. در شرايط کنوني نيز يکي از دلايل افزايش اين نوع خانوادهها تغيير وضعيت اقتصادي خانوارها و آسيبپذيري اجتماعي و فشارهاي رواني موجود در جامعه است لذا انجام مطالعات و تحقيقات بر روي اين پديده براي پيشگيري شيوع هرچه بيشتر آن ضروري به نظر ميرسد.
در اين راستا پژوهشي در دانشکدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران با تمرکز بر روي زنان دستفروش مترو انجام شد و به بررسي تعدد نقش و سلامت روان زنان سرپرست خانوار پرداخت.
نتايج اين پژوهش علل عمدهي روي آوردن اين افراد به دستفرشي را مشکلات فردي (سرمايه انساني اندک) مثل نداشتن مهارت و حرفه و تحصيلات پايين نشان ميدهد، از سوي ديگر درآمد ناکافي، اختلافات و مشکلات خانوادگي (طلاق، خيانت و اعتياد همسر) و مشکلات فرهنگي و نداشتن موقعيت اجتماعي اين افراد را ناگزير به سمت اين مشاغل سوق ميدهد.
نتايج اين پژوهش دربارهي زنان دستفروش مترو نشان داد که گرچه بنابر آنچه در ادامه ذکر خواهد شد دستفروشي در مترو تاثيرات مخربي بر روان اين زنان دارد ولي بهطور کلي حاوي تاثيرات مثبتي (با توجه به شرايط اين افراد) نيز است.
دستفروشي در مترو، فعاليتي آرامشبخش!
نتايج اين پژوهش حاکي از آن است که اين شغل براي زنان دستفروش احساس انعطافپذيري، آزادي عمل و امنيت به دليل دوري از يک محيط مردانه براي کار را ايجاد کرده است. از سوي ديگر اين زنان ساعت کاري مشخصي ندارند و از آثار قوت اين کار براي آنان اين است که با تنظيم وقت بين کار بيرون و کار خانگي ميتوانند به امور خانه و فرزندان خود برسند و نکتهي جالب در اين زمينه اين است که اغلب آنان از کار خانه در مقايسه با دستفروشي در مترو به عنوان فعاليتي آرامشبخش ياد کردهاند.
نتايج اين پژوهش که در قالب يک پاياننامه دانشجويي انجام شده است، نشان داد که نقش مادري در اين زنان بسيار قوي است و رسيدگي به امور فرزندان کوچک، رسيدگي به تکاليف آنها در برقراري رابطهاي احساسي با فرزندانشان برايشان بسيار اهميت دارد و آنها از اينکه به علت خستگي و مشغوليت ذهني نميتوانستند به امور ازدواج، تحصيل و آينده شغلي فرزندانشان رسيدگي کنند بسيار احساس ناراحتي ميکردند.
از ديگر نتايج مطرح شده در اين پژوهش اين است که زنان غالبا با مشکل نارضايتي فرزندانشان روبهرو هستند، زيرا آنها اظهار کردند که اغلب فرزندانشان از خطرات محيط کار مادرشان ابراز نگراني ميکنند.
مهمترين ترس دستفروشان مترو
اما مهمترين مشکلي که اين افراد از آن رنج ميبردند ترس رسيدن ماموران و از دست دادن اموالشان است و از ديگر مسائل استرسزا براي اين افراد ميتوان به ملاقات آشنايان و اقوامشان در مترو اشاره کرد. اين استرسها زمينه را براي ايجاد اختلالات رواني مثل اضطراب، نااميدي و خستگي و افسردگي فراهم ميکند.
نتايج اين پژوهش حاکي از آن است که زنان دستفروش مترو به علت ماهيت شغلي که در آن کار ميکنند در معرض ميگرن، واريس، آرتروز و بيماريهاي ريوي و بيماريهاي پوستي هستند چراکه باري که حمل ميکنند بسيار سنگين است و هواي مترو آلوده است و سر و صداي حرکت قطار مترو نيز موجب آزار آنها ميشود.
سلامت رواني زنان دستفروش مترو، بالاتر از حد متوسط
با اين همه نتايج اين پژوهش سلامت رواني اين افراد را متوسط رو به بالا نشان داده است چراکه گرچه رويکردهاي مانند تکثر نقش، تضاد نقش، فشار بار اضافي نقش باعث شده که اين افراد از نظر سلامت نسبت به زناني که فقط به نقشهاي سنتي ميپردازند (خانهداري) در وضعيت نامطلوبي قرار گيرند ولي در مقابل به علت فرضيه اعتلاي نقش و نظريهي بسط نقش اشتغال به عنوان نقشي جديد که به نقشهاي سنتي اضافه شده است موجب عزت نفس بيشتر، استقلال مالي بيشتر و کسب حمايت اجتماعي گستردهتري شده است.
بنابراين يافتههاي اين تحقيق در بردارندهي اين واقعيت است که اگرچه زنان سرپرست خانواده مشکلات زيادي دارند ولي اين مساله به اين معنا نيست که آنان به طور انفعالي با اين شرايط برخورد کنند و نتوانند بر مشکلات خود فائق آيند بلکه گاهي به علت افزايش سطح درآمد خانوار، فقر معيشتي آنان تقليل يافته و موجبات خودآگاهي و عزت نفس آنها را فراهم آورده است ولي با اين همه نميتوان از پيچيدگي دشواريهاي تعدد نقش (نانآوري، خانهداري، مادري و ....) که وابسته به شغل اين زنان است، غافل شد.
اين پژوهش حاصل پاياننامه کارشناسي ارشد مرجان ربيعي به راهنمايي دکتر الهه حجازي و مشاوره دکتر مريم رفعتجاه بوده است.