شهر، ساختار زندگی مدرن است و در جوامع امروزی، مجموعهای از آدمهای گوناگون که با پارهفرهنگهای متفاوت در کنار هم زندگی میکنند، یک شهر را تشکیل میدهند. شهری که آنها را گرد هم آورده و قوانینی را بر آنها حاکم کرده است و از آنها با عنوان جدیدی که شهروند گفته میشود، یاد میکند و نگاهی یکسان به همه آنها دارد. افراد در بافت جدید شهری با حفظ پارهفرهنگهای خود در کنار هم قرار میگیرند و همچنان که روابط خود را در هستههای فامیلی و قومی حفظ میکنند، لازم است که ساختار این نهاد مدرن امروزی را هم حفظ کنند و قوانین آن را رعایت کنند. احترام به قوانین، پایههای امنیت شهری را محکم میکند و در صورت تخطی افراد از قوانین، قانون مجازات و جزا وجود دارد. طبیعی است فضای شهری در عین داشتن محاسن متعدد، معایبی هم دارد و آن متنوع شدن روابط بین افراد و عدم انسجام است و این از همگسیختگی، فضایی شلوغ و خارج از ضابطهای را موجب خواهد شد که میتواند روی افراد عادی شهر اثر بگذارد و آسیبهایی به آنان وارد کند.
طبیعی است که در چنین شرایطی سینماگران و هنرمندان دنیای تصویر به این آسیبها توجه کنند و نسبت به مقوله شهر و روابط بین آدمها از خود حساسیت نشان دهند و بر اساس فضاهای شهری، داستانپردازی کنند و روابطی از این اجتماع را به تصویر بکشند. اغلب، هدف از به تصویر در آوردن معضلات شهری و آسیبها، هشدار دادن به بیننده شهری و شهروندان است تا بدانند در صورت گام برداشتن در مسیرهای خطا، همان عقوبتی که شخصیت داستانها و فیلمها با آن روبهرو شدند، در انتظار آنها خواهد بود. نکته اصلی آنها، عبرتآموزی است و آثاری که گفتارها و رفتارها و اعمال قدرتهایی که شهروندان خواسته و ناخواسته نسبت به هم دارند و حقوق یکدیگر را پایمال میکنند را به نمایش میکشد و یادآور میشود که بسیاری از مواردی که برای شهروندان عادی شده است، خطاهای زندگی مدرن است و میتوان از آنها پرهیز کرد و با حذف آسیبها، روند اجتماعی بهتری را تجربه کرد.
برپایی جشنوارهای موضوعی با محوریت شهر و روابط شهر و شهروندان و هر آنچه در عنوان کلی شهر قابل تصور است، میتواند داستانها، روابط مختلف و ابعاد گوناگونی از زندگی شهری را با اشاره به محاسن و معایبش به تصویر بکشد و امکانی برای ارزیابی فیلمسازان باشد. این نوع از فیلمسازان، نیازمند دانش و حضور اجتماعی پرکار و پرباری هستند تا بتوانند آینده فرضی درستی را در فیلمشان تصور کنند و این فرض متعالی و آرمانی در صورت شناخت درست از مخاطب، مؤثر و قابل پذیرش خواهد بود زیرا با توجه به اینکه یک فیلم تا به مرحله نمایش برسد، دو تا سه سال طی خواهد شد، لازم است که پیشبینی فرضی آن مطابق با زمانه و همسان با نیاز مخاطب باشد.
در این جشنواره، زاویه نگاه فیلمها به معضلات شهری و نقش آنها در زندگی مردم مطرح است و اینکه چقدر سینما به عنوان عنصری اجتماعی مؤثر است و تصویری که ارائه میدهد، چقدر در جهت بهروزی و بهبود زندگی اجتماعی است و راهگشاست. از این منظر، شکلگیری این جشنواره خوب است و ارزیابی فیلمهای مختلف جشنواره فیلم فجر که در این سالها دیدهایم، از زاویهای دیگر و محکی دوباره خواهد بود.
برای مثال فیلم «روباه» افخمی با داستانی پلیسی، در فضای شهری اتفاق میافتد و بخش اعظم آن در خیابانها و کوچههای آن شکل میگیرد. مسئلهای که در «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» مطرح میشود همه ما به چشم دیدهایم و تجربه کردهایم که این گونه از آگهیها چه مسائلی را دنبال میکنند. فیلمی مثل «دربند» ساخته شهبازی هم ناآشنایی دانشجویی شهرستانی را در مواجهه با روابط شهری و خشونت آن روایت میکند. در فیلم «عصر یخبندان» کیایی هم میتوان آسیبهای تداخل طبقاتی شهری را مشاهد کرد یا فیلمی مثل «امروز» ساخته میرکریمی هم استنباط و قضاوت به اعمال و رفتار مردم در قالب شهر را پیش چشم مخاطب میآورد و پیشنهاد میدهد که از تحلیل رفتار و اعمال دیگران پرهیز کنیم و قضاوت زودهنگام نداشته باشیم.
ما با همه این موارد، در شهر مواجه هستیم. از این رو محک شهر و مسائل آن در فیلمهای مختلف میتواند با نگاهی ساختارمند همراه باشد و مورد ارزیابی قرار بگیرد. این جشنواره با این رویکرد میتواند مؤثر واقع شود و نگاهی نو در سینماگران زنده کند و از طرفی میتواند توجه کارشناسان و پژوهشگران و مسئولان را به سوی خود جلب کند و زاویه نگاه سینماگر میتواند منجر به مطالعات شهری جدیتر و راهحلجو شود. زندگی شهری مطلوب برای همه قومها و مردمانی که در چهارچوب شهر کنار هم قرار گرفتهاند، هدف نهایی همه برنامهریزیهای خرد و کلان است.
فیلم شهر در نظر آقایان فیلمی است که تو یه سکانس تصویر برج میلاد مثلا باشه