به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ بررسی تخصصی موسیقی فولکلوریک عاشیقلار آذربایجان پنجشنبه ۱۶ مهرماه در فرهنگسرای مهر برگزار شد.
در این برنامه دکتر حسین محمدزاده صدیق استاد زبان و ادبیات فارسی و ترکی آذربایجانی برای اولین بار به معرفی منظومه حماسی عاشیقی «ستارخان» پرداخت. به گفته دکتر صدیق از میان منظومههای عاشیقی، منظومه حماسی «ستارخان» تاکنون در محافل علمی و ادبی ناشناخته مانده است. این استاد دانشگاه توضیح داد: آفرینشگر منظومه حماسی ستارخان، عاشیق حسین جوان است. این داستان با توصیف مظالم فئودالها در آذربایجان و ستمگریها و کشتارهای محمد علی شاه و مقاومت و شورشهای پراکنده مردم تبریز علیه وی شروع میشود.
موسیقی زبان بیان احساسات است
سعید رنجبریان، مدیر فرهنگی هنری منطقه ۱۹ و رئیس فرهنگسرای مهر گفت: تعاریف مختلفی درباره چیستی موسیقی وجود دارد، بوعلی سینا میگوید، موسیقی علم ریاضی است که ملامتها و شدتهای نغمهها را با یکدیگر به بحث و جدل میگذارد. یکی از زیباترین تعاریفی که از موسیقی شده این است که: موسیقی زبان بیان احساسات است.
سعید رنجبریان گفت: موسیقی از ارکان مهم زندگی است، موسیقی در اقوام مختلف وجه هویتی دارد و بخشی از پیشینه و گذشته آن قوم و تمدن در موسیقی متجلی میشود.
مدیر فرهنگی هنری منطقه ۱۹ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، صیانت از موسیقی را لازم دانست و گفت: زمانی که ما با حجمه وسیعی از تهاجمات فرهنگی مواجه هستیم و زمانی که در دهکده جهانی هستیم و همه میخواهند سنت و آداب و رسومشان قالب باشد، بنابراین ما هم باید از داشتههای خودمان صیانت کنیم و آن را ترویج کنیم. هویت بومی و محلی و حفظ و صیانت از آن بر ما لازم است و اینکه جوانهای ما موسیقی محلی امان را ببینند و پیشینه آن را بدانند وبرای خود الگویی قرار دهیم و سینه به سینه به نسلهای بعدی انتقال دهیم.
عاشیقها بزرگترین طبقه خادم هنرهای زیبا
دکتر حسین محمدزاده صدیق، در برنامه جستاری در موسیقی، با بررسی تخصصی موسیقی فولکلوریک عاشیقلار آذربایجان اختصاص داشت، گفت: «عاشیق» aşıq، در آذربایجان به نوازندگان و خوانندگان دورهگردی اطلاق میشود که همیشه «ساز» ی همراه دارند و در مجالس جشن و عروسی و قهوهخانهها همراه دف و سرنا میزنند و میخوانند. عاشیقها شعر و آهنگ تصنیفهای خودشان را هم اغلب خود میسازند. اسم عاشیق معمولاً باکلمهٔ «ساز» - که این آلت همیشه از دوش او آویزان است- مترادف است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی و ترکی آذربایجانی ادامه داد: عاشیقها بزرگترین طبقه خادم هنرهای زیبا در آذربایجان هستند. آنها سوای خوانندگان دورهگردی هستند که ممکن است در مناطق دیگر وجود داشته باشند. عاشیقها ادبیاتی غنی و سرشار دارند که به طور تخمینی از هزار سال پیش آغاز شده است. کتاب ددهقورقود هم از آثار ادبی کهن عاشیقها است. مجموعه شعر و ادبیات عاشیقی، بخش اعظمی از فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی مردم آذربایجان را تشکیل میدهد که از دل قرون و اعصار به طور افواهی و سینه به سینه به نسلهای بازپسین انتقال مییابد.
وی افزود: کنشگران این وادی را در گذشته اوزان Ozan میگفتند که از دوره صفویه به این سو به عاشیق معروف شدند. عاشیقها پیوسته در میان بینوایان شهر و روستا زندگی میکردهاند و در مبارزههای بیامان با شاهان، ستمگران و فئودالها، پیشتاز و پیش آهنگ بودند. شریک درد و غم و جشن و شادیهای مردم بودند. در مراسم عزاداری نوحه میخواندند و در جشن و شادیها ترانه میسرودند.
دکتر صدیق اظهار داشت: در گذشته کار عاشیقها فقط ترانه سرودن، آواز خواندن و داستانپردازی نبود، بلکه آنان از سویی مبلغان عرفاندینی و معارف و حکمت قرآنی بودند و از سوی دیگر در مبارزات حقطلبانه مردم علیه شاهان و ستمگران، رهبری معنوی مردم را به عهده میگرفتند. حتی در برخی مناطق عشایرنشین با توجه بهشناختی که از گیاهان شفابخش داشتند، به عنوان طبیب نیز به درمان بیماران میپرداختند.
دکتر حسین محمدزاده صدیق، توضیح داد: اشعار و سرودههای عشیق جزو مجموعه ادبیات غنایی و بزمی ایران به حساب میآید. در میان داستانهای عاشیقی میتوان به اصلی و کرم، طاهر و زهره، سارا، عباس و گولگز، علیخان و پریخانم، گل و صنوبر، غریب و شاه صنم، شاه اسماعیل و داستانهای حماسی نظیر کور اوغلو، قاچاق نبی، قاچاق کرم اشاره کرد. و از عاشیقهای معروف تاریخ میتوان: عاشیق عباس توفارقانلی، امانی، ساری عاشیق، عاشیق معصوم، عاشیق امراه، طاهر میرزا، عاشیق قربانی، عاشیق علسگر و دیگران را نام برد که هر کدام برجستهترین هنرمند زمان خود بودهاند.
این استاد ادبیات گفت: به نظر میرسد که در دوران رستاخیز ادبی شاه اسماعیل کلمه «عاشیق» به تدریج جای «اوزان» را گرفت. در کتاب ددهقورقود که دو نسخه استنساخ شده از آن مربوط به دورهٔ آققویونلوهاست به عاشیق، «اوزان» گفته شده است. در سفرهای جنگی همواره اوزانها همراه لشکریان حرکت میکردند و با اشعار حماسی افراد سپاه را تشجیع مینمودند.
وی بر ایرانی بودن موسیقی و شعر عاشیقی تاکید کرد و گفت: امروزه موسیقی و ادبیات عاشیقی دوران اسلامی را ما مجموعهای بسیار گرانبها میشناسیم که عرفان و حکمت قرآنی، معارف اسلامی، کفر ستیزی و نظایر آن جانمایه این مجموعه است و باید به عنوان میراث معنوی ایرانی در جهان شناخته شود.
دکتر صدیق درباره «ساز عاشیقی» گفت: ساز عاشیقی کهنترین آلت موسیقایی است. در موزه ایران باستان و در موزه لوور مجسمههای کوچکی از سومریان وجود دارد که ایستاده، ساز بر سینه فشردهاند و مشغول اجرای موسیقایی هستند که مشابه آنها امروزه فقط در میان ترکهای آذربایجان پیدا میشود. این ساز امروزه از ۹ سیم و ۲۰ پرده تشکیل میشود که ۷ پرده آن اصلی است و بقیه نیمپردهاند و سیم اول بر اساس اوکتاو «دو» (do) تنظیم میشود.
وی در ادامه گفت: پیش از انقلاب، عاشیقها در قهوهخانهها جمع میشدند اما امروزه آثار موسیقایی آنها در همایشها و کنگرههای علمی و هنری مورد مداقه قرار میگیرد. خوی و اخلاق عاشیقها امروز بیشتر به اجداد معارفپرور و حکیم گذشتههای دور آنان نزدیک شده است. عاشیقهای امروز همه جا با لباس رسمی عاشیقی که از زمان شاه اسماعیل شکل گرفته ظاهر میشوند. این لباس، در واقع گونهای پوشش جنگی طرفداران قزلباشها بود که امروزه نیز حفظ شده است.
دکتر صدیق گفت: از عاشیقهای همروزگار مولوی، میتوانم از «یونس امره» یاد کنم. او اهل شهر خوی بود و در آذربایجان غربی زندگی میکرد. تأثیر او در گسترش شعر عاشیقی تا روزگار ما ادامه دارد. وی با مولوی نیز دیدار داشت و امروزه در کشور ترکیه، شناخته شدهتر از وطن خود، ایران است. هم اکنون بسیاری از دراویش و مناقبخوانان آذربایجان، اشعار او را در محافل عرفانی با حالت خلسه میخوانند و در ساز اجرا میکنند. عاشیق قربان و دیگران بعد از وی ظهور کردند. یونس امره را میتوان عاشیق پیشکسوت دوره اسلامی نامید.
اجرای موسیقی توسط گروه موسیقی عاشیقلار به سرپرستی «عاشیق احد ملکی علیشاه» از دیگر بخشهای این برنامه بود و در پایان از دو هنرمند پیشکسوت «عاشیق یعقوب چوپانیان» و «عاشیق ابراهیم کاشانی» تجلیل به عمل آمد.