به گزارش
رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، این محقق و پژوهشگر علوم اسلامی و اجتماعی با بیان اینکه سبک زندگی اسلامی ریشه در باور و اعتقاد به غیب دارد، گفت: وقتی باورکردیم که یک عالم دیگر و حقیقتی دیگر وجود دارد، این باور تمام شوون زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر باور غلط یا سست باشد، رفتار و زندگی سستی را رقم میزند و اگر باور صحیح و موجهی باشد، زندگی مطلوبی ایجاد میکند.
وی افزود: در یک تحلیل جامعهشناختی خواندم: علت اینکه در غرب خانهها مقاوم ساخته میشود و در شرق یا ایران چندان اهمیتی داده نمیشود، ریشه در نوع باور آنهاست. در غرب چون باور به معاد و جهان دیگر وجود ندارد موجب ترس از مرگ و همین باعث مقاوم سازی خانهها و معماری میشود ولی در شرق چون مرگ را پلی برای انتقال به حیات دیگر میدانند، خیلی در مقاوم سازی خانه و معماری اهمیتی قائل نیستند! البته این مساله برداشتی ناقص از نگاه به مرگ است زیرا پیامبر اکرم فرمود «کار را آن کرد که تمام کرد.» اما مقصود این است که باور صحیح و غلط چه میزان در معماری ما و زندگی عینی ما تاثیر مستقیم میگذارد.
وی با اشاره به اینکه موضوع بحث امروز مبانی و راهکارهای سبک زندگی اسلامی است، تصویری از یکی از شهرهای فرانسه نشان داد که پلیس فرانسه زن مسلمانی را مجبور به برداشتن حجابش میکرد و زن محجبه مقاومت میکرد و مانع از کشف حجابش میشد. گریوانی تصویری دیگر از شهر تهران نشان داد که در آن گشت ارشاد زن بدحجابی را مجبور به حفظ حجابش میکرد.
مسلم گریوانی ادامه داد: هر دو صحنهای که دیدید یکی است و مربوط به پوشش است اما آن خانم فرانسوی یک دیدگاه و بینشی از حجاب داشت و این زن ایرانی بینشی دیگر. فرانسوی در حالی که حجاب در فرانسه منع قانونی دارد مُصر به حفظ حجابش است و ایرانی با وجود اینکه حفظ حجاب در ایران ضروری است، نمیخواست حجابش را رعایت کند. هردو صحنه یکی است اما برعکس یکدیگر عمل میکنند.
وی افزود: هردوی این زنان به کار یکدیگر میخندند و هر دو از کار خود دفاع میکنند. این دو رفتار ریشه در الگوی سبک زندگیشان دارد. فرانسوی از «الگوی حجاب» تبعیت میکند و ایرانی از «الگوی مکشوف» غربی تبعیت میکند. هر دو رفتار از اعتقاد و باوری که دارند تبعیت میکنند. خانم ایرانی میگوید «حجاب دردسر» و برای من دست و پا گیر است اما خانم فرانسوی میگوید این حجاب نماد باور و ایمان من به خدا و «تاج بندگی» من است. دو رفتاری که ریشه در باور و اعتقاداتشان دارد.
عضو هیئت علمی بنیاد اسرا تصریح کرد: تمامی رفتارهای انسانها از سبک زندگیشان تبعیت میکند و ریشه در اعتقادات و باورها دارد.
وی پس از ارائه این دو مثال، سبک زندگی را به «رفتارهای مرجح و انتخاب شده دارای الگو و نقشه» چنین تعریف کرد و گفت: این سه تعبیر، ارکان اصلی تعریف سبک زندگی به شمار میرود: ۱- رفتارها ۲- رفتارهای مرجَّح یا انتخاب شده و نه از روی اکراه و عادت و اجبار ۳- دارای الگو و نقشه. یعنی رفتارها در قالب یک شبکه به هم پیوسته با یکدیگر در ارتباط باشند. اگر از روی اجبار یا از روی عادت نماز بخوانیم یا روزه بگیریم این سبک زندگی نیست، سبک زندگی انتخابی و اختیاری است.
وی افزود: باید از روی آگاهی حجاب و نماز را انتخاب کرد. سبک زندگی، حساب شده و دارای نقشه است. گذشتگان یعنی پدربزرگها و مادربزرگهای ما از الگوی سبک زندگی خاصی تبعیت میکردند که ریشه در اعتقاداتشان داشت. نوع پوشش، گفتار و ادبیات و ادبی که داشتند و نوع نگاههایشان و نوع معماری و دکوراسیون منزلشان با امروزه متفاوت بود. خانههای قدیمی چگونه ما را بر رفتارهای خاصی سوق میداد؟ خانههای قدیمی یک اندرونی و یک بیرونی داشت. از در خانه که وارد میشدیم وارد حیات میشدیم. در حیات باغچه بود و باغبانی میکردند. در که باز میشد اینجوری نبود که تا ته خانه پیدا باشد. وارد دالانی میشدید و بعد راهرو بود از آنجا وارد اتاق میشدید و بعد وارد اندرونی میشدید. به گونهای که میهمانان هیچ اشرافی به خانه و اندرونی نداشتند. محرم و نامحرم جدای از هم بودند که این رفتار ریشه در باور و اعتقاد دینی گذشتگان ما داشت. نوع اعتقاد و ایمان به خدا در گذشتگان ما این نوع سبک زندگی را درست کرده بود.
گریوانی اظهار داشت: الان متاسفانه باورهای اصیل دینی در متن زندگی ما حضور کمرنگی دارد. تمام معادلات زندگی را معماری یک خانه بر هم میزند. معماری خانه در رفتارهای اهل خانه تاثیر میگذارد. به عنوان مثال: کودکان ما به دو نیاز اساسی آنها یعنی آزادی عمل و بازی نیاز دارند اما در خانههای آپارتمانی فعلی ایندو حذف یا محدود میشود. پیامبر اسلام توصیه میکند در ۷ سال اول زندگی، سن ازادی و آقایی آنهاست. و این با امر و نهیهای زیاد ناسازگار است. نگویید این را بخور این را نخور این را بخوان این را نخوان، بنشین، پا شو نخند. اما امروزه کودک برای بازی در آپارتمان جایی ندارد. اصل تربیت در ۷ سال اول زندگی بچهها حذف میشود. یک تعلیم داریم و یک تربیت. تعلیم، آموزش مستقیم است و تربیت، آموزش غیر مستقیم. تربیت فرزندان در تعامل با والدین شکل میگیرد نه در امرو نهی آنها. وقتی نماز میخوانیم با همدیگر برخورد میکنیم با تلفن صحبت میکنیم و یا غذا میخوریم همه اینها در بچههایمان اثر میگذارند و در حقیقت با همه این کارها، فرزندمان را تربیت میکنیم بدون اینکه متوجه باشیم. وقتی به فرزندمان بگوییم نماز بخوان ولی خودمان نماز خوان نباشیم چطور میشود از کودک توقع داشت که نمازخوان شود؟ یا وقتی نماز میخوانیم وکودکمان مهر را بر میدارد به او اخم میکنیم و دعوایش میکنیم در حالی که او میخواهد با ما بازی کند ما او را دعوا میکنیم یا به او بیتوجهی میکنیم برای همین خاطره منفی از نماز خواندن بر او میگذاریم.
وی گفت: همان طور رفتار میکنیم که شخصیتمان بر آن اساس شکل گرفته است. قرآن میفرماید: «قُل کُلّ یعمل عَلی شاکِلَتِه» یعنی هر کسی بر اساس شخصیت شکل گرفتهاش رفتار میکند و این شخصیت در کودکی و در تعامل با والدین و نزدیکان شکل میگیرد. تربیت دینی یعنی تربیت احساس دینی که ریشه در کودکی ما دارد. یکی از استادان ما به یکی از استادان شعر نو که سابقه تفکر مارکسیستی دارد، گفته بود: چرا با این سابقه فکری، شعرهای شما این قدر پر از مضامین خداباوری و توحیدی است؟ شاعر گفته بود این مسئله ریشه در کودکی من دارد. مادر بزرگی داشتم که هر وقت میخواست با من حرف بزند از خدا سخن میگفت. مثلاً میگفت خدایا به هوشنگ بگو در را باز کند یا اگر گدایی میآمد میگفت گدایی سراغ گدایی آمده است خدایا به هوشنگ بگو از خانه پولی برای او بیاورد. بدین ترتیب خدا در متن زندگی ما جریان داشت. در این دیالوگ است که خدا و علاقه به خدا به کودک منتقل میشود. با اجبار و امر و نهی نمیشود ایمان را قوی کرد.
گریوانی ادامه داد: باید همه از خودمان شروع کنیم. نگوییم همسرمان عوض شود ما هم عوض میشویم. او هم همین تصور را درباره شما دارد و هیچگاه زندگیتان تغییر نخواهد یافت. سبک زندگی ما دچار آسیبهای این چنینی شده است که البته در حوزه فردی و خانوادگی و تربیتی اشاراتی داشتیم و در جلسه آتی، سایر ابعاد سبک زندگی نیز اشاراتی خواهیم داشت.
وی سپس به الگوی سبک زندگی اسلامی اشاره کرد وگفت: سبک زندگی مانند درخت ریشه و تنه و شاخ و برگ و میوه دارد. درخت را هر طور پرورش دهیم میوه میدهد. ریشه درخت، سبک زندگی و سبک زندگی همان اعتقادات و باورهای ماست و باورهاست که سبک زندگی ما را عوض میکند. تنه درخت همان الگو و نقشه است. شاخ و برگها اعمال و رفتارهای ماست و میوهها نتیجه اعمال ما هستند. هرگونه بیندیشیم سبک زندگیمان همانطور رقم میخورد و شاکله ما شکل میگیرد. با تغییر رفتار که اعتقاد عوض نمیشود با تغییر اعتقاد است که رفتار عوض میشود. هر چقدر ریشه درخت قویتر باشد تنه مستحکمتر میشود. یعنی با هر شبههای و پیامک یا تصویری دل جوان نمیلرزد، زیرا ریشهاش مستحکم است.
گریوانی یادآور شد: اگر میخواهید سبک زندگیتان را عوض کنید باید از ریشه عوض کنید. ریشه همان اعتقادات و باورهای ماست. به عنوان مثال اگر شما خدا را به عنوان یک پادشاه مچ گیر و عذاب کن فرض کنید یک نوع دینداری دارید. و اگر همین تصور را به کودکان منتقل کنید حال بچه را به هم میزند و اساسا در نوجوانی و جوانی آنرا پس میزند ولی اگر به فرزندتان بگویید خدا تو را دوست دارد و دوست دارد که تو در زندگی پیشرفت کنی و آدم موفقی باشی و خدا را به عنوان یک محبوب نه یک سلطان معرفی کردیم خدا را با نعمتهایش نه جهنمش معرفی کردیم بچه با خدا و قرآن انس میگیرد و در بزرگی به مقامهای والایی میرسد. باید طوری خدا را معرفی کنیم که فرزندانمان با میل خودشان نماز بخوانند نه اینکه با نق نق والدین یا برای ریا یا برای استخدام نماز بخوانند.
علاقهمندان جهت بهرهمندی از سلسله نشستهای تخصصی دین و اندیشه میتوانند به نشانی نیاوران، خیابان شهید باهنر، خیابان امیر سلیمانی، نبش کوچه سبا، سالن همایش فرهنگسرای امام (ره) مراجعه کنند و یا برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن ۲۶۱۰۰۸۹۵ تماس بگیرند.