به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ ابتدا در این نشست کریم سلگی ضمن شرح و تفسیر داستان « زیافت تأویل رکیک مگس» از سری حکایتهای شیرین مثنوی معنوی مولوی برای شرکتکنندگان، در خصوص تفسیر و محتوای آن سخنرانی کرد.
وی درباره این داستان گفت: زیافت یعنی ناخالصی و ناروایی. در این داستان مولانا احوال واقعی کسانی را که دچار توهم خودبزرگبینی هستند بیان میکند و آنان را که قرآن و حقایق الهی را از روی هوای نفس تأویل میکنند در زمره چنین افرادی میآورد.
صاحب تأویل باطل ؛ یعنی کسی که موافق هوای خود هر چیزی را تأویل میکند مثل این مگس، اگر بهجای تأویل به دنبال اندیشه و تعقل برود دیگر مگس نیست. مرغ بلندپروازی میشود که روحش با عالم غیب پیوند مییابد و این روح، بزرگتر از صورت و ظاهر اوست.
وی در ادامه افزود: مگس به خیال خود در دریا، قایق یا کشتی میراند و از گندابی که زیر پایش بود غافل است و در نظرش دریای بینهایت جلوه میکرد. دنیای هرکسی بهاندازه بینش و آگاهی اوست و طبیعی است که آن گنداب ناچیز در چشم مگس دریای بی کران باشد.
هوای نفس و آرزوهای دورودراز نیز در انسان حکم همان بادی را دارد که میوزد و نقوشی ناپایدار ایجاد میکند. اگر انسان از هواهای نفسانی خود بگذرد پیغامهای خوش و پایدار حقتعالی را خواهد شنید.
سلگی اضافه کرد: مولانا به این مطلب تکیه دارد که جز سخن حق، دیگر سخنها پوستهای بیمغز و بیفایدهاند و یا مانند حباب خیالی و وهمآمیزی هستند که در اثر وزش باد بر روی آب نقش میبندد که اثر آن خیلی ناپایدار است و بهزودی از بین میرود. بدیهی است از نقش آب که در اثر وزش باد بر روی آن ایجادشده، نباید انتظار بقا و دوام داشت و اگر کسی چنین انتظاری داشته باشد در نهایت از پشیمانی دست خود را میگزد.
سلگی در بخش دیگری از این نشست تصریح کرد: در این ابیات مولانا مثال دیگری از ناپایداری امور ظاهری و مادی و پایداری حق و آنچه به آن مربوط است ذکر میکند. مثال او این است که جاه و جلال پادشاهان ، ظاهری و ناپایدار است به همین سبب وقتی پادشاهی از آنان سلب میشود دیگر نام آنان در خطبه ها ذکر نمیشد، در حالی که نام پیامبر اکرم (ص) که مظهر حق است همیشه در خطبهها و ماخذ آمده،. در واقع نام احمد بیانگر نام همه انبیا است و حقیقت او جامع جمیع کمالات و رسالات انبیاست.
او در پایان تصریح کرد: مولانا در ادامه به بیان دیدن خداوند با چشم سر و چشم دل اشاره دارد که خداوند را اگر چه نمیتوان با چشم سر دید ولی وجود او با نشانهها و نظمی که در جهان برقرار است قابلاثبات است، حتی کسانی که وجود او را انکار میکنند، خداوند در درونشان وجود دارد ولی دنبال او میگردند.