شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۴۸
کد خبر: ۷۹۴۴۶
|
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۰
نخستین جلسه باشگاه فیلم شهر در سال جاری برگزار شد؛
نخستین جلسه باشگاه فیلم شهر با حضور کارشناسان و تعدادی از دوستداران هنر سینما در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، در این جلسه فیلم «کلاژی از کاربردهای معماری در سینمای جهان» به کارگردانی آرش خوشخو به نمایش درآمد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در ابتدای جلسه، سید احد میکائیل‌زاده، دبیر باشگاه فیلم شهر ضمن خوش‌آمدگویی به میهمانان به تشریح برنامه‌های این باشگاه در دوره جدید فعالیت آن پرداخت. او از پیگیری رویکردهای پژوهشی و مطالعاتی در دوره جدید فعالیت باشگاه فیلم شهر خبر داد. دبیر باشگاه فیلم شهر با توضیح اینکه سه کارگروه در دوره جدید تعریف شده است، گفت: «کارگروه‌های مورد اشاره عبارتند از کارگروه منظر شهر و سینمای شهری، کارگروه مطالعات اجتماعی، فرهنگی، سینما و شهر و دیگری کارگروه سبک زندگی.»

میکائیل‌زاده با بیان اینکه نمایش و نقد فیلم « کلاژی از کاربردهای معماری در سینمای جهان» در کارگروه منظر شهر و سینمای شهری بررسی می‌شود افزود: «شاید این پرسش مطرح شود که چرا فیلم بلند یا مستندی را انتخاب نکرده‌ایم. باید گفت فیلم آقای خوشخو مقدمه‌ای است برای اینکه بهتر و جدی‌تر به گفتگو در زمینه  مسائل مربوط به شهر بپردازد. نمایش آثار در باشگاه فیلم شهر باید فضای مناسبی را برای بحث های میان رشته ای فراهم آورد.

دبیر باشگاه فیلم شهر در ادامه برنامه از نوا توکلی‌مهر دبیر کارگروه منظر شهر و سینمای شهری، مهندس علی فلاح‌پسند برنامه‌ریز و طراح شهری و همایون امامی منتقد درخواست کرد که پشت تریبون قرار گرفته و صحبت‌های خود را آغاز کنند. توکلی‌مهر در سخنان ابتدایی خود به دلایل انتخاب فیلم کلاژی از کاربردهای معماری در سینمای جهان پرداخت و گفت: ما مشخصا قصد نداریم معماری را با سینما بررسی کنیم بلکه در پی آن هستیم که فراتر از این مسئله، شهر و تمام لایه‌های آن را که در ارتباط با هم، سیما و منظر یک شهر را شکل می‌دهند بررسی کنیم. در فیلم نیز کارگردان از لفظ معماری شهر و معماری محیط استفاده کرده است و در نهایت آن چیزی که درارتباط با سینما مورد توجه قرار گرفت خود شهر بود.

این کارشناس منظر شهر و سینمای شهری در ادامه صحبت‌های خود به سابقه موضوع شهر و سینما پرداخت: از اوایل دهه 80 در ایران شاهد  مقالات، کتب و سمینارهایی در موضوع شهر و سینما هستیم. در واقع در دهه هشتاد نوع جدیدی از نگرش به موضوع معماری، شهر و سینما شکل گرفت وگرنه از دهه 30 و 40 به نوعی گفتمان بین این دو حوزه وجود داشته است. اما همزمان با اهمیت شهرنشینی و برجسته شدن موضوع کیفیت فضا، از اوایل دهه هشتاد وضعیت جدی‌تری حتی در مدیریت شهری به خود می‌گیرد. در حوزه شهرسازی و معماری هم آن دسته از شهرسازانی که بیشتر با هنر و بخصوص هنر سینما آشنا بودند به این مقوله بیشتر پرداختند. از جمله صاحب‌نظران سینمایی که موضوع شهر و سینما را مطرح کردند می‌توان به «رخشان بنی اعتماد، کیانوش عیاری، خسرو سینایی، محمد تهامی نژاد، شادمهر راستین، روبرت صافاریان اشاره کرد.

همایون امامی منتقد و نویسنده سینمایی که مهمان این نشست بود درباره بازتاب شهر و شهریت در سینمای مستند صحبت کرد. امامی صحبت‌های خود را با تکیه بر مقاله‌ای آغاز کرد که در سال 84 در فصلنامه ایرانشهر منتشر کرده بود. او ابتدا درمورد پیشینه بازتاب شهر و شهریت در سینمای جهان پرداخت و نخستین بازتاب شهر در سینمای جهان را به زمان لومیرها مرتبط دانست. امامی اذعان کرد که برادران لومیر برای جذب مخاطبان به نمایش تصاویری از شهرهای مختلف جهان پرداختند و جذابیت‌های سیاحتی جهان را در دستور کار خود قرار دادند. با این حال امامی نخستین جلوه جدی شهر و شهرنشینی در سینمای مستند جهان را در آثار ژیوا برتوف دانست که نخستین کسی است که دوربین را ازاستودیوها خارج و بین مردم برد. امامی تاثیر کارهای برتوف را زمینه‌ساز شکل‌گیری دو سبک سینمای مستند در دهه شصت میلادی یعنی سینمای مستقیم آمریکا و سینما وریته در فرانسه دانست. او درمورد شهر و شهرسازی در سینمای ایران هم گفت: «پرداختن به شهر و شهرسازی از همان آغاز سینمای مستند در کشورمان به عنوان موضوعی مهم مطرح بوده است. نخستین فیلم‌ها از انگیزه تبلیغاتی صرف برخوردار هستند به‌ویژه شهرهای کوچک و روستاهای دورافتاده که پیشرفت‌های آنها در دوره پهلوی دوم باید به تصویر کشیده می‌شد. در فیلم‌هایی با موضوع شهرهای ایران، برخی کاملا به یک شهر می‌پردازند مانند فیلم‌های آبادان یا خارک. برخی دیگر از فیلم‌ها به شهرهایی که در یک مسیر قرار دارند می پردازند. در این فیلم‌ها ویژگی‌های کلی شهرها به نمایش درمی‌آید.

بعد از صحبت‌های امامی، علی فلاح‌پسند، برنامه‌ریز و طراح شهری بحث خود درمورد سینما و معماری را با تعریف معمار آغاز کرد و گفت: «آنچه باید موردتوجه قرار گیرد دید مشترکی است که یک سینماگر و یک شهرساز و معمار می‌توانند از عینیت فضا و یا ذهنیت فضا داشته باشند. بازنمایی این ذهنیت در سینما باعث شده است که شهرسازی هم از تاثیر سینما برکنار نمانده باشد. یعنی تمامی رشته‌های علوم انسانی تحت تاثیر پدیده فراگیر سینما بوده‌اند و طبیعی است که سینما با نخستین چیزی که سر و کار دارد مکان و فضاست. این‌که چه کیفیتی بصری‌ای از شهر و مکان در سینما بازنمایی می شود چیزی نیست که شهرساز بخواهد درمورد آن نسخه‌ای بپیچد بلکه بیشتر حوزه گفت‌وگوی مشترک حائز اهمیت است.»

فلاح‌پسند در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به تاریخچه‌ای از شهرسازی و رواج این کلمه گفت: «آنچه اهمیت دارد پیگیری حوزه مشترک بین شهر و سینما و مسئله فضاست. زیرا فضا خاصیت‌های متنوعی دارد که می‌تواند هم برای سینماگر و هم شهرساز جذاب باشد.»

در بخش پرسش و پاسخ  این نشست مطرح شد ، مهندس مشهودی پژوهشگر و کارشناس شهرسازی گفت: «از زمانی که به کشف شهر و نشانه‌های شهر در سینما رسیدیم، به نظر می رسد که سینما به نفع خودش از این نشانه‌ها و مکان‌ها استفاده کرده است. مثلا شخصیت فیلم  از یک خیابان به خیابان دیگری منتقل شده و این خیابان نه جزئی از عناصر داستانی که صرفا نوعی دکوپاژ بوده است. در واقع سینما فضا را مخدوش کرده است.» توکلی‌مهر در پاسخ به حرف‌های مشهودی گفت: «یکی از محورهایی که برای گفت‌وگوهای کارگروه درنظر گرفته شده است، روایت و بازنمایی مکان در روایت‌های داستانی است و فیلم‌هایی نیز با این موضوع در جلسات آینده به نمایش درخواهند آمد.

فلاح‌پسند نیز در واکنش به صحبت‌های مشهودی خاطرنشان کرد: بحث ما در گفت‌وگوی بین رشته‌ای این است که اساسا در سینما یک فضا یا یک مکان به عنوان صرف یک لوکیشن انتخاب می‌شود یا نه اجزای فضا در بیان و روایت الگوی حادثه‌ای یا پی‌رنگ فیلم و دورن مایه نقش ایفا می‌کنند. مثلا در فیلم‌های هیچکاک معماری، فضا و زاویه دید کارگردان به درستی در تمام صحنه‌ها دارای نقش است. یعنی بافت فیلم انسجامی است بین دکوپاژها و اجزای فضا. اینکه ما در ایران لااقل در یک دهه گذشته با چنین روندی مواجه بوده‌ایم یا نه باید بگوییم خیر نبوده‌ایم. در بسیاری از فیلم‌ها این بافت و هماهنگی وجود ندارد و ممکن است به نوعی سوءاستفاده از فضا در بازنمایی تصویری صورت گرفته باشد. اما در این مسئله عمدی وجود ندارد. این مسئله به دلیل اغتشاشی است که شاید در حوزه انتقال مفاهیم از حوزه شهرسازی به حوزه سینما هم وجود دارد و علت آن فقدان حوزه بین‌رشته‌ای است.

امامی اما با استفاده از کلمه سوءاستفاده برای چنین پدیده‌ای مخالفت و خاطرنشان کرد: وقتی با دو رویکرد به یک فضای معماری نگاه می‌کنیم، طبعا کارگردان در پی استفاده دراماتیک از فضاست. این نه تنها سوءاستفاده نیست بلکه کارگردان می‌خواهد از امکانات و ویژگی‌های معماری استفاده کند. نمونه‌اش فیلم ژول و ژیم ساخته فرانسوا تروفو است که از معماری برای نشان دادن بهتر روایت استفاده می‌کند. علاوه بر این در مواردی ما می‌بینیم که معماری کاراکتر اصلی فیلم است.


در بخشی دیگر خانم دکتر اعتماد یکی دیگر از کارشناسان معماری با دوسویه خواندن رابطه سینما و معماری گفت: من هم نمی‌توانم واژه سوءاستفاده را بکار ببرم اما شاید بتوانیم از سود و استفاده بهره ببریم. همان‌طور که معماری در فیلم های هیچکاک به زیبایی نشان داده شده است، سینما این توانایی را دارد که معماری و فضا را به ‌گونه‌ای به شهروندان نشان دهد که خود شهروند وقتی در آن فضاست نمی‌تواند آن را ببیند و این نشان‌دهنده قدرت سینماست.

دکتر ترانه یلدا کارشناس معماری نیز گفت: مشکلی که وجود دارد این است که ما همیشه ذهنی به هرچیزی نگاه می‌کنیم اما در طراحی شهری تصور ذهنی انسان‌ها شناخت دقیق معمارانه از شهر نیست، بلکه حسی است که از شهرش دارد وقتی در آن قدم زده است. اینکه با چه احساسی این راه را رفته است نه به قسمت‌های علمی و اندازه‌گیری بلکه به بخش‌های حسی از شهر باز می‌گردد. اگر بحث در این زمینه سخت است به این دلیل است که ما شهرهایمان را دوست نداریم. اگر شهرهایمان را دوست داشتیم باید رده پای بهتری از شهرهایمان در فیلم‌هایمان می‌دیدیم. اگر سینماگرانمان شهر را جوری به مردم نشان دهند که مقبول مردم قرار گیرد، احتمالا خواهیم توانست به حفظ داشته‌های باارزش شهر کمک کنیم.

برهان آزاد، مستندساز و داور جشنواره شانزدهم خانه سینما آخرین کسی بود که در این مراسم سخنان کوتاهی را ایراد کرد. او با اشاره به اینکه در یک ماه و نیم گذشته بیش از 150 فیلم را به عنوان داور جشن خانه سینما دیده است گفت: تهران و شهرهای بزرگ ما به کلی تغییر کرده‌اند در  نگاه امروزی برخی سینماگران  که در همین شهر اتفاق می‌افتد به شما می‌گوید که تهران یکی از بدترین و ناامن‌ترین شهرهای دنیاست. یعنی در 70 فیلم با انواع جیب‌برها، قاتلان و سارق‌ها روبرو هستید. اگر روزی آقای مسعود کیمیایی چاقو را به عنوان یک حربه بدست مردم داد اکنون بعضی ها کلاشینکف بدست همان مردم می‌دهند. این اتفاق عمدا روی می‌دهد. هر شهری نماد فرهنگ اهالی است که در آن شهر زندگی می‌کنند. شما در تاریخ هنر ونیز را ببینید. یا در تاریخ خودمان وقتی وارد اصفهان می شوید این پرسش مطرح می شود که چرا اصفهانی‌ها نسبت به سایر شهرهای ما هنرمندتر هستند؟ برای اینکه با نظم، زیبایی‌ها و آرایه‌هایی در شهر روبرو می شوند که ذهن آنها را پرورش می‌دهد. اما وقتی در سینما فقط با آدم‌های جانی روبرو می شوید، شهرسازان ما نیز شهری می‌سازند درخورد آدم‌هایی که در آن زندگی می‌کنند.

 
نظر شما