توسعه زيرساخت هاي فرهنگي در کنار ديگر زيرساخت هاي شهري از عوامل مهم ارتقاي سطح زندگي شهروندان محسوب مي شود. اما تهران طي دهه هاي گذشته با وجود گسترش نقشه اي و جمعيتي در اين بخش چندان موفق عمل نکرده است. با نگاهي به آمار و ارقام موجود مي توان دريافت که نسبت امکانات فرهنگي با جمعيت اکثرا جوان شهر همخواني ندارد. اين در حالي است که شهرداري تهران در مديريت جديد شهري تلاش مضاعفي را براي ارتقاي محيط هاي فرهنگي شهر داشته و تا حدودي بار کم کاري ديگر مسئولان دولتي را به دوش کشيده است. تا جايي که نام فرهنگ در شهر همراه با خانه هاي فرهنگ، فرهنگسراها و پرديس ها برده مي شود. در همين خصوص گفت و گويي را با امير خوراکيان رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران انجام داديم تا نقد وضعيت موجود فرهنگي پايتخت را از زبان اين مسئول بشنويم.
چرا برخي از نهادهاي فرهنگي در ارتباط گرفتن با نسل جوان چندان موفق عمل نکرده اند و نمي توانند از توان اين نسل استفاده کنند.
* متاسفانه برخي دستگاه هاي فرهنگي کشور کمتر با نسل جوان در ارتباط هستند. اين اتفاق از سال ها پيش افتاده و باعث شده بسياري نسبت به آن هشدار دهند. يک نمونه از نارسايي هاي ساختار فرهنگي ما اين است که اين ساختار، در درک صورت مسئلهها کندذهن عمل مي کند، به طوريکه وقتي به عمق مباحثي که در دستور کار دستگاههاي فرهنگي کشور است وارد ميشويد، احساس ميکنيد که گويا اين دستگاهها خواب هستند و متوجه نيستند صورت مسئلههاي نسل جوان متفاوت است. ما که روحياتمان به گونهاي است که از ارتباطات اداري فارغ هستيم و با بچهها و نسلهاي مختلف مأنوسيم، کاملاً اين تفاوتها را حس ميکنيم. دوم اينکه روش کار و قالبهاي کار فرهنگي ناکارآمد است و کهنه عمل ميکند و کاملاً به هم ريخته و شلوغ و ناهماهنگ است و هيچ مهندسي قاعدهمندي در آن وجود ندارد. مورد سوم هم اينکه تقريباً ميشود گفت که فرماندهي و مديريت کلان، بر بخشهاي گوناگون فرهنگي در کشور، وجود ندارد. همه اينها جمع مي شود و باعث مي شود که دستگاه ها کمتر با نسل جوان در ارتباط و تعامل باشند و نوع ارتباط و تعامل با نسل پر دغدغه و پرسوالي مثل نسل چهارم به حداقل مي رسد.
قرار بود برخي از رشته هاي آموزشي در فرهنگسراهاي شهر ساماندهي بشود. منظور از اين ساماندهي چه بوده و تا کجا پيش رفته ايد؟
* يکي از فعاليت هاي محتوايي درون فرهنگسراها کلاس هاي آموزشي است. کار بزرگي که در اين دو سال انجام داده ايم بازسازي و بازنگري در نظام آموزشي سازمان و به عبارت بهتر «تهيه طرح تحول آموزش» است. اولا بسياري از شاخص هايي که در اجراي آموزش مدنظر ما بود در حال پياده شدن است و ما از سال 91 شروع به اجرا کردن اين طرح کرده ايم. البته ما يک سال و نيم در حال تهيه اين طرح بوديم. مثلا مربيان بايد دوره اي را طي کنند، تاييد شوند، مجوز مربي گري دريافت کنند و بعد وارد کلاس هاي آموزشي شوند و به امر تدريس بپردازند. اين در حالي است که پيش از اين هر فردي که داراي مدرک مربي گري از ساير آموزشگاه ها بود مي توانست در کلاس هاي ما تدريس کند. در اين فرآيند ما از لحاظ توجه به شاخص هاي مذهبي، اعتقادي، اخلاقي و... مي توانيم مربي را تاييد کنيم. در بحث محتوا نيز همين طور؛ ما حدود 900 رشته آموزشي را طراحي کرديم که براي آنها کاربرگ تهيه شده و اعضاي هيات علمي آنها را تاييد کرده اند. موضوعات اين رشته ها طراحي شده و الان حدود 200 منبع آموزشي در آستانه توليد است؛ البته موضوعاتي که ماموريت سازمان در آنها گنجانده شده است. يعني ما به جاي اين که به سمت موضوعاتي برويم که ماموريت سازمان ما نيست، مسير آموزش را به سمت موضوعاتي که در حوزه اخلاق و فرهنگ شهروندي، آسيب هاي اجتماعي، مسائل خانوادگي و... است تغيير داده ايم و آنها را در طرح تحول آموزش مورد توجه قرار داده ايم. از اين رو با تحول آرام اما متقن و کارشناسي شده اي که در فضاها و محتواي کارها پيش بيني مي کنيم، سعي کرده ايم اين دغدغه را که از اين فضاهاي فرهنگي چه استفاده اي مي شود و محتواي فعاليت هاي آن چقدر با اهداف اصلي نظام و دغدغه هاي فرهنگي و اخلاقي مطابقت دارد تا حد زيادي برطرف کنيم و تلاش نماييم که اين تطابق روز به روز افزايش يابد.
چه برنامه جديدي براي پيشبرد اهداف فرهنگي پايتخت به واسطه فرهنگسراها داريد؟
* يك بخش از مسأله ما اخلاق عمومي است و بخشي هم خانواده. اين دو از اهميت بيشتري براي ما برخوردار هستند. در بحث خانواده روابط بين اجزاي خانواده و رابطه خانواده و رسانه براي ما مهم است.در بحث اخلاق عمومي كه ما به طور دقيق روي آن كار كرديم، مثلاً صبر و خويشتنداري براي ما يك اولويت است و مفصل روي آن كار ميكنيم.
برآورد شما از فضاي فرهنگي کشور چيست؟
* ما در وضعيت فرهنگي كشور نقاط ضعف و قوت مهمي داريم كه اگر بخواهم خيلي خلاصه اشاره كنم، ازجمله نقاط قوت اين وضع، تبلور و عينيت بخشيدن به جلوههاي تقيد مردم به معارف ديني و فضاهاي معنوي است. طي سالهاي اخير ميبينيم اوج علاقه مردم به معنويت، دين و سنتهاي اصيل مذهبي متبلور شده و اين از ويژگيهاي مثبت فضاي فرهنگي كشور است. رشد علمي يكي ديگر از اين شاخصهاست. توسعه فضاهاي فرهنگي كشور يكي ديگر از اين نقاط قوت است كه در سالهاي اخير به نسبت قبل كارهاي خوبي در اين حوزه انجام شده است. در توليد اسناد فرادستي به نظرم زحمات خوبي كشيده شده، گرچه هنوز به يك خروجي نهايي نرسيدهايم اما همين کارهايي که در بخشهاي نظري صورت گرفته، ميتواند دستمايههايي براي تحولات جديتر فرهنگي باشد. در توليد محتوا نيز خيلي رشد داشتيم. يك زماني در هر موضوعي که وارد ميشديم، كم و كسري محتوا را شاهد بوديم ولي الان نه. موضوع ديگري كهبه عنوان نقطه قوت عرض ميكنم، توجه خيلي زياد مقام معظم رهبري به موضوع فرهنگي است. معتقدم اگر اين توجه نبود، اتفاقات بدي افتاد؛ چه درمورد اشخاص فرهنگي و چه در مورد كلان فرهنگي.
اما درباره مشكلات و ضعفهايي كه در حوزه فرهنگ داريم، يكي از مهمترين مسائل، ناكارآمدي مديريت فرهنگي نظام است. در شرايط فعلي مديريت كلان فرهنگي در كشور با چند مشكل اساسي دست و پنجه نرم ميكند که بايد به طور جدي به آن بپردازيم. يكي از اين ضعفها، تبيين نشدن قواعد كلي كار فرهنگي است، يعني شما ميخواهيد كار فرهنگي انجام دهيد اما در حوزههاي مختلف ملاك و قواعد خاصي وجود ندارد و هر كس از هر جايي كه بخواهد شروع ميكند. همچنين به نظر من ساختار مديريتي ما در حوزه فرهنگ شكستخورده است. معتقدم نياز به يك بازمهندسي فوري داريم. بايد يك مركز رصد و ارزيابي فرهنگي وجود داشته باشد و مرتب بخشهاي فرهنگي كشور را كارشناسانه رصد كند. در اين رصد و ارزيابي است كه مشخص ميشود اگر من به يك كار اساسي و مبنايي پرداختم كه ممكن است ديده نشود، بايد تشويق شوم و برعكس اگر كسي كار پرسروصدا انجام داده كه عمق و محتواي لازم را نداشت، بايد تذكر و هدايت لازم انجام گيرد.
فرهنگسراها سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران از نزديک ترين مجموعه هاي شهرداري به موضوع سبک زندگي است. چه اقداماتي در اين رابطه انجام داده ايد؟
* در طول دو سال گذشته اولويت هاي موضوعي سازمان را استخراج کرديم. يعني اسناد فرادستي را در طول دو سال گذشته مطالعه و وضعيت شهر تهران را هم بر اساس 9 پژوهش بررسي کرديم و از بين اين دو مطالعه موضوعاتي که مي توانست محورهاي فعاليت ما باشد استخراج شد. از بين اين موضوعات تعدادي را اولويت قرار داديم. اين باعث مي شود که سازمان هدفمندتر و در عين حال نتيجه بخش تر فعاليت کند. اين اولويت ها و اهداف دسته بندي شدند. يک بخش به موضوع سبک زندگي اختصاص دارد که همان اخلاق و فرهنگ شهروندي در موضوعات مختلف است. تقويت هويت ايراني اسلامي از منظر ملي، ديني، انقلابي و محله اي و همچنين مديريت تغييرات فرهنگي دو حوزه ديگري است که اولويت هاي موضوعي سازمان ذيل آن تعريف شده اند. از اين رو ما در دو سال اخير به موضوع سبک زندگي توجه ويژه اي داشته ايم.
بعد از اين که اين موضوع از سوي مقام معظم رهبري به طور جدي مورد تأکيد قرار گرفت، علاوه بر فعاليت هاي موجود، طرح ميان مدتي را نيز تهيه کرديم که چهار مرحله است. در مرحله اول با عنوان تمهيدات، مجموعه اي از امور را برشمرده ايم که بايد انجام شود؛ يعني تمهيداتي که بايد در سبک زندگي مورد توجه قرار گيرد. براي مثال شناسايي اساتيدي که در اين حوزه فعال هستند و يا ايجاد بانک اطلاعاتي و شناسايي موسساتي که راجع به اين موضوع فعاليت دارند.
مرحله دوم توليد محتواست که در اين مرحله پژوهش هايي را تعريف کرده ايم. منظور من توليد محتواي نظري خيلي عميق نيست، بلکه توليد محتوايي است که به همان طراحي کمک مي کند. مرحله سوم توليد برنامه است و اينکه چه برنامه هايي را بايد اجرا کنيم و مرحله چهارم موضوعات و نکاتي است که در حوزه اجرا مطرح خواهد بود.
اقدام ديگري که انجام داده ايم اين است که برنامه هاي موجود را با هدف تنظيم براي ايفاي نقش در حوزه سبک زندگي بررسي کرديم که در بين آنها کداميک ظرفيت پيگيري در مقوله سبک زندگي را دارد. از ميان نزديک به 6 هزار و 500 برنامه اي که در سال 91 داشتيم حدود 1526 برنامه قابليت پيگيري در اين زمينه را دارند. مثلا در حوزه حجاب و عفاف 33 برنامه ما ظرفيت پيگيري و تحقق در مسئله سبک زندگي را دارند. 46 برنامه در حوزه محيط زيست شهري مثل فرهنگ بهداشت و نظافت شهري اين ظرفيت را دارند. همچنين در موضوعات مختلف نظير آيين همسايگي، آرامش روحي، الگوي مصرف، نهاد خانواده، فرهنگ مطالعه، مشارکت شهروندي و انضباط اجتماعي برنامه ها را شناسايي کرديم و در مجموع 1526 برنامه از برنامه هاي موجود امسال را به سمت محوريت تعالي سبک زندگي هدايت و برنامه ريزي کرديم.