به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، هفتمین جلسه از برنامه «بر بال سیمرغ» که به شرح و تفسیر منطقالطیر به زبان ساده میپردازد، یکشنبه ۳۱ مرداد ماه با حضور کارشناس برنامه و ۳۰ نفر از نوجوانان علاقهمند به ادبیات فارسی در کتابخانه دکتر شهیدی برگزار شد.
این جلسه با روایت داستان دیده عیببین عاشق آغاز شد. ماجرا از این قرار بود که مرد شجاعی مدت پنج سال عاشق زنی بود. در چشم آن زن، به اندازه یک سر ناخن سپیدی وجود داشت و مرد آن قدر عاشق بود که در تمام این مدت، متوجه سفیدی چشم زن نشده بود. مدتی عشق مرد به زن کمرنگ و عیب چشم او برایش آشکار شد و به زن گفت این سفیدی از کی در چشم تو مشخص شده است؟ زن جواب داد از آن ساعتی که عشق من در دل تو کم شد عیب در چشم من ظاهر شد. ای کور دل برای لحظهای به یک عیب خود توجه کن تا کی عیب دیگران را مییابی؟
در این میان، یکی از مرغان از هدهد پرسید: ای راهبر اگر من به درگاه حق برسم از او چه خواهم؟ دنیای مرا او روشن کرده و من نمیدانم چه باید از او بخواهم؟ اگر بهترین چیز را به من بگویی من وقتی به او رسیدم همان را از او میخواهم. هدهد گفت: ای نادان که ادعا میکنی او را میشناسی! از پروردگار چه میخواهند جز نزدیکی به او. خواستن آگاهی و دانایی بهترین چیز است و او خود بهترین چیز برای خواستن است. اگر تو از همه دنیا آگاهتری پس باید این را بدانی که از او چیزی بهتر نیست که بخواهی. هرکس که ذرهای از خاک بارگاه او را درک کرد به هیچ بهایی از او بر نمیگردد.
مرغ دیگری از هدهد پرسید: برای رسیدن به پیشگاه پروردگار چه هدیههایی با خود ببریم؟ هدهد گفت: اگر فرمانبر باشی، چیزی را آنجا میبری که در آنجا یافت نشود. در آنجا علم و رموز الهی و اطاعت فرشتگان بسیار هست ولی سوز جان و درد دل نمیتوانی بیابی. اگر از ته دل آهی برکشی بوی جگر سوختهات تا پیشگاه حق که جایگاه خاص روح توست میرود.
نوجوانان در این جلسه آموختند که در زندگی در پی عیب دیگران نباشیم و به عیبهای خود نیز بنگریم و بدانیم در وجود خودمان نیز اشکالات زیادی وجود دارد و تلاش برای رفع عیبهای خودمان کنیم. دیگر اینکه عاشق واقعی خدا باشیم و همه اعمالمان برای رضایت و خشنودی او باشد. مرگ را برای رسیدن به خدا و وعده بهشت خداوند و زندگی ابدی بدانیم.