از بزرگی نقل است که اگر حلاوت تنهایی را میچشیدی از خودت هم میگریختی. و درهمین زمینه، مولانا سروده است:
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این / بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش...
اغلب بزرگان بر این عقیدهاند که، آسایش در چهار چیز است: خاموشی، گرسنگی، شب بیداری، عزلت.
ابن عربی در کتاب «رسائل»، در اینباره به تفصیل نوشته است. ابن عربی این چهار عامل را سبب ابدال* شدن میداند.
مولانا با ادب سکوت هم در مقام طریقت و هم در مقام حقیقت آشنا، و خود نیز اهل سکوت ورزی بوده است. به همین سبب مولانا، خاموشی را به دریا و سخن گفتن را به جوی آب تشبیه کرده است.
عارفان به درستی میدانستند که به کارگیری نادرست زبان میتواند هم به زیان دیگران بینجامد و هم سلامت و زلالی روح سالک را بیالاید. مولانا در داستان «طوطی و بازرگان» از همین نقش ویرانگر زبان شکوه میکند:
ای زبان تو بس زیانی مر مرا / چون تویی گویا، چه گویم من تو را؟ /ای زبان هم آتش و هم خرمنی / چند این آتش درین خرمن زنی /ای زبان هم گنج بیپایان تویی /ای زبان هم رنج بیدرمان تویی / هم صفیر و خدعه مرغان تویی / هم انیس وحشت هجران تویی...
خواجه عبدالله انصاری عبارت مشهوری دارد که اغلب مردم با بخش اول آن آشناهستند و به کرات در محاورات روزمره از آن استفاده میکنند:
«جوینده یابنده است» و کمتر کسی است دنباله این سخن را به خاطر داشته باشد، که خواجه عبدالله در ادامه میگوید: «و یابنده خاموش»...
شاید بنابر ضرب المثلی روسی که میگوید: «هرجویندهای یابنده نیست»، درست باشد، اما بیتردید، یابنده واقعی بنابر قول خواجه عبدالله انصاری «خاموش» است.
*ابدال - فرهنگ فارسی معین: ۱- نیکان، صالحان، که جهان به برکت وجود ایشان برپاست. ۲ - نجیبان، شریفان.