به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، در این نشست سعید قطبیزاده، با مقایسه وضعیت فرهنگ کتاب و کتابخوانی در گذشته با امروز، گفت: در گذشته انتشار کتاب یک اتفاق مهم بود، تیراژها نوسان نداشت و نویسنده به واسطه اثرش مورد شناخت مردم بود اما امروزه با گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی اطلاعات بسیار ویکی پدیایی شده و افراد به راحتی و به صورت دستهبندی شده و کوچک میتوانند به اطلاعات دست پیدا کنند و این شرایط در حال حاضر باعث شده است که دیگر همانند گذشته، شاعر، نویسنده، مقالهنویس و طنزنویسی بزرگ و برجسته ای نداشته باشیم.
وی ادامه داد: در گذشته کتابخوانی یک تفریح بود اما امروز این گونه نیست و همه چیز به صورت کوتاه و مختصر پکیج شده است. نسل این دهه بسیار ترسناک است، چرا که با کتاب بیگانه هستند و شناختی ندارند و این رسانهها هستند که بر ذهن و فکر ایشان تسلط دارند.
شاپورعظیمی نیز در این باره اظهارداشت: با این روندی که پیش میرویم، شاید مجبور شویم، همانند فیلم «فارنهایت ۴۵۱» فرانسوا تروفو، کتابها را حفظ کنیم. به نظر من در ایجاد این شرایط نامطلوب کتابخوانی، مقصر اصلی خود آدمها هستند و شبکههای اجتماعی بیشتر یک محک برای این مردم است.
وی با بیان اینکه مردم بیشتر از داشتن دغدغه کتاب و کتابخوانی به فکر سیرکردن شکم خود هستند، افزود: امروز شاهد هستیم که افراد با کمی اطلاعات که کسب می کنند، می آیند در مورد آن موضوع صحبت می کنند، درحالی اطلاعاتشان همانند اقیانوسی به عمق یک وجب، ژرفایی ندارد.
غلامرضا محمدی مهر، نویسنده کتاب «سیاه نمایی یا جاذبه»، نیز دلایل کاهش علاقهمندی به کتاب و کتابخوانی را مربوط به مسائل اقتصادی دانست و گفت: در کشور ما تولید فکر معنا ندارد و این ذهنیت نزد مخاطب وجود دارد که دیگر همه کتابها، محتوایی تکراری دارند و حرف تازهای برای گفتن وجود ندارد که از این لحاظ باید به مخاطبان حق داد.
در ادامه این نشست به بحث و نقد و بررسی کتاب «سیاه نمایی یا جاذبه» پرداخته شد که نویسنده در این اثر به راز ماندگاری سینمای ایران در جشنوارههایی از جمله ونیز، اسکار، کن، برلین و ... پرداخته و مرز دقیق سیاهنمایی یا مشارکت در جشنوارهها را به تحقیق و بررسی گذاشته است.
قطبیزاده با اشاره به عنوان کتاب، گفت: فضای دوقطبی در ایران داریم که عنوان کتاب هم این فرهنگ دوقطبی را معنا می کند. درحال حاضر ما با یک فرهنگ نوچگی و هواداری در مقابل فرهنگ دشمن تراشانه مواجه هستیم.
وی ادامه داد: در این فرهنگ دوقطبی بسیاری از هنرمندان را به سوی سقوط سوق میدهیم. تجربهای که در دهههای گذشته هم داشتهایم.
این منتقد سینما تصریح کرد: همانطور که در کتاب «سیاه نمایی یا جاذبه» تاکید شده، باید این واقعیت را بپذیریم که دریافت جوایز بین المللی در جشنواره های مختلف برای ایران یک سند افتخار است و این می تواند یک اتفاق خوب باشد، به شرط آن که از این فضای دوقطبی خارج شویم. به نحوی که انتقاد کردن دشمن تراشی تلقی نشود و حمایت کردن به معنای نوچگی و هواداری محسوب نشود.
وی گفت: از این لحاظ کتاب پرداخت منصفانه ای نسبت به موفقیت فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی دارد و از این فضای دوقطبی به دور است.
شاپور عظیمی هم در رابطه با موضوع کتاب «سیاه نمایی یا جاذبه» با طرح این سوال که چرا ما در زمان موفقیت فیلم «بچههای آسمان» مجید مجیدی در جشنوارههای خارجی، جرات حمله نداشتیم اما بعدها به فیلمهای کیارستمی و دیگران این حملهها شد، گفت: به نظرم کسانی این اتهام ها را وارد می کنند که خود نتوانستند آثاری بسازند که با مخاطبان داخلی و خارجی ارتباط برقرار کند.
وی اظهارداشت: به نظرم در این زمینه حسادتی وجود داشت که در فضای دوقطبی سینمای ایران، پر و بال گرفت. اگر بگذریم از برخی فیلمهایی که به دلایل غیرسینمایی در جشنوارهها مورد توجه قرار گرفتند، اما بسیار از فیلمهایی داشتیم که به دلیل نگاه انسان دوستانه و بشردوستانه موفق بودند.
این منتقد سینما با اشاره مطرح شدن سینمای دیگر کشورها در جهان همانند چین، تاکید کرد: در جشنوارهها دید فرهنگی است و این ما هستیم که نگاه سیاسی به این جشنوارهها داریم.