دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۱۱
کد خبر: ۸۶۵۴۵
|
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۲
توزنده جانی در برنامه «همسفر با کتاب» گفت:
داستان «ترازو» نوشته هانریش بل ترجمه سیمین دخت چهره گشا از کتاب داستان های کوتاه ایران و جهان روز گذشته در خانه فرهنگ سلام خوانش و نقد شد.
داستان های هانریش بل روایت خانه های کوچک و دلهای بزرگ است
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ توزنده جانی در دومین برنامه «همسفر با کتاب» و نقد داستان «ترازو» گفت: ترازو نماد و نشان نظامی است که چند نسل پیاپی خانواده‌های بسیاری را استثمار کرده است و افراد فقیر هم هیچ وقت به آن توجه نداشته اند تا این که پسرکی شجاع آنها را رسوا می کند.
 
خاندان بالک که از اشراف منطقه هستند و صاحب قصری باشکوه تروازیی در خانه دارند که با ان قارچ‌ها و گیاهان دارویی را که زن و مردها و بچه ها از جنگل جمع کرده اند وزن می‌کنند و در ازای آن مبلغ اندکی به خانواده فقیر می‌دهند. در آن منطقه کس دیگری حق داشتن ترازو را ندارد. یک سال درایام عید نوجوان دوازده ساله ای به منزل آنها می رود تا سهمیه قهوه چهار خانواده را تحویل بگیرد. این بار خانم صاحب خانه حضور ندارد و دخترکی این وظیفه را به عهده دارد. قهوه ها  قبلا وزن کرده و آماده هستند. هر بسته 125 گرم است. چهار بسته برای چهار خانواده. دخترک برای آوردن شکلات از کنار ترواز دور می شود. پسرک فرصت را غنمیت می شمارد و بسته ها را در یک کفه  سنگ نیم کیلویی ترازو را در کفه دیگر می گذارد. با کمال تعجب مشاهده می‌کند. وزنه نیم کیلویی از بسته ها کمتر است. چند سنگ از جیب در آورده و کنار سنگ می گذارد. قبل از این که دخترک بیاید سنگ های کوچک را بر می دارد.
پسرک همان روز راه درازی را طی می کند تا به یک عطاری برسد که ترازو دارد. با وزن کردن سنگ هایی که کنار سنگ ترازو گذاشته است متوجه می شود چقدر سنگ کسری دارد و از این راه متوجه ظلمی می شود که در این مدت نسبت به او  و دیگران توسط خانواده بالک شده است. خبر او باعث شورشی سراسری در منطقه می شود.

توزنده جانی در معرفی نویسنده این داستان گفت: هانریش بل عاشق مردمان ساده و بی غل و غش بود. مردمانی که با اندک زندگی هیچ وقت شادی را فراموش نمی کردند و همیشه با بودن کنار هم سعی می کردند این شادی را دو چندان کنند. در همان آغاز داستان توصیف دقیقی از مردمی که در این داستان حضور دارند می دهد. از خانه های کوچک اما دل های بزرگشان. این که چطوری با این که با کار و زحمت زیاد فرسوده می شدند اما دلشان را هیچ وقت انبان کینه و نفرت بی خود نمی شد مگر این که به آنها ظلمی برسد و متوجه آن شوند. 

کارشناس این برنامه اضافه کرد: قهرمانان داستان های هانریش بل اکثر مردم ساده هستند مردمی که به ظاهر شکست خورده به نظر می رسدند اما شکست خورده نیستند. هانریش بل در این داستان نشان می دهد که حرص و کسب و مال وقتی انسان می تواند علی رغم دشواری ها تا آخر انسان بماند واقعا در خور استهزا است. خود هانریش بل هم کسی بود که تا آخر انسان باقی ماند. 
 
در این برنامه ضمن بررسی داستان خوانده شده  آخرین کتابهایی که توسط مخاطبین خوانده شده  مطرح شد و نقطه نظرات خود را پیرامون  آن داستان‌ها بیان کردند . 

نظر شما