شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۳۵
کد خبر: ۶۲۱۸۳
|
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۳
هر هشت نامزد تا بدينجا که بيش از 10 روز از شروع برنامه هاي انتخاباتي شان مي گذرد از عالم تا آدم و از شير مرغ تا جان آدميزاد صحبت کرده اند الا در مورد دمکراسي و وجوب دمکراسي در ايران امروز.

*صادق زيباکلام



به گزارش شهر  اين کانديداها صحبت از اصلاح ساختار اقتصادي کشور در شش ماه تا دو سال کرده اند؛ صحبت از مهار تورم و کنترل گراني؛ ايجاد رويکردي متفاوت در سياست خارجي؛ ايجاد امنيت سرمايه گذاري، متوقف ساختن ورشکستگي شرکت هاي توليدي خصوصي؛ خارج نمودن اقتصاد از رکود؛ ايجاد اميد در ميان جوانان؛ بکارگيري جوانان در مديريت کشور؛ايجاد معاونت قومي در رياست جمهوري؛ تغيير ساختار مديريتي کلان کشور؛ احياء مجدد ارزش پول ملي؛ جايگزين نمودن مديريت گروهي و دسته جمعي به جاي خود محوري؛ ايجاد روابط صميمانه تر ميان سه قوه؛ استفاده از نيروهاي متخصص در اداره کشور؛ تثبيت نرخ دلار و طلا؛ و..... موارد عديده ديگري نظير اينها. در يک کلام هر هشت نفر وعده گلستان نمودن مملکت را از هر جهت دارند به مردم مي دهند. فقط کافيست که مردم به آن نامزد راي دهند تا دنيا به همراه مردم ايران ببينند که آن نامزد چگونه مملکت را از وضع موجود خارج نموده و اوضاع و احوال به مراتب بهتري براي کشور و مردم آن ايجاد خواهد نمود. من هيچ ترديدي ندارم که هيچکدام آنها صرفا شعار نداده و واقعا هم مصمم اند تا وضعيت مردم را بهبود بخشند. لذاست که در هر بابي صحبت مي کنند و ضرورت تغيير در هر حوزه را مطرح مي نمايند.

 

اما در کمال شگفتي مي بايستي گفت که هيچکدام آنها کلامي و يا حتي اشاره اي به دموکراسي نمي نمايند. شايد فکر مي کنند که برخلاف اقتصاد، مبارزه با فساد، سياست خارجي، تعامل با ساير قوا و ... که بدليل کاستي هاي موجود در آنها، نامزدها مي بايستي وعده تغيير و تحول به مردم بدهند، در زمينه دموکراسي مشکل نداريم و انصافا ظرف هشت سال گذشتته گامهاي بلندي در جهت تحقق دموکراسي در کشور برداشته شده و بر خلاف حوزه هاي ديگر که مديريت اصولگرايان در اين هشت سال کاستي هاي فراواني به همراه آورده، در حوزه دموکراسي عملکرد آنان بسيار مطلوب بوده و نمره بالايي مي گيرند. شايد هم فکر مي کنند که مسئله اساسي جامعه فعلا گراني، تورم، ارز، طلا، بيکاري، فساد، اختلاف با دنيا،سوء مديريت و ... هست. و دموکراسي اساسا مشکل و موضوع 50 ميليون راي دهنده نيست. شايد هم بعضي از آنها اساسا اعتقادي به دموکراسي نداشته باشند.

 

آنچه مسلم است ميزان بي اعتقادي به دموکراسي و مطرح نبودن آن براي هر هشت نامزد يکسان نيست. برخي از آنان حساسيت و دشمني کمتري با دمکراسي دارنداما برخي ديگر از آنان اساسا هيچ باور و عنايتي نسبت به دمکراسي نداشته و در بهترين حالت دمکراسي براي آنان تا زماني محترم شمرده شده و ارزشي دارد که مردم از آنان طرفداري نمايند و ديدگاه هاي آنان را تائيد نمايند. اما اگر زماني مردم يا کسر قابل توجهي از افراد با ديدگاه هاي آنان همراهي ننمايند، پاي تکليف، وظيفه و مقدسات به ميان مي آيد و همان مردم شايسته، فداکار و متدين تبديل به فتنه گر، منحرف، فريب خورده، نادان و ... مي شوند.

 

با اين گروه از نامزدها که دمکراسي و مردم سالاري را در بهترين حالت زينتي براي حاکميت و يا مفهومي غربي که تازه خود غربي ها هم در عمل به آن اعتقادي ندارند، مي پندارند، ما را سخني نيست. اما براي مابقي نامزدها که دشمني و تضاد بنيادي با فلسفه دمکراسي ندارند، مي بايستي توضيح داد که دمکراسي يک کالاي لوکس و وارداتي غربي نيست. دمکراسي يک مقوله و موضوعي نيست که اگر احيانا در دانشگاه و در ميان دانشجويان و فرهيختگان مملکت داشتند سخنراني مي کردند گريزي به آن بزنند و در غير اينصورت نيازي به آن نباشد و به همان موضوعات آب، نان، گراني، بيکاري و ... بپردازند. اگر چه خيلي حسب ظاهرش ميان نان و آب و دمکراسي ارتباطي بنظر نمي رسد باشد،اما محض اطلاع هشت نامزد عزيز و بزرگوار تا فکري به حال دمکراسي در مملکتمان نشودو گامي در جهت پيشرفت آن بر داشته نشود، در همان موضوعات نان، آب، گراني، فساد، سوء مديريت و غيره هم نمي توان اميد داشت که گام هايي برداشته شود. همچنان که تا امروز هم نتوانسته ايم در مقايسه با بسياري از کشورهاي ديگر گامي در اين عرصه ها برداريم. نشان دادن ارتباط ميان دمکراسي و اصلاح امور اقتصادي و وضعيت معيشتي مردم، هم پيچيده است و هم در عين حال مي توان آنرا به سادگي به نمايش گذارد. مي توان گفت که به عنوان يک قاعده کلي هر قدر که دمکراسي در جامعه اي پر رنگ تر بوده، شاخصه هايي همچون عدالت، بهبود نسبي وضع معيشتي مردم، پايين بودن درجه فساد، بيکاري، ناهنجاري هاي اجتماعي، رضايت از عملکرد مسئولين و دولت، کارايي مديريتي و بسياري از شاخصه هاي ديگر که امروزه به آنها "مديريت مطلوب" و يا"Good Governance" مي گويند بيشتر بوده است. في الواقع اگر هشت نامزد عزيز نگاه عميق تري به وضع موجود بياندازند، متوجه خواهند شد که بسياري از انتقاداتي که به مسئولين وارد مي سازند ريشه در ضعف دمکراسي در جامعه مان پيدا مي کنند. دمکراسي فقط آزادي مطبوعات و يا آزادي بيان نيست. جنبه هاي عميق تر و اساسي تر دمکراسي عبارتند از حاکميت قانون، محدوديت قدرت حکومت به قانون، التزام مسئولين به تبعيت از قانون، پاسخگو بودن آنان در قبال تصميمات، سياست ها و عملکردشان و مفاهيمي از اين دست است.

 

يکي پس از ديگري نامزدها در سخنراني هاي تلويزيوني و رسانه اي شان دولت فعلي و سياست هاي آن را به باد انتقاد گرفته و متقابلا وعده مي دهند که کاستي هاي موجود را چگونه به کمک طرح ها و برنامه هايي که دارند بهبود خواهند بخشيد. اما هيچ کدام از آنان نمي گويند و نمي پرسند که اساسا چه شد و چگونه شده که دولت فعلي بعد از هشت سال اينقدر نا بساماني به بار آورده است؟ پاسخ در يک کلام و اتفاقا نه در برنامه ها و عملکرد آن دولت، بلکه در ضعف نهاد دمکراسي در جامعه مان است. اگر دمکراسي در جامعه ما نيرومند مي بود، مجلس مان ظرف هشت سال گذشته با نظارت مستمر بر عملکرد دولت نمي گذاشت وضع به اين صورت در آيد. اگر دمکراسي در جامعه ما پر رنگتر مي بود، مطبوعات با انتقاد از عملکرد دولت و سياست هايش نمي گذاشتند که کار به اينجا بکشد که همه حرف نامزدها بعد از هشت سال بشود بيان مشکلات و مسائل موجود و وعده دادن براي بهبود آنها.

 

شايد برخي از نامزدها تصور کنند که بهر حال آنچه در اين هشت سال صورت گرفته اتفاق افتاده و الان ديگر نمي توان چرخ را به عقب بازگرداند. بنابراين به جاي "نبش قبر نمودن" و يافتن مقصر که چرا اينگونه شده، مي بايستي به آينده فکر کرد. مي بايستي به اين انديشيد که چگونه نابساماني هاي فعلي را مي بايستي درست کنيم. لذاست که مي بينيم تبليغات آنها پر است از وعده هايي که مي دهند و کارها و طرح هاي عديده اي که مي خواهند براي بهبود وضعيت موجود در صورت رئيس جمهور شدن به اجراء در آورند. اما مي بايستي به اين عزيزان ياد آور شد که اشکال فقط در اين نيست که به واسطه ضعف دمکراسي اوضاع واحوال اقتصادي، معيشتي، مديريتي و يا سياست خارجي ما اينگونه شده است. اشکال بزرگتر و بنيادي تر آنست که بدون بهبود وضع دمکراسي، آنان قادر نخواهند بود که حتي يکي از طرح ها و برنامه هايي که هر شب در تلويزيون و در برنامه هاي تبليغاتي شان دارند وعده آنها را به مردم مي دهند تحقق ببخشند. نيت جملگي آنان خير است و يقينا به آنچه که مي گويند باور دارند و با همه وجود مي خواهند آنچه را که امروز دارند به مردم وعده مي دهند، پس فردا که انتخاب شدند به اجرا در آورند. اما آيا فکر کرده اند که با کدام ساز و کار مي خواهند آن اهداف عالي، وعده هاي باشکوه و آن طرح هاي شايسته و ارزنده را تحقق بخشند؟

*استاد گروه علوم سياسي دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران


منبع: خبر آن لاين

نظر شما