به گزارش شهر، در اين اطلاعيه با تاکيد بر اين که طرح سهميهبندي بنزين در کشور بدون انجام بررسيهاي پژوهشي و تهيه و تدوين يک طرح جامع و نيز بدون انجام نظرسنجي از مخاطبان و نيازسنجي از مردم به يکباره اجرا شد، از تبديل اين طرح از يک فرصت بزرگ تاريخي به يک آسيب اجتماعي و اقتصادي ابراز تاسف شده است.
بر اين اساس در کلان شهري همچون تهران، سهميهبندي بنزين تاثير چنداني در کاهش ترافيک نداشته و بازگشت مجدد خودروهاي شخصي، سرعت ناوگان حمل و نقل عمومي را تحت تاثير قرار داده و ميزان مصرف بنزين در پايتخت از زمان اجراي طرح سهميهبندي بنزين روز به روز بيشتر شده و تقريباً به ميزان قبل از اجراي طرح مذكور بازگشته است.
آن چه مسلم است بين اهداف دولت و انگيزههاي دارندگان خودرو در مصرف بنزين تفاوتهاي اساسي وجود دارد و همين اختلافات منجر به تغيير رفتار مطلوب که بخشي از آن شامل کاهش استفاده از وسيله نقليه شخصي و به تبع آن کاهش سفرهاي درون شهري ميشود، نشده است. از طرفي کاهش آلودگي هواي تهران نيز نه تنها محقق نشده، بلکه با توليد بنزين نامرغوب داخلي با ميزان اکتان بالا باعث شده تا تابلوهاي اندازهگيري آلايندههاي هوا در سطح شهر اغلب در وضعيت هشدار بوده و به رنگ قرمز باشند.
در اين ميان سهميهبندي بنزين علاوه بر اثر مستقيم بر افزايش کرايه بار و مسافر، در افزايش قيمت کالاهاي اساسي و خدمات عمومي نيز تاثير داشته و باعث آسيبهاي اجتماعي کم سابقهاي مانند سرقت بنزين از باک خودروها شده و اين تنها نمونه کوچکي از آثار بزرگ روحي و رواني اين اقدام نسنجيده در جامعه است که البته آن را با هيچ صرفهجويي مادي نميتوان جبران کرد.
با توجه به مشکلات موجود، اين سوال مطرح ميشود که آيا بهتر نيست دولت به جاي استفاده از طرحهاي آمرانه و ارائه آمارهاي ميلياردي و نيز وادار کردن مردم به استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي، گزينه اصولي و منطقي همکاري با مديريت شهري در توسعه ناوگان حمل و نقل عمومي را در دستور کار خود قرار ميداد تا ضمن كاهش مصرف انرژي و كاستن از مشکل ترافيک، با حفظ محيط زيست شهري رضايت شهروندان را جلب ميکرد؟
در اين ارتباط با توجه به اين که استفادهکنندگان از وسايل حمل و نقل عمومي، عموماً حقوق بگير و از نظر درآمد از قشرهاي متوسط و پايين جامعه هستند و براي رفت و آمد به محل كار خود اغلب مجبورند در مسيري طولاني از حاشيه شهر به مرکز شهر تردد کنند، به نظر ميرسد اين اقشار که اين همه ادعاي حمايت از آنها ميشود، فراموش شده باشند.
جالب آنجاست که به رغم شعار حمايت از افراد فرودست، اين فرادستان و دو، سه دهک بالاي جامعه هستند که به راحتي با خودروهاي لوکس و گران قيمت خود در بزرگراهها، بلوارها و خيابانهاي پر زرق و برق شمال شهر همچنان ويراژ ميدهند و دهکهاي مياني و پاييني جامعه نيز چارهاي ندارند جز آن كه به دليل عدم پرداخت مطالبات اتوبوسراني و مترو از سوي دولت همچنان در اتوبوسهاي فرسوده و واگنهاي قديمي مترو، همچون کنسرو به هم فشرده شوند.
بر اساس اين اطلاعيه وقتي شهروندان براي استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومي شاهد مشکلات فراواني باشند، طبيعي است که ترجيح ميدهند از خودروي شخصي خود استفاده کنند، چرا که اجراي طرح سهميهبندي بنزين بدون توجه به گسترش كيفي و كمي ناوگان حمل و نقل عمومي باعث شده تا مردم از کمبود وسايل نقليه عمومي در رنج روزانه باشند.
در صورتي که اين طرح به شكل صحيح اجرا ميشد، ميتوانست هم منافع مردم و هم مصالح ملي را تامين کند اما اين طرح در حال حاضر نه تنها به نفع مردم نيست بلکه مسائل و مشکلات زيادي را نيز براي آنها به ارمغان آورده و سود حاصل از آن به جاي عموم مردم نصيب افراد خاص شده است. صرفهجويي60 ميليارد دلاري ناشي از سهميهبندي بنزين از سوي دولت در شرايطي با افتخار اعلام ميشود که متأسفانه، مطالبات قانوني مردم تهران و ساير شهرهاي بزرگ کشور از محل اعتبار دو ميليارد دلاري کمک دولت به متروي تهران و ساير کلان شهرهاي کشور از محل صندوق توسعه ملي که بارها مورد تصويب و تاکيد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي هم در دوره هشتم و هم در دوره نهم قرار گرفت، هنوز پرداخت نشده است.
روابط عمومي معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران اطلاعيه خود را با طرح اين پرسش به پايان رسانده که چرا از 60 ميليارد دلار سود حاصل از سهميهبندي بنزين، حتي يک دلار نيز سهم مردم کلان شهرهاي كشور از جمله مردم تهران نشده است؟