به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست فلسفه هنر با سخنرانی حافظ میر آفتابی، عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری، نقاش، تصویرگر و نویسنده کتاب کودک و جمعی از علاقهمندان در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
میرآفتابی پس از ابراز خرسندی از حضور در این نشست گفت: امروز میخواهم درباره ضرورتهای درک فلسفه برای درک آثار هنری جدید صحبت کنم. اتفاقی که در جهان امروز در حال شکلگیری است بدون این شناخت غیر قابل درک میشود. یکی از اتفاقاتی که در این دوران نزدیک ما افتاد این بود که فیلسوفان به ساختار زبان توجه کردند تا پیبردند که افکار ما از زبان ما شکل میگیرد و بر این اساس با دو نوع برخورد روبهرو شدیم. یکی زبانی که بر اساس عادتها استفاده میکنیم و زبان خودکار است.
خطر استفاده از زبان خودکار
وی ادامه داد: اما این زبان خودکار خطر بزرگی را در پی دارد. این زبان تک تاویلی است. به عنوان مثال وقتی که ما در این زبان میگوییم این میزچوبی را این طرفتر بیاور. معنای دیگری از آن تعبیر نمیشود. خطر اینجاست که چون هر واژهای در این زبان یک معنا دارد. به مرور این واژهها به سبب این تکرار استفاده کردن از آنها باعث میشود نسبت به آن واژه دیگر فکر نکنیم. تصور کنید که در طی روز چقدر از این زبان استفاده میکنیم و چقدر از معنای حقیقی واژهها دور میشویم. افرادی که با چنین زبانی زندگی میکنند افکارشان هم تک بعدی میشود و این خطر است. در واقع وقتی واژهها در کنار هم میآیند در مجاورت واژهها اندیشههای ما پیوسته میشود. کسی که از زبان خودکار استفاده میکند واژههای تک بعدی را کنار هم قرار میدهد و جز آن راه تازهای برای اندیشه به وجود نمیآید.
پدید آمدن زبانی جهان ساز
وی در اشاره به کاربرد این زبان خودکار در بسیاری از رسانهها افزود: بسیاری از رسانههایی که با آن مواجه هستیم از زبان خودکار استفاده میکنند. چون این زبان به سادگی فهمیده میشود. در برابر این زبان که فیلسوفان روی تک بعدی بودن و محدودیت آن تاکید میکنند زبان دیگری با نام زبان هنرمندانه یا شاعرانه میتوان قرار داد. در این زبان مجاورتها تغییر میکند. این مجاورتها باعث میشود تاویل تازهای به وجود بیاید. هنرمند با تغییر مجاورت واژهها میتواند وارد حافظه اشیا شود و تاویل همیشگی واژهها عوض میشود. یکی از جذابترین اتفاقاتی که هنرمندان و متفکران در ماجرای زندگی ایجاد کردهاند این بود که مجاورت واژههای ما را عوض کردند. در حقیقت هنرمند کسی است که جهان را میسازد. باعث میشود جهان تکراری و یک نواخت را کنار بزند.
تصویرگر کتاب کودک در ادامه هنرمند را به سه دسته تقسیم کرد و گفت: یک گروه آنکه زبان را رج میزنند و آثار تک تاویل دارند. گروه دوم هنرمندانی کاشف هستند که قارههای جدیدی را در دسترس ما قرار میدهند. گروه سوم از همه هنرمندان موثرتر هستند و جهان را میآفرینند. چیزی را به وجود میآورند که هرگز قبل از آنها کشف نشده است. این گروه کارشان با رویکردهای فلسفی عجین است.
لایکهای تک معنایی
عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معاری بیان کرد: در نسل جدید آثار همه شبیه هم شده است. چرا که استفادهای که از زبان میکنند بیشتر تک تاویل و زبان خودکار است. مثلا در تکنولوژی وقتی چیزی پسندیده میشود، لایک میگذارند. این لایکها همه شبیه هم و مربوط به زبان خودکار هستند و هر فرد متوجه نمیشود که هر لایک چه معنایی دارد.
میرآفتابی در ادامه برای ملموس کردن بیهودگی زبان خودکار تکهای از نمایشنامه هنرمند فرانسوی با عنوان آوازخوانی تاس را اجرا کرد و افزود: هر انسانی میتواند تاویلهای بیشماری از پدیدهها داشته باشد. بحث من بحث همسانسازی و مسلط شدن است. این واژهها تفاوتها دارد. اما این تفاوتها باعث نمیشود که تاویل آن را از آنچه هست جدا کند. اما اگر تحت تاثیر زبان شاعرانه قرار بگیرید و مجاورتها تفاوت معنایی را برای ما ایجاد کند آن نوع از زبان را مخاطب میتواند بینهایت تاویل کند. برای نمونه در رسانههای ماهوارهای زبان، خودکار است و جهانسازی نمیکند برای همین وقتی مردم در دام این پدیدهها قرار میگیرند به آن عادت میکنند و جرئت تغییر ندارند. اما وقتی یک رسانهای آثار با شکوه شاعرانه را نشان دهد باعث میشود که آن جامعه از جهان تکراری خود عبور کند و جهان جدید بسازد و آدمهایی به وجود بیاورد که میگویند ما تغییر میکنیم و جرئت تغییر داریم.
وی در اشاره به اینکه یکی از مشکلات زبان خودکار قابل پیشبینی بودن آن و کسلکننده بودنش است، زبان خودکار را مخصوص انسان قبیلهای دانست که این انسان هم هنر قبیلهای را قبول دارد.
میرآفتابی در ادامه به ارائه تصویرهایی از نمونه هنر جهانساز پرداخت و توضیحاتی درباره هرکدام افزود و گفت: یکی از خصوصیاتی که در زبان هنرمندانه وجود دارد این است که آن گذشته را ویران میکند و بعد از این ویرانی است که شما از خودت میپرسی حقیقت کجاست و در آن ویرانی خودت یک آفریننده میشوی.
هر چه در زندگی تکرار شود، نامرئی میشود
وی افزود: نکته دیگر اینکه به ما کمک میکند برای تجربه کردن خیلی وقتها وقتی ما یک معنای همیشگی از یک پدیده داریم در برابر آن پدیده زانو میزنیم اما وقتی از زبان تک تاویلی میگذریم دیگر در برابر پدیدهها زانو نمیزنیم. چرا که ما هستیم که آن را به وجود میآوریم. در واقع اثری هنری است که مخاطب را عضو و سازنده و مسئول هنر کند. در هنر «لند آرت» یکی از مخاطبان خود زمین است. پس این جهان مکالمه میشود. هرگز در گذشته این طور نبوده است. هنر امروز گفتوگو با جهان است. از آن طرف «هنر بدن» بدن خودش سازنده هنر میشود. راه آفریده میشود، انتخاب نمیشود. به انسان یادآوری میکند هر پدیده قابلیت تغییر دارد. مثلا وقتی کوه عادت شده تغییری که ایجاد میکند باعث میشود مردم نسبت به زیستگاه خودشان دچار حس جدیدی شوند. به قولی هر آن چیزی که در زندگی ما مدام تکرار میشود نامرئی میشود ما دیگر آن را نمیبینیم. خود ما دیگر به واقعیتهای اطراف که بس تکراری شده دیگر نمیبینیم. به حضورشان عادت کردیم.
وی در پایان بیان کرد: هر چیزی در جای خودش تاثیر زیادی در زندگی ما دارد. در جایی بحث ما این است که ما رخدادهایی باید انجام دهیم تا به جهانسازی کمک کند. در واقع ما در دنیای عدم قطعیت قرار گرفتیم. پدیدههای علمی نشان دادهاند که هیچ چیز ثابت نیست. هیچ واقعیتی وجود ندارد و فقط تصور از واقعیت وجود دارد. از روشهایی که کمک میکند به اینکه زندگی را به شکل تازهای تجربه کرد، بهره برد.