به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، در این مراسم محمودرضا رحیمی کارگردان و مدرس تئاتر عنوان کرد: سمندریان همیشه از امید و امیدواری صحبت میکرد. اگر فرمولی که سمندریان برای تئاتر داشت مد نظر مسئولان و مدیران تئاتر کشور قرار میگرفت امروز با مشکلاتی که تئاتر را در بر گرفته، مواجه نمیشدیم. متاسفانه به نظر می رسد تئاتر کشورمان عقب گرد داشته و از اول شروع شده است.
وی ادامه داد: هر وقت گلهایی در مقابل سمندریان میکردیم، او بحث را به سمت تئاتر بر میگرداندند.
رحیمی با بیان اینکه سمندریان شیفته نصرت کریمی، بازیگر و کارگردان قدیمی تئاتر بود، گفت: او همچنین پس از دیدن تئاترهای عبدالحسین نوشین، به کلاسهای این کارگردان تئاتر میرود. اما همیشه میگفت که استاد من «ادوارد مارکس» (استاد تئاتر در آلمان) است. در واقع میتوان گفت سمندریان پل ارتباطی بین تئاتر مدرن ادوارد مارکس و کلاسهای حسین خیرخواه و عبدالحسین نوشین است.
انسان فرهنگی مرگ ندارد
این کارگردان با تاکید بر اینکه انسان فرهنگی مرگ ندارد، اظهار کرد: هنوز سمندریان زنده است و اثراتش را در تئاتر کشور مشاهده می کنیم. این جاست که با مدیران و مسئولانی که تصور میکنند هنر، بازده مالی ندارد به مشکل بر میخوریم.
وی درباره الگوی تئاتری سمندریان گفت: تئاتر معیار، از نظر این کارگردان فقید تئاتر کشور، این بود که نسلهای مختلف در کنار هم فعالیت، تمرین و ارائه اثر کنند و این اتفاق در نمایشهایی که روی صحنه میبرد به درستی رخ میداد.
سعید ذهنی کارگردان، آهنگساز و مدرس دانشگاه، با بیان خاطراتی از چگونگی آشناییاش با حمید سمندریان، عنوان کرد: در کنار تئاتر موسیقی را هم دنبال میکردم و علاقه سمندریان به موسیقی نیز باعث شد تا ارتباط خوبی با هم برقرار کنیم.
وی با انتقاد به جدی گرفته نشدن واحدهای موسیقی در رشته نمایش، گفت: سمندریان به جوانان اهمیت میداد و دانشجویان و هنرجویانش را باور داشت. زمانی که جوان و کم تجربه بودم ساخت موسیقی نمایش «دایره گچی قفقازی» را به من سپردند در حالی که بزرگان موسیقی کشور هم چون حسین علیزاده کنار ایشان بودند و میتوانست از آنها استفاده کند.
کفش سمندریان به پای ما گشاد است
میکائیل شهرستانی، کارگردان تئاتر نیز با بیان این که از سال 61 با سمندریان آشنا شده است، عنوان کرد: البته پیش از آن با آثار او آشنا بودم، اما از سال 61 به بعد سمندریان را از نزدیک دیدم و دیگر رهایش نکردم. تصور میکردم از هر لحظه وجود شمعی که آب میشد باید استفاده کرد و بهره برد.
وی افزود: ایشان شاگردانش را بزرگ جلوه میدادند تا یاد بگیرند چطور پا جای پای ایشان بگذارند. هر چند به شخصه کوچکتر از آنم که بتوانم جای ایشان باشم. متاسفانه شنیدم که برخی هنرمندان خود را سمندریان ثانی معرفی کردند و بسیار متاسف شدم. معتقدم چنین کفشی به پای ما گشاد است و کسی نمیتواند مانند سمندریان باشد.
شهرستانی همچنین گفت: همواره احساس میکردم که سمندریان در حال یادگیری است و به همین دلیل هم همیشه به روز بود و تازگی خود را حفظ میکرد. او را هم در زندگی و هم در تئاتر به عنوان معلم میشناسم. سعی کردم به عنوان کسی که در کانون سمندریان با او همکاری داشتم، همان روشی را پیش بگیرم که به من آموخته بود و پایم را خارج از آن حیطه نگذارم.
این کارگردان تئاتر افزود: سمندریان همیشه درباره چیزی صحبت میکرد که با آن نزدیکی داشت و کتابهای نمایشی که به آنها علاقهمند بود را میخواند و خود ترجمه میکرد و روی صحنه میبرد. واژه مرگ برای امثال سمندریان صدق نمیکند. او همیشه زنده است. افتخار میکنم که تا آخرین لحظاتی که نفس میکشید بالای سرش بودم. من در هنگام مرگ پدرم کنارشان نبودم، اما در هنگام فوت سمندریان در کنارشان بودم، چرا که فکر میکنم وظیفه نازل هر فرزندی است.
سمندریان همان بود که بود
ایرج راد نیز در سخنانی با تاکید بر اینکه زنده یاد سمندریان ویژگیهای خاص خود را داشت، عنوان کرد: ایشان با تمام شاگردانش صمیمی و دوست بود و همه را با نام کوچک صدا میکرد و همه را دوست داشت. سمندریان صادق بود و همان بود که بود. او هیچ وقت نقش بازی نکرد و به همین دلیل هم، ما او را پذیرفته بودیم.
این بازیگر و کارگردان تئاتر کشور با بیان این که مرحوم سمندریان بسیار تئاتر را دوست داشت، عنوان کرد: کسی که نگاه غیر از این به تئاتر داشت را هرگز نمیبخشید. برای کار کردن با سمندریان میبایست عاشق تئاتر باشی، همه وجودت تئاتر باشد و تمرین ها رابا تمام وجود انجام داده باشی.
وی افزود: اگر بدون تمرین بر سر صحنه حاضر میشدیم بسیار عصبانی میشد و حتی یک بار سر هما روستا همسرش به خاطر اشتباهی کوچک در تمرین فریاد کشید و نشان میداد که تا چه میزان به تئاتر اهمیت میدهد. سمندریان همیشه از تئاتر صحبت میکرد و هیچ گاه ندیدم که پشت سر کسی حرف بزند. همین صداقت و باور به تئاتر باعث شد که آثارش تاثیرگذار باشد.
وی اظهار داشت: یک هفته پیش از فوت سمندریان، با استاد انتظامی به عیادتشان رفتیم و او به محض این که ما را دید شروع کرد از تئاتر حرف زدن و وقتی از تئاتر حرف میزد گویی بیمار نبود و ما هم نمیتوانستیم از بیماریشان چیزی بگوییم و یا چیزی بپرسیم. کمتر کسی را با چنین ارادتی به تئاتر و عرصه نمایش دیدهام. او در همان دیدار پایانی، میگفت حالم که خوب شود، دوباره تئاتر کار میکنم.
هما جدیکار کارگردان نمایشهای عروسکی، در سخنان کوتاهی با ذکر خاطرهای از چگونگی آشناییاش با حمید سمندریان، اظهار کرد: چیزی که از استاد سمندریان دیدم و یاد گرفتم، منزلت و اخلاق بود. سمندریان محکم و استوار بر دانش و بینش خود بود.
وی هم چنین خاطرههایی درباره چگونگی برگزاری مراسم بازنشستگی مرحوم سمندریان ذکر کرد.
«خولی» ملقمهای از خلاقیت و خل بودن هنرمندانه بود
پرویز پورحسینی دیگر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با اشاره به چگونگی ورودش به تئاتر کشور و نحوه آشناییاش با سمندریان در اداره هنرهای دراماتیک، عنوان کرد: به این نتیجه رسیدهام که باید مانند گذشته کار کرد و به هیچ دولت و ارگانی توجه نکنیم و امید نبندیم.
وی با بیان خاطراتی از سمندریان، با اشاره به استفاده از لفظ «خولی» توسط ایشان، گفت: سمندریان «خولی» را خطاب به کسانی به کار میبرد که از آنها خوشش میآمد. به نظرم «خولی» ملقمهای از خلاقیت و خل بودن هنرمندانه بود.
سمندریان کاشف سرعت نور است
جمال اجلالی نیز در بخشی از این مراسم با بیان اینکه سخنران نیست، تصریح کرد: نمیدانم تا به حال در تئاتر و روی صحنه چطور بازی کردهام و وقتی به خودم نگاه میکنم میگویم این حرفها را من چطور آن بالا گفتهام.
وی ادامه داد: از روزی که با سمندریان آشنا شدهام هر روز به یاد او هستم. در سالهای ۵۶ و ۵۷ با حمید لبخنده و حسین عاطفی حتی شبها هم در خانه سمندریان میماندیم و میخوابیدیم.
اجلالی گفت: برخی خورشید را میبینند و برخی چگونگی تابش و سرعت نور را کشف میکنند، سمندریان کاشف سرعت نور بود. این که چگونه میشود انسانهایی مانند سمندریان داشت؛ نمیدانم، اما در طول تاریخ همیشه چنین انسانهای تاثیرگذاری وجود داشتهاند.
در این مراسم از شاگردان قدیم زنده یاد حمید سمندریان، همچون حسین عاطفی، میکائیل شهرستانی، پرویز پورحسینی، جمال اجلالی و محمدرضا رحیمی تقدیر و تجلیل به عمل آمد.
همچنین در نگارخانه هنرهای تجسمی فرهنگسرای سرو عکسهایی از استاد سمندریان و شاگردان ایشان، به نمایش درآمد.
از حاشیههای این مراسم میتوان به این نکته اشاره کرد که تمام خاطرهگویان و سخنرانان از ویژگیهای شخصیتی سمندریان، هم چون خولی، خطاب قرار دادن مخاطبانی که به آنها علاقه داشت و همچنین شوخیها و جدیت او در حین کار سخن به میان آوردند.
گفتنی است حمید سمندریان نویسنده، مترجم و استاد شاخص تئاتر ایران که از بیماری سرطان کبد رنج میبرد، پنجشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۱ در سن ۸۱ سالگی به علت عوارض ناشی از بیماری در منزل خود درگذشت.