به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ مجید اسماعیلی کارگردان فیلم ماهی سیاه کوچولو درباره چگونگی ساخته شدن این فیلم گفت: زمانی که ساخته شدن این فیلم به من پیشنهاد شد من مشغول ساخت فیلم دیگرم در دریاچه ارومیه بودم که مربوط به گروه سنی نوجوان است. فیلم نامه کار نیز آماده نبود و فقط به صورت یک طرح یک صفحهای پیشنهاد ساخت آن مطرح شد. من در ابتدا چند دلیل از جمله داشتن مشغله و نیز آشنا نبودن با این موضوع تاریخی که در آمل اتفاق افتاده است از قبول آن سرباز زدم اما در نهایت باتوجه به اینکه سابقه آشنایی با آقای طالب آبادی نویسنده فیلم نامه و نیز آقای شفیعی تهیه کننده کار را داشتم با ارائه پیشنهاداتی مسئولیت ساخت آن را پذیرفتم.
این کارگردان در ادامه افزود: این موضوع تاریخی دغدغه من نبوده و الان هم نیست. پیشنهادم این بود به جای اینکه به موضوع تاریخی بپردازیم قصهای از روابط انسانی را مدنظربگیریم. نام فیلم ابتدا «طوفان سنجاقک» بودکه به دلیل هم نامی با یکی از ساختههای شهرام مکری نامش به «ماهی سیاه کوچولو» تغییرکرد.
مجید اسماعیلی درباره فرصت کم ساخت فیلمش افزود: در زمان کمتراز یک هفته به فیلمبرداری هنوز فیلم نامه آماده نبود. اما با شرایط موجود سعی کردم در اجرا و گرفتن بازیهای متفاوت از بازیگران موفق باشم.
وی درباره لوکیشن فیلم گفت: هر آنچه در فیلم دیده میشود از جمله ماشینها و پاسگاه وانفجارها ساختگی بوده و از جلوههای کامپیوتری استفاده نشده است. شرایط کار در فصل پاییز به خصوص در جنگل بسیار سخت است و جانمایی دوربین در اعماق بکر جنگل کار و نورپردازی در ساعات مختلف روز براین سختی میافزاید.
علی اعلایی منتقد میهمان برنامه درباره فیلم ماهی سیاه کوچولو گفت: نام فیلم باعث گمراه شدن مخاطبانی میشود و آنها فکر میکنند با یک فیلم ژانر کودک طرف هستند به نظرم نام فیلم به درستی انتخاب نشده است.
این منتقد درباره شخصیتهای فیلم اظهارداشت: کارگردان هوشمندانه سعی کرده با کاراکترهای کم کار کند تا بتواند در شخصیتپردازی دقت لازم را داشته و با بیان روابط انسانی یک ملودرام بسازد. البته لزومی ندارد فیلم ساز حتما پایبند به واقعیتهای تاریخی باشد اما این دور شدن از واقعیت نیز نباید آنقدر زیاد باشد که فیلم را به سوررئال که ژانری دیگر است تبدیل کند.
اعلایی در ادامه افزود: در ملودرام شاهد کشمکشهای زندگی و واقعیتهای نمادین و اغراق شده هستیم که باید از ستارههای سینمایی استفاده شود زیرا مخاطب باید حداقل نسبت به یکی از بازیگرها حس داشته باشد. در ملودرام اخلاق گرایی و قصه گفتن اهمیت دارد. در این فیلم نیز بعضی جنبههای ملودرام رعایت شده اما در شخصیتپردازی مشاهده میکنیم ناگهان شخصیت شهرزاد حیف میشود و ناگهان او از کنشگری تبدیل به کنشمندی میشود چراکه هر کنشی رفتار است اما هر رفتاری کنش نیست.
منتقد میهمان درخاتمه افزود: اصلا حضور آن دختری که روی دیوار نقاشی میکشد در آن شرایط امنیتی در میانه جنگل محلی از اعراب ندارد. او چرا آنجاست تا آن ماجرای عاشقانه بین او و دیدهبان نیز پیش بیاید، حتی در جایی از فیلم پیرمرد به او میگوید تو این وسط جنگل چه کار میکنی. ازسویی دیگر از این بابت که کارگردان برای ساخت فیملش به فضایی خارج از آپارتمانهای شهر تهران رفته است خوشحالیم.
این جلسه نقد و بررسی با پرسش و پاسخ بین میهمانان و مخاطبان ادامه یافت و به پایان رسید.