یادداشت
کپیکاری در تلویزیون
امیرعباس صادقی
این روزها فضای مجازی از عکسها و فیلمهایی پر شده است که با مقایسه برنامههای تلویزیونی ایران با شبکههای خارجی یک حرف را مطرح میکنند و آن هم کپیکاری در صدا و سیما و تقلید از برنامههای خارجی است. عدهای معتقدند این مسئله امری عادی در دنیای حرفهای تلویزیون است و در همه جای دنیا با چنین اتفاقی روبهرو هستیم. در مقابل، عدهای دیگر این مسئله را نقصی بزرگ برای سازمان عریض و طویلی میدانند که بیش از هزاران نفر کارمند مستقر و غیرمستقر دارد.
ماجرای کپیکاری در برنامههای تلویزیونی چند سالی است که رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است. با ساخت چند برنامه متفاوت در تلویزیون که در گونههای متفاوتی بودند، اولین کلیکها به سمت جستوجو در تاریخ برنامههای سراسر دنیا رفت و به مرور عکسها و فیلمهایی در فضای مجازی پخش شد که نشان میداد برنامهای کپی شده از یک برنامه هندی است، طراحی صحنه برنامهای دیگر کپی از یک برنامه آمریکایی است یا طراحی عروسک برنامهای دیگر شباهت عجیبی به یک برنامه خارجی دارد و...
حال یک سؤال اساسی در افکار عمومی وجود دارد و آن هم این است که آیا کپی کردن از برنامههای خارجی و نمایش در تلویزیون ایران، کار درستی است یا خیر. فارغ از درست بودن یا نبودن این مسئله باید به چند موضوع مهم اشاره کرد تا بهتر بتوان پاسخ به این سؤال را روشن کرد.
آیا بدون کپی کردن میتوان برنامه پربازدید ساخت؟
معتقدم که مخاطب ایرانی بسیار هوشمند است و خیلی سریع میتواند بین برنامه خوب و بد تفکیک قائل شود. اگر تجربه چند سال اخیر تلویزیون و سینما را مرور کنیم، برنامههای تلویزیونی یا سریالهایی را میبینیم که بدون کپی کردن ساخته شده و اتفاقاً پرمخاطب و پربازدید هم شده است. برای مثال، تا کنون پنج فصل از سریال پایتخت ساخته شده و هر بار هم مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است یا مسابقههای تلویزیونی زیادی داشتهایم که مخاطبان میلیونی پای جعبه جادو نشاندهاند. بنابراین، تجربههای خوبی از برنامهسازی داریم که بدون هیچ کپی کاری انجام گرفته و اتفاقاً نظر مخاطبان را جلب کرده است. نباید فراموش کنیم که تلویزیون دارای سرمایههای بزرگ و ظرفیتهای عظیم برنامهسازان برای اقشار مختلف در ردههای مختلف است. این ظرفیت نباید تحت تأثیر نام سلبریتیهایی قرار گیرد که بخواهند با کپی از برنامههای غربی، چیزی خلاف فرهنگ ایرانی را روی آنتن ببرند.
آب از جوی رفته باید برگردد....
در سابقه صداوسیما در دهه ۶۰ و ۷۰ برنامهسازانی وجود داشتند که آثارشان توجه زیادی به خود جلب میکرد، اما امروز دیگر خبری از آنان نیست. مثلاً شاید خیلیها یادشان نیاید که شهاب حسینی، بازیگر مشهور سینما، برای اولین بار در برابر دوربین یک برنامه تلویزیونی به نام «اکسیژن» قرار گرفت و از آنجا به بعد شکوفا شد. یا به عنوان مثالی دیگر مسابقه «از کی بپرسم» نمونه یک مسابقه خوب تلویزیونی با اجرای زندهیاد منوچهر نوذری بود که در زمان پخش آن خیابانها خلوت میشد. سوالی که مدیران صدا و سیما باید به آن پاسخ بدهند این است که آن دست برنامهسازان کجا رفتند؟ چرا دیگر حاضر نیستند ایدهها و فکرهای خود را در تلویزیون پیاده کنند؟ شاید بهتر باشد برویم و دست عدهای از برنامهسازان قدیمی را بگیریم تا بیایند و برنامهسازی کنند.
اگر کپی میکنیم، درست کپی کنیم
کپی کردن شاید در لفظ عبارت نامتعارف و زشتی باشد، اما وقتی به درستی صورت گیرد شاید نتیجه عکس داشته باشد. البته منظور از درست کپی کردن این نیست که دقیقاً عین دکور فلان برنامه، چیدمان داوران و حتی عملکرد آنان را کپی کنیم. منظور از درست کپی کردن این است که آن را در شیوه درست، متناسب با فرهنگ و ذائقه مخاطب ایرانی به کار گیریم. ایده گرفتن از یک برنامه استعدادیابی و سپس بهبود بخشیدن آن متناسب با فرهنگ ایرانی نه تنها بد نیست، بلکه نوعی خلاقیت نیز به شمار میرود. جالب است که در بعضی برنامههای تلویزیونی میبینیم که سازندگان برنامه تلاش میکنند از یک برنامه داخلی تقلید کنند، اما نه تنها درست تقلید کردهاند بلکه به دلیل سرعت در کار یا بیتوجهی به شعور مخاطب، اثر سطح پایینی تولید کردهاند.
یک سؤال مهم...
یک مسئله مهم در برنامهسازی وجود دارد و آن هم این است که در حوزه برنامهسازی باید پدافند غیرعامل مورد نظر قرار گیرد. بر همین اساس، تلویزیون در برنامههای خود نمیتواند هر چیزی را پخش کند. در حقیقت هر بخش از برنامه باید با فرهنگ ایرانی و اسلامی منطبق و از کپی کاری نیز به دور باشد. حال سؤال مهم این است که این مسئله تا چه اندازه در برنامههای مختلف تلویزیون مورد بررسی قرار گرفته و اعمال میشود؟ شاید بهتر باشد که با در نظر گرفتن چنین عواملی، اجازه نداد که هر برنامه کپی شدهای که مطمئناً حاوی فرهنگ غربی در محتوا و قالب آن است در سطح جامعه منتشر شود و سازمان بسیار مهمی نظیر صدا و سیما ترویجدهنده آن باشد.
در پایان باید اشاره کنم که تلویزیون یکی از ارکان مهم فرهنگسازی در جامعه است و برنامههای آن نقش مهمی در شکلگیری فرهنگ عمومی دارد. این نهاد علاوه بر تاثیرگذاری فراوان، از بودجه زیادی برخوردار است که امکان برنامهسازی را در آن بالا میبرد. در کشور هنرمندان زیادی داریم که تنها منتظر یک اشاره هستند تا وارد میدان شده و دیده شوند. بنابراین شاید بهتر باشد به جای کپیکاری از برنامههای غربی به ظرفیتهای داخلی خودمان اهمیت بدهیم.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر
آخرین اخبار